ارامنه ایران دارای نکاتی مشترک با مسیحیان جهان و در عین حال، دارای ویژگی های خاص زبانی و قومی هستند
ارمنیان پیش از حضور گسترده در ایران، در واقعه ای که با نام «مهاجرت گسترده ارمنیان» معروف است، در دوران صفوی و توسط شاه عباس به ایران کوچانده شده بودند.
مسیحیان ایران، اعم از آشوریان و ارامنه، در تمامی استانهای ایران زندگی می کنند اما بیشترین تراکم جمعیتی این گروه از مسیحیان را به دلیل سابقه و اماکن تاریخی، بیشتر میتوان در شهرهای تهران، اصفهان، البرز، و آذربایجان شرقی و غربی دانست.
ارامنه ایران به زبانهای فارسی و ارمنی یا «آشخاری» با یکدیگر صحبت میکند. عمدتا زبان ارمنی برای برگزاری مراسم مذهبی مورد استفاده قرار میگیرد و به صورت شفاهی نیز این زبان به از یک نسل به نسلی دیگر منتقل شده است.
مراسمی و مناسکی که گروههای مختلف مسیحی انجام میدهند تقریبا در اکثر شاخههای مسیحی با یکدیگر یکسان است.
کلیسا محل عبادت مسیحیان است. کلیساهای مسیحیان ارمنی از کلیسای مسیحیان آشوری و پروتستان در ایران متفاوت است.
باشگاه آرارات در سال ۱۳۲۳ راهاندازی شده است. این باشگاه ورزشی به حمایت و آموزش رشتههای ورزشی مختلف مبادرت کرده است.
تعداد مدارس ارمنی در سالهای بعد از انقلاب، با مهاجرت ارامنه از ایران، کاهش یافته است. در شهرهای کوچک این مدارس به دلیل کاهش چشمگیر جمعیت دانشآموزان، مجبور به تعطیلی شدند.
همواره جامعه ارمنی در شهرهای مختلف ایران دارای آرامستانهای مستقلی بودهاند. بسیاری از نوشتههای سنگقبرهایی که در آرامستانهای مختلف وجود دارند، به زبان ارمنی بوده و با علامتهای صلیبهای کوچک و بزرگ زینت یافتهاند.
در ایران، سه شورای خلیفهگری وجود دارد که از سال ۱۳۳۷ با شورای خلیفهگری لبنان در ارتباط هستند
تعداد نشریههای ارامنه در ایران به مرور زمان کاهش پیدا کرده است. نشریههایی همچون آقاقان، آیگ، اتار پونجر ۴۵، بایکار، خسک (سخن)، زانگ (ناقوس)، قاراداغ، کوهاک (موج)، گقاسر (زیبادوست)...
آلیک از معروفترین نشریات ارمنی ها در ایران است. به جز این، چند نشریه دیگر نیز توسط ارامنه ایران به چند زبان منتشر می شود.
از دوران مشروطه به بعد حضور ارامنه ایران به خصوص در زمینه های فرهنگی، هنری و ورزشی در ایران چشمگیر است.
هر چند مسیحیان ارمنی به عنوان یکی از اقلیتهای رسمی مذهبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی شناخته شدهاند اما محدودیتها و آزار و اذیتهای قانونی و فراقانونی علیه ایشان وجود دارد
ارامنه ایران به شکل رسمی چند وبسایت ثبت شده و مرتبط با جامعه مسیحیان ارمنی ایران دارند که در آن ضمن بازتاب اخبار این اقلیت دینی، مواردی همچون امروز و فعالیتهای فرهنگی، دینی، آئینی و مورادری از این دست پوشش داده می شود.
مسیحیان بر آنند که عیسی مسیح، حواریون خود را تشویق کرد تا پیام او را به ملتهای گوناگون انتقال دهند. حواریون مسیح، پس از وی، در کشورهای متفاوت پراکنده شدند؛ به تبلیغ مسیحیت پرداختند و کلیساهایی را بنا کردند.
در این میان دو نفر از حواریون، یعنی «تادئوس قدیس» و «بارتلمیوس قدیس» به جانب شرق شتافتند و در منطقهای که امروزه با نام ارمنستان شناخته میشود، به تبلیغ مشغول شدند. هر دو حواری بین سالهای ۵۰ تا ۶۸ میلادی کشته شدند ولی میراث آنها باعث رشد مسیحیت در ارمنستان، ایران و ترکیه شد. سرانجام در سال ۳۰۱ میلادی، حاکم ارمنستان، تیرداد سوم، به عنوان نخستین امپراتوری در عالم، دوازده سال قبل از امپراتور روم، دین رسمی کشور خود را مسیحیت اعلام کرد.
با توجه به قدمت و اصالت کلیسای ارمنی، به مرور زمان، و به دلیل اختلافات الهیاتی، کلیسای ارمنی در قرن پنجم میلادی از کلیسای کاتولیک رم جدا شد. مسیحیان ارمنی همچون دیگر مسیحیان، کتاب مقدس را که شامل عهد قدیم و جدید است، به عنوان کتاب آسمانی خود میشناسند.
ارامنه ایران را باید به عنوان پیروان شاخهای از مسیحیت در نظر گرفت که علاوه بر اشتراک در برخی از باورهای دینی با دیگر مسیحیان و ظهورات یک جامعهی دینی، همچون یک قوم عملکرد داشتهاند که از دیرباز در ایران زیستهاند. از این رو دارای زبان خاص خود، یعنی زبان ارمنی، هستند و مراسم و مراودات درون دینی خود را با این زبان انجام میدهند. به مرور زمان، تعداد اندکی از ارامنه، آئین خود را به مسیحیت کاتولیک یا پروتستان تغییر دادند.
ارمنیان پیش از حضور گسترده در ایران، در واقعه ای که با نام «مهاجرت گسترده ارمنیان» معروف است، در دوران صفوی و توسط شاه عباس به ایران کوچانده شده بودند. همین امر سبب ظهور جامعه ارمنی در ایران و پراکندگی جمعیت ارامنه در شهرهای مختلف ایران شد. البته ارامنه، به صورت محدود در برخی از شهرهای ایران نظیر شیراز، قبل از مهاجرت مذکور نیز حضور داشتهاند. این مهاجرت گسترده طی کشمکشهایی ایجاد شد که با پادشاه عثمانی بر سر بخشهایی از ایران پیش آمده بود. شاه عباس، برای حفظ جامعه ارمنی در برابر سپاهیان عثمانی، در سال ۹۸۳ شمسی از ایشان خواسته بود که از مرزهای شمال غربی ایران به مناطق داخلی ایران مهاجرت کنند. این مهاجرت برای اولین بار سبب تجمع ارامنه در جلفای اصفهان شد.
ارامنه در ایران در طی دورههای سیاسی مختلف، در شهرهای مختلف ایران ساکن شده بودند و همچون دیگر مردمان ایران به شغل و حرفههای مختلف روی آورده بودند. زیست ارامنه در شهرهای مختلف با سادگی همراه نبود؛ بلکه در دورههای زمانی مختلف با چالشهای متفاوتی مواجه شده است. در سال ۱۱۲۹ شمسی ارامنه بسیار زیادی از جلفای اصفهان به تهران مهاجرت کرده بودند. علت اصلی این مهاجرت آزار و اذیت ارامنه توسط نادرشاه افشار بیان شده است. البته مهاجرت ارامنه به تهران در زمان کریم خان زند نیز ادامه یافت. در زمان کریم خان زند ۱۰ خانواده ارمنی از جلفای اصفهان به تهران منتقل و در حومه محله «دولاب» ساکن شدند. در سال ۱۱۴۷ شمسی، و در دوران کریم خانزند اولین کلیسای تهران با نام «کلیسای تادئوس و بارتوقیمئوس مقدس» ساخته شد. این کلیسا همچنان پابرجاست و نقشی کانونی را در حیات جامعه ارمنی ایفا میکند.
در گذر زمان و در سلسله قاجاریه، به خصوص در زمان آغامحمدخان قاجار و در جریان لشکرکشیهایش به قفقاز، عده قابل توجهی از ارامنه دستگیر و به تهران منتقل شدند. خانوادههای ارمنی اسیر شده و منتقل شده به تهران در سال ۱۱۷۴ نمازخانه «گئورگ مقدس» را ساختند که نزدیک به یک قرن بعد تبدیل به «کلیسای گئورگ مقدس» شد. این کلیسا نیز همچنان در تهران پابرجاست و از نقاط مهم تاریخی ارامنه محسوب می شود. روند انتقال ارامنه به تهران در طول دوران قاجاریه تشدید شد و خانوادههای ارمنی زیادی به تهران منتقل شدند.
وضعیت جامعه ارمنی، علی رغم انتقالهایی که در دوران قاجاریه تجربه کردند، در مجموع رو به بهبودی نهاد و در سالهای ۱۲۱۲ به بعد اولین مدارس ارامنه در محله جلفای اصفهان ساخته شدند. روند بهبود برای زیست ارمنیان در ایران طی سالهای بعد نیز ادامه داشت به صورتیکه در نسلکشی ارامنه از سوی سلطان عبدالحمید در عثمانی، در دهه ۱۲۷۰ شمسی، تعداد زیادی از ارامنه به سلماس و ارومیه و دیگر شهرهای آذربایجان غربی مهاجرت کردند.
از سال ۱۳۰۰ شمسی به تدریج مهاجرت ارامنه از شهرستانهای ایران به تهران افزایش یافت. این فرایند همزمان با وقوع جنگ در کشور روسیه، ورود مهاجرین ارمنی را به ایران تسریع کرد. به تدریج با مهاجرت ارامنه از شهرهایی همچون تبریز و سلماس، و همچنین عده ای از ارامنه ترکیه بر تعداد خانوادههای ارمنی ساکن تهران افزوده شد.
همین امر سبب شد که جمعیت ارامنه ایران به تدریج در قرن جدید شمسی در ایران افزایش یابد. افزایش جمعیت ارامنه ایران به معنای نیاز روزافزون ایشان به برگزاری مراسم فرهنگی، داشتن نشریه و روزنامه، افزایش مدارس و… بود.
ارامنه در دوران جمهوری اسلامی نیز با فرصتها و چالشهای خاص خود مواجه بودند. حاکمیت یک حکومت اسلامی و جلوههای نامطلوب جامعه مذهبی ایران، عرصه را برای زیست اجتماعی بسیاری از ارامنه در ایران تنگتر کرد و از این رو بسیاری از ارامنه ایران، در طی دهههای مختلف بعد از انقلاب از ایران مهاجرت کردهاند.
ارامنه ایران، از طریق «شورای خلیفهگری» در زمان جنگ بین ایران و عراق، به جبهه جنگ برای حضور در خط مقدم و یا انجام سایر اقدامات حمایتی، اعزام می شدند. حاصل شرکت ارامنه در دوران جنگ ایران و عراق، ۹۸ کشته، ۵۶ جانباز و ۳۵ آزاده و ۱۵ مفقودالاثر بوده است.
سهم تمامی اقلیتهای دینی در جمعیت ایران، در طی دهههای اخیر همواره کاهش پیدا کرده است. آمار مسیحیان ایران، اعم از آشوری، ارامنه، کلدانی و پروتستان، در سال ۱۳۳۵ حدود ۱۱۳ هزار نفر بوده که برابر با شش دهم درصد جمعیت ایران در آن زمان بوده است. این جمعیت تقریبا برابر با جمعیت مسیحیان ایران در سال ۱۳۹۰ بوده است که حدود ۱۱۷ هزار نفر برآورد شده است که معادل یک هزارم جمعیت ایران بوده است. این جمعیت در سال ۱۳۹۵، به حدود ۱۳۰ هزار نفر بالغ شده است.
مسیحیان ایران، اعم از آشوریان و ارامنه، در تمامی استانهای ایران زندگی می کنند اما بیشترین تراکم جمعیتی این گروه از مسیحیان را به دلیل سابقه و اماکن تاریخی، بیشتر میتوان در شهرهای تهران، اصفهان، البرز، و آذربایجان شرقی و غربی دانست. مسیحیان ۰.۲۶٪ (بیست و شش صدم درصد) جمعیت تهران را تشکیل میدهند. کمترین تراکم مسیحیان ایران در استان کهگیلویه و بویر احمد است که حدود ۰۰۱٪۰ (یک هزارم درصد) تخمین زده میشود.
ایرانیان ارمنی بزرگترین گروه مسیحیان ایران هستند. آمار رسمی جمهوری اسلامی تعداد ارمنیان را حدود ۷۰ هزار نفر اعلام میکند. این در حالی است که تعداد ارامنه ایران تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷ تا حدود ۹۰ هزار نفر نیز تخمین زده میشد. برخی از ارامنه ایران معتقدند که تعداد واقعی ارامنه ساکن ایران در حال حاضر بیشتر از ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر نیست. به نظر میرسد علت اصرار بر ارائه جمعیت بالاتر ارمنیان از سوی حکومت، حضور دو نماینده اقلیت ارمنی در مجلس و انعکاس احترام به تکثر در ایران میباشد. این در حالی است که در طی سالهای پس از انقلاب، عده قابل توجهی از ارامنه عمدتا به ارمنستان و آمریکا مهاجرت کردهاند و جمعیت موجود این اقلیت در ایران، عمدتا جمعیت جوانی نیست.
جدول زیر توزیع نسبی جمعیت مسیحیان (اعم از ارامنه، آشوری و پروتستان) ایران را در بین سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ نشان میدهد:
سال سرشماری | ۱۳۳۵ | ۱۳۴۵ | ۱۳۵۵ | ۱۳۶۵ | ۱۳۷۵ | ۱۳۸۵ | ۱۳۹۵ |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نسبت به کل جمعیت | ۰٪۰۶ | ۰٪۰۶ | ۰٪۰۵ | ۰٪۰۲ | ۰٪۰۱۳ | ۰٪۰۰۱ | ۰٪۰۰۱ |
ارامنه ایران به زبانهای فارسی و ارمنی یا «آشخاری» با یکدیگر صحبت میکند. عمدتا زبان ارمنی برای برگزاری مراسم مذهبی مورد استفاده قرار میگیرد و به صورت شفاهی نیز این زبان از یک نسل به نسلی دیگر منتقل شده است. زبان ارمنی یکی از مولفههای فرهنگ ارمنی است که در کنار موسیقی، رقص و ادبیات ارمنی تجلیبخش فرهنگ دیرینه ارامنه است.
مسیحیان ارمنی تاریخ ۶ ژانویه را به عنوان روز میلاد مسیح جشن میگیرند. البته لازم به ذکر است که ارمنیهای کاتولیک، همچون بیشتر مسیحیان جهان روز ۲۵ دسامبر را به عنوان روز میلاد مسیح جشن میگیرند.
مراسم عشای ربانی که هر یکشنبه در کلیسا برگزار می شود، نوعی آیین سپاسگزاری است که ریشه در انجیل دارد و در بین تمامی شاخههای مسیحیت اجرا می شود. در این مراسم نان و شراب، به عنوان اجزای اصلی مراسم عشای ربانی، از سوی کشیش به باورمندان مسیحی داده میشود. نان سمبلی از بدن مسیح و شراب سمبلی از بدن مسیح انگاشته میگردد. خوردن نان و شراب در عشای ربانی نشانی از یگانه شدنی روحانی با بدن و خون مسیح دارد.
این روز، مصادف روز مصلوب شدن مسیح است که جزو اعیاد محسوب نمیشود.
روز برخاستن مسیح از مردگان است و در یکی از یکشنبه صبحهای فروردین برگزار می شود. این مناسبت، ۳ روز بعد از مصلوب شدن مسیح است.
چهل روز بعد از عید قیام است. این روز مصادف است با روزی که مسیح با جسم به آسمان صعود کرد. مسیحیان معتقدند که مسیح، بعد از قیام، خود را به ۵۰۰ نفر نمایاند و پس از آن به آسمان رفت.
۱۰ روز بعد از عید صعود و ۵۰ روز بعد از عید قیام است. این روز به عنوان روز تولد کلیسا شناخته میشود که همزمان با سالروز نزول روحالقدس است.
چندین روز قبل از مصلوب شدن مسیح است؛ وقتی مسیح به اورشلیم باز میگردد.
مراسم دیگری که ارامنه ایران هر سال آن را برگزار میکنند، در تاریخ ۲۴ آوریل برگزار می شود که یادبودی از نسل کشی ارامنه در ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ توسط حکومت عثمانی است. این مراسم مختص ارامنه است و در بین دیگر شاخههای مسیحی، چه در ایران و چه در خارج از ایران رایج نیست.
قره کلیسا (ارومیه، تادئوس مقدس): این مکان بین تبریز و ارومیه است. قره کلیسا طبق روایات، محل دفن یکی از دوازده حواری عیسی، به نام تادئوس، بوده است که از طریق او مسیحیت به ارمنستان رسیده است. تادئوس با فرمان پادشاه وقت ارمنستان، بین سالهای ۵۸ تا ۶۰ میلادی، کشته میشود. قرهکلیسا، در طی سالهای بعد و به عنوان یکی از اولین سازههای کلیسایی در این مکان بنا شده است. تاریخ ساخت این کلیسا مربوط به سال ۶۸ میلادی است. در زمان شاه عباس این مکان بازسازی شد. کتیبه مربوط به تعمیرها در کلیسا موجود است.
کلیسای سن استپانوس (جلفا، آذربایجان شرقی): این کلیسا که در قرن نهم میلادی، معادل قرن سوم شمسی ساخته شده است، یکی از مهمترین کلیساهای ارمنی در ایران محسوب میشود. این کلیسا که در دوران صفویه و نیز در سالهای اخیر مورد بازسازی و مرمت قرار گرفته است، در منطقه مرزی جلفا و کشور آذربایجان قرار دارد. این کلیسا به نام اولین «شهید» مسیحیت، استپانوس، موسوم است که در اورشلیم سنگسار شد. ارامنه ایران از این کلیسا برای زیارت، برگزاری مراسم و مناسک مذهبی استفاده میکنند. در کنار این کلیسا، مکانی کوچک وجود دارد که در آن اجاقی با نام «اجاق دانیال»، تالاری برای اجتماعات و نیز محلی برای غسل تعمید وجود دارد. همچنین اتاقی به عنوان «دیر» با «مدرسه دینی» نیز موجود است که قدمت آن به ۹۰۰ سال پیش بازمیگردد. در اطراف این کلیسا و بناهای آن، سنگ نبشتههای متعددی به زبان ارمنی وجود دارد. این کلیسا در فهرست آثار ملی ایران وجود دارد و زیر نظر شورای خلیفهگری ارامنه تهران اداره میشود.
کلیسای حضرت مریم (روستای گولان، ارومیه): این کلیسا که در قرن هفتم میلادی ساخته شده است، یکی از کوچکترین کلیساهای دنیا است که در روستای گولان یا جانوسلوی ارومیه بنا شده است. این کلیسا که فقط چهار متر طول و عرض دارد دارای صلیبی بزرگ و برجسته سنگی است. این کلیسا در میان باغی بزرگ بنا شده است.
کلیسای مریم مقدس (تبریز): این کلیسا یکی از بزرگترین کلیساهای ارامنه تبریز است که در قرن هفتم شمسی همزمان با حکومت ایلخانان مغول در ایران تاسیس شده است. سردر این کلیسا سنگی است و قدیمی ترین سنگ قبری که در آن یافت شده، متعلق به سالهای ۸۷۹ تا ۹۷۹ شمسی است. این کلیسا پس از زلزله تبریز در قرن دوازدهم شمسی ویران شد اما در سال ۱۱۶۱ شمسی، به سبک دوران صفویه مرمت و بازسازی شده است.
کلیسای مریم ننه (تبریز): ساخت این کلیسا در دوران قاجار بوده است و یکی از کوچکترین کلیساهای ایران است. این کلیسا که در کوچهای روبروی باغ روسها بنا شده است، مورد زیارت ارامنه تبریز و سایر شهرهای ایران قرار میگیرد. کوچه ورودی کلیسا در میان مردم محلی با نام «ارمنی دونن» شناخته میشود. محوطه اطراف این کلیسا در حال حاضر یکی از آرامستانهای ارامنه است.
کلیسای سرکیس مقدس (تبریز): این کلیسا با یاد کلیسای سرکیس آذرشهر در سال ۱۲۰۰ شمسی در محله بارون آواک تبریز بنا شد. کلیسای سرکیس مقدس تبریز، با ستونهای آجری، به شکل صلیب ساخته شده است. در بیرون این کلیسا، محوطهای به یاد کشتهشدگان ارمنی با یک بنای یادبود سنگی ساخته شده است که بر روی آن سنگ نبشتههایی مرمرین است و یادآور نسلکشی ارامنه در اوایل قرن بیستم میلادی به دست امپراتوری عثمانی است.
کلیسای مریم مقدس (تهران، خیابان میرزا کوچک خان): کلیسای مریم مقدس که نخستین کلیسای جامع ارامنه تهران است، در سال ۱۳۰۹ شمسی و همزمان با افزایش جمعیت ارامنه تهران تاسیس شده است. این بنا به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده و ظرفیتی نزدیک به ۱۲۰۰ نفر دارد. ارمنیان شمال و جنوب کلیسا را ساختند و متولی اصلی آن، خلیفهگری ارامنه تهران است. گنبد اصلی کلیسای مریم مقدس، به صورتی متفاوت از سایر کلیساهای ارمنی، و متاثر از سبک معماری بیزانسی طراحی شده است. یپرم خان، یکی از رهبران اصلی مشروطه، در این کلیسا دفن است.
کلیسای تادئوس و بارتوقیمئوس مقدس (تهران، بازار تهران): این کلیسا که در قلب بازار تهران است، در سال ۱۱۴۷ شمسی تاسیس شده و مربوط به دوره زندیه است. نام این کلیسا از نام دو تن از پیروان اولیه مسیح که آیین مسیحیت را به ارمنستان آورده بودند، اخذ شده است. این بنا، که یکی از آثار ملی ایران است، در ۱۱۶۰ شمسی به دست اسقف اعظم «گریکور دِرهُوانِسیان»، «تقدیس» شده است. در این کلیسا، افراد معروفی دفن شدهاند که از آن میان میتوان به «چارلز آلیسون» وزیرمختار انگلستان در ایران در دوره قاجار، «داوید مگردچیان داویدیانس» معروف به حکیم داودخان پزشک مخصوص فتحعلی شاه، و همچنین دیپلماتهای روس مقتول در واقعه باغ ایلچی اشاره کرد.
کلیسای وارطانانتس مقدس (تهران، حشمتیه): این کلیسا در سال ۱۲۶۵ شمسی بنا شده است. وارطانانتس نام سپهبدی ارمنی است که در قرون ابتدایی مسیحیت کشته شده است. این کلیسا به دلایلی نامعلوم در سال ۱۳۴۸ آتش گرفت اما پس از بازسازی مجدد آن در سالهای ابتدای انقلاب، جامعه مسیحیان ارمنی تهران، از سال ۱۳۶۲ مجددا به برگزاری مراسم در این کلیسا مبادرت کردند.
کلیسای استپانوس مقدس (تهران، خاوران): این کلیسا در سال ۱۳۵۳ شمسی ساخته شده است و در بخش قبرستان ارامنه جاده خاوران واقع است. کلیسای استپانوس مقدس (با کلیسایی به همین نام در جلفای آذربایجان اشتباه نشود) دارای یک پلان صلیبی شکل است که بر روی گنبدی هشت ضلعی بنا شده است. این گنبد متقارن دارای چهار نورگیر کوچک است.
کلیسای گئورگ مقدس (تهران). این کلیسا در تهران و در خیابان حنیفنژاد، بازارچه قوامالدوله، در دوران صفوی و در سال ۱۲۱۴ شمسی ساخته شده است. این کلیسا که در ابتدا صرفا محلی برای نیایش بود، در دهه ۱۸۸۰ میلادی بازسازی شد و به شکل فعلی در آمد. این کلیسا به یاد سرداری ارمنی با نام «گئورگ» که در راه گسترش مسیحیت در ارمنستان کشته شده بود، نامگذاری شده است. برج ناقوس این کلیسا سه طبقه است و در ضلع جنوبی کلیسا ساخته شده است.
کلیسای سرکیس مقدس (تهران): کلیسای جامع ارامنه در تهران در خیابان کریم خان زند واقع است که با هزینه برادران وازگن و گورگن سرکیسیان، به یاد والدینشان و با طرح مهندس آفتاندیلیان، بنا شده است. سرکیس که فردی یونانی بود، برای خدمت به مردم فقیر شهرت دارد. کلیسای ارمنی نام او را در زمره قدیسین محسوب کرده است. کلیسای سرکیس مقدس بزرگترین کلیسای ارمنیان تهران است. این کلیسا محل «خلیفهگری ارامنه تهران» نیز میباشد.
کلیسای میناس مقدس (تهران، ده ونک، کوچه قلعه ارامنه): این کلیسا در سال ۱۲۳۵ شمسی تاسیس شده است. هزینه این کلیسا توسط حسن مستوفی الممالک و برای آن دسته از ارمنیانی پرداخت شده است که از استان چهارمحال و بختیاری به تهران آمده بودند تا در ده ونک ساکن شوند. نام مستوفی الممالک بر سر در کلیسای میناس ثبت شده است. میناس نام فردی است که به دستور قیصر روم در قرون اولیه مسیحی به دلیل تغییر دین به مسیحیت، کشته شد.
کلیسای وانک (جلفا، اصفهان): وانک به معنای صومعه است. این کلیسا در محله جلفای اصفهان، که محلهای ارمنینشین بوده است، در زمان شاه عباس دوم، به سال ۱۰۴۳ شمسی ساخته شده است. سرزمینهای شمال غربی ایران همواره مورد هجوم عثمانیان واقع میشد و شاه عباس دستور به تخلیه ارمنیان از جلفا داده بود. بسیاری از ارمنیان ساکن این شهر، به شهرهای مرکزی ایران از جمله اصفهان وارد شدند. کلیسای وانک با مشارکت مادی ارمنیان مهاجر ساخته شد. معماری این کلیسا، معماریای بینظیر و یگانه است و برخلاف اکثر کلیساهای ارامنه که با سنگ ساخته میشوند، با خشت خام درست شده است. داخل این کلیسا، دارای نقاشیهای فراوان زیبایی است که با رنگ روغن ایجاد شده است و تصاویری از تولد مسیح تا به صلیب کشیدن او و «عروج» او به آسمان، آنگونه که مسیحیان معتقدند، کشیده شده است. این کلیسا همچنین دارای نقاشیهای فراوانی از روز رستاخیز، بهشت و جهنم است. کلیسای وانک از نظر طلاکاری در میان کلیساهای ارمنی یگانه است. در کنار ساختمان اصلی این کلیسا، موزه، کتابخانه و چاپخانه نیز وجود دارد.
کلیسای گئورگ مقدس (اصفهان): این کلیسا در محله جلفای اصفهان است و تاریخ حدودی ساخت آن به سال ۱۶۱۱ میلادی (۹۹۰ شمسی) باز میگردد. از آن رو که این کلیسا به دست بازرگانی با نام «خواجه نظر» ساخته شده است، به آن کلیسای خواجه نیز گفته میشود. بسیاری از سنگهایی که این کلیسا با آن ساخته شده، سنگهای کلیسای جامع «اچمیادزین» در ارمنستان بوده که از آنجا منتقل شده است. این سنگها در بخش محراب و نیز صحن شمالی کلیسای گئورگ مقدس استفاده شد. کلیسای گئورگ مقدس که دارای معماری یگانهای است، در زمره اماکن زیارتی ارامنه ایران نیز محسوب میشود.
کلیسای قلب مقدس (کرمانشاه): این کلیسا، یکی از زیباترین کلیساهای ایران است. بنای آن در سال ۱۲۹۳ و در زمان سلسله قاجاریه ساخته شد. کلیسای قلب مقدس به دست «اسقف یوحنانیان»، که مدتی سر اسقف کلیساهای کاتولیک ایران نیز بود، تقدیس شده است. سقف کلیسا از داخل با جنس چوب کار شده است و نمای بیرونی این ساختمان آجری است. نمای مرکزی بنا با طرح صلیب تزیین شده است. کلیسای قلب مقدس در فهرست آثار ملی ایران است.
مکانهای مرتبط با مسیحیان ارمنی در ایران عبارتند از:
تعداد مدارس ارمنی در سالهای بعد از انقلاب، با مهاجرت ارامنه از ایران، کاهش یافته است. در شهرهای کوچک این مدارس به دلیل کاهش چشمگیر جمعیت دانشآموزان، مجبور به تعطیلی شدند. هر چند در تهران و تبریز تعدادی مدرسه همچنان مشغول به فعالیت هستند، اما در سایر شهرها، مدارس تعطیل شدهاند.
همواره جامعه ارمنی در شهرهای مختلف ایران دارای آرامستانهای مستقلی بودهاند. بسیاری از نوشتههای سنگقبرهایی که در آرامستانهای مختلف وجود دارند، به زبان ارمنی بوده و با علامتهای صلیبهای کوچک و بزرگ زینت یافتهاند.
به دلیل مسیحی بودن بسیاری از کارمندان سفارتهای خارجی مقیم ایران، جسد ایشان در صورت فوت شدن در ایران، در آرامستان ارامنه تهران و دیگر شهرهای ایران دفن شده است. متاسفانه آرامستانهای زیادی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی به دلایل مختلف از بین رفته است. در این میان میتوان به آرامستانهای مسیحیان اهواز، آرامستان مسیحیان بوشهر و آرامستان قلعهدختر در کرمان اشاره کرد که در گذر زمان از بین رفته یا تخریب شدهاند. بسیاری از آنها به حالتی متروکه در آمده، سنگهای قبر آنها شکسته و یا دزدیده شده و گاه به عنوان مصالح ساختمانی به فروش رسیده است.
برخی از آرامستانهای ارامنه:
آرامستان دولاب (تهران): در جنوب شرقی تهران واقع است. در این آرامستان، شخصیتهای معروف بسیاری دفن شدهاند. از جمله افرادی که در این آرامستان دفن شدهاند، میتوان به مقامات دیپلماتیک مسیحی سایر کشورها که در ایران کار میکردهاند اشاره کرد. همچنین برخی مسیحیان که شهروند کشوری دیگر بودهاند اما در ایران فوت کردند، در این آرامستان مدفوناند. سربازان خارجی در دوران جنگ جهانی دوم در آرامستان دولاب دفن شدهاند. در آرامستان ارامنه تهران، سفیرمختار انگلستان، برخی از دیپلماتهای روسیه، مقامات نظامی کشورهای دیگر که برای امور آموزشی در ایران ساکن بودند، برخی از پزشکان مسیحی پادشاهان ایرانی، نظیر «داوید مگردچیان داویدیانس» که پزشک مخصوص فتحعلی شاه قاجار بوده است، نیز دفن شدهاند. از جمله دیگر افراد مشهوری که در این آرامستان دفن شده است میتوان به شاهین سرکیسیان، پایهگذار تئاتر مدرن در ایران اشاره کرد.
آرامستان بوراستان (تهران): در جاده خاوران واقع است. ۷۶ کشته ارمنی جنگ ایران و عراق در این قطعه دفن شدهاند. از شخصیتهای معروف مدفون در این آرامستان سرژیک تیموریان، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال استقلال و برادر بزرگتر آندرانیک تیموریان است.
آرامستان ارامنه مشهد: آرامستان مشهد نیز محل دفن افرادی از ملیتهای مختلف است. این آرامستان در محدودهای به وسعتی معادل ۴ هزار و ۵۴۲ مترمربع واقع شده است. برخی از ملیتهایی که در این آرامستان دفن شده اند عبارتند از: آمریکایی، لهستانی، کانادایی، فرانسوی، آلمانی، روسیه سفید، سوئیسی، اکراینی و ارمنستانی. علت دفن برخی از افراد لهستانی در این آرامستان، مهاجرت برخی از ایشان در جنگ جهانی دوم به ایران بوده است. آخرین فرد در سال ۱۳۷۴ در این آرامستان به خاک سپرده شده و پس از آن، فرد دیگری در این آرامستان دفن نشده است.
آرامستان بولاق رشت
آرامستان قورچیباشی خمین
آرامستان ارامنه اصفهان: در دامنه کوه صفه واقع است.
آرامستان ارامنه آزادگان: شهرستان بن، استان چهارمحال و بختیاری
آرامستان ارامنه بلداجی: شهرستان بروجن، استان چهارمحال و بختیاری
آرامستان خسروآباد: سلماس، استان آذربایجان غربی
آرامستان ارامنه شازند: واقع شده در شازند در استان مرکزی. این آرامستان متعلق به اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی است.
آرامستان ارامنه گریگوری بوشهر
آرامستان ارامنه گورزار اراک
آرامستان ارامنه اهواز
آرامستان ارامنه لیلیان: واقع در خمین، استان مرکزی
آرامستان ارامنه مهلم: واقع در سلماس، استان آذربایجان غربی
آرامستان کرمانشاه: این آرامستان در سال ۱۳۹۶ دچار آسیب شدید شده است. بسیاری از صلیبهای سنگ تراشی شده بر قبرها و نیز سنگهای قبر، شکسته شدند و اثری از آنها نیست.
«خلیفهگری» مرکز اداری برای مدیریت جامعه ارمنی است. دو شورای خلیفهگری در سطح جهانی برای ارامنه وجود دارد که یکی از آنها در لبنان و دیگری در ارمنستان (کلیسای اچمیادزین) است.
در سطح هر کشوری نیز شوراهای خلیفهگری ارامنه حضور دارند که به امور داخلی ارامنه در آن کشور رسیدگی میکنند. شوراهای خلیفهگری ارامنه در ایران با وجود آنکه از نظر جغرافیایی نزدیک به ارمنستان هستند اما با این وجود، به شورای خلیفهگری لبنان متصل و مرتبطاند. هر چند علت چنین ارتباطی با لبنان به طور رسمی تصریح نشده اما شاید بتوان علت چنین ارتباطی را تا حدودی تاریخی و سیاسی دانست. در دوران حکمرانی محمدرضا شاه، به دلیل کمونیستی بودن کشور ارمنستان، ترجیح حکومت ایران بر ارتباط شوراهای خلیفهگری ایران با شورای خلیفهگری جهانی در لبنان بوده است.
شورای خلیفهگری با رایگیری مستقیم میان جامعه ارامنه انتخاب میشود. عمدتا رهبر ارامنه لبنان نفر بعدی را به عنوان خلیفه مشخص میکند. خلیفه را شورای خلیفهگری لبنان تایید میکند.
در ایران، سه شورای خلیفهگری وجود دارد که از سال ۱۳۳۷ با شورای خلیفهگری لبنان در ارتباط هستند:
شورای خلیفهگری تهران از سال ۱۳۲۴ فعالیت میکند. این شورا برای انجام هماهنگیهای لازم و رسیدگی به امور فرهنگی و مذهبی جامعه ارامنه تهران به وجود آمد. اسقف اعظم «سبوه سرکیسیان» از سال ۱۳۷۸ شمسی خلیفه ارامنه تهران است. وی متولد ۱۳۲۵ شمسی است، در سوریه متولد شده است و فارغالتحصیل ارشد اسلامشناسی و روابط اسلام و مسیحیت از دانشگاه بیرمنگام انگلستان است. شورای خلیفهگری ارامنه تهران، شورایی ۱۳ نفره است و هر چهار سال یک بار و از طریق رایگیری انتخاب می شود. حوزه عملکرد خلیفهگری ارامنه تهران شامل ۱۲ ناحیه است که عبارتند از: اراک، قزوین، خرقان، ونک، رشت، انزلی، مشهد، همدان، کرمانشاه، گرگان، ساری، بابل و بابلسر.
در خیابان ارگ در مرکز شهر تبریز قرار دارد و مرجعیت جامعه ارامنه را در شمال ایران بر عهده دارد. ریاست این شورای پنج نفره بر عهده «اسقف اعظم گریگور چیفتچیان» است. برخی از اماکن و داراییهای جامعه ارمنی ایران تحت نظارت این مرجع به فعالیت خود ادامه میدهند. باشگاه ورزشی آرارات، کلیساهای سرکیس مقدس (تبریز)، کلیسای مریم مقدس (تبریز) و کلیسای مریمننه (تبریز)، مراکز آموزشی (کودکستان، دبستان و دبیرستان) و موزه ارامنه تبریز به آن وابستهاند.
این خلیفهگری در سال ۹۸۵ شمسی تاسیس شده است و شامل جوامع ارمنی استانهای اصفهان، یزد، چهارمحال و بختیاری و دیگر استانهای جنوبی ایران می شود. این شورا شامل ۷ تا ۹ نفر است که برای مدت دو سال انتخاب می شوند. اعضای این شورا توسط «مجمع نمایندگان» مشخص میشود. اعضای مجمع نمایندگان خود برای یک دوره چهارساله و طبق آئین نامههای داخلی جامعه ارمنی انتخاب میشوند. از جمله وظایف شورای خلیفه گری اصفهان، رسیدگی به و نگاهداری از بناهایی است که در حوزه خلیفهگری اصفهان وجود دارد. یکی از مهمترین این بناها کلیسای وانک در اصفهان است.
حق داشتن نماینده مجلس برای مسیحیان ایران، همچون یهودیان و زرتشتیان، در ماده هفتم نظامنامه انتخابات، مصوب تیرماه ۱۲۸۸ شمسی صورت گرفت. بر طبق این قانون، مسیحیان ایران (شامل ارامنه، آشوریان و کلدانیان) حق داشتن یک نماینده را در مجلس شورای ملی داشتهاند اما آشوریان و کلدانیان به دلیل وقوع جنگ جهانی و تبعات آن از داشتن نماینده آشوری-کلدانی در مجلس، تا دوره بیست و یکم محروم بودند و همواره نماینده جامعه مسیحی از ارامنه انتخاب می شد. در دهه ۳۰ شمسی بود که با تلاشهای آشوریان کرسی نمایندگی ایشان از کرسی نمایندگی ارامنه ایران تفکیک شد. تا قبل از این تفکیک، همواره نماینده ارامنه به عنوان تنها نماینده مسیحیان ایران به مجلس شورای ملی راه مییافت.
مجلس شورای ملی:
از بین اقلیتهای مذهبی به رسمیت شناخته شده در مشروطه، تنها زرتشتیان در دوره اول مجلس شورای ملی نماینده داشتند. یهودیان و ارامنه، از ابتدای دوره دوم مجلس شورای ملی و پس از تصویب نظامنامه انتخابات، دارای نماینده شدند.
مجلس خبرگان قانون اساسی:
هرایر خالاتیان نمایندهی ارمنیها در مجلس خبرگان قانون اساسی بود که از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ فعالیت می کرد. او همچنین در دوره اول مجلس شورای اسلامی نماینده ارمنیهای حوزه شمال بوده است. این مجلس که دارای ۷۵ نماینده بود، وظیفه بررسی نهایی قانون اساسی را در بین ماههای مرداد تا آبان ۱۳۵۸، برعهده داشتند.
مجلس شورای اسلامی:
طبق اصل ۶۴ قانون اساسی، اقلیتهای دینی زرتشتی و کلیمی در ایران هر کدام میتوانند تنها یک نماینده داشته باشند. اقلیتهای مسیحیان آشوری و کلدانی، مجموعا یک نماینده خواهند داشت. اما مسیحیان ارمنی به دلیل جمعیت بالاتر نسبت به اقلیتهای دیگر، دارای دو نماینده در مجلس شورای اسلامی هستند. یک نماینده از حوزه انتخاباتی مسیحیان ارمنی جنوب و دیگر از حوزه انتخاباتی مسیحیان ارمنی شمال.
دوره | تاریخ | ارامنه شمال و کلدانیان | ارامنه جنوب |
---|---|---|---|
اول | ۱۲۸۵-۱۲۸۸ | - | - |
دوم | ۱۲۸۸-۱۲۹۰ | - | یوسف میرزایانس |
سوم | ۱۲۹۳-۱۲۹۴ | یوسف میرزایانس | - |
چهارم | ۱۳۰۰-۱۳۰۲ | - | یوسف میرزایانس |
پنجم | ۱۳۰۲-۱۳۰۴ | سهراب ساگینیان | الکساندر آقایان |
ششم | ۱۳۰۷-۱۳۰۹ | سهراب ساگینیان | هوهانس خان ماسحیان |
هفتم | ۱۳۰۹-۱۳۱۱ | سهراب ساگینیان | یوسف میرزایانس |
هشتم | ۱۳۱۱-۱۳۱۴ | سهراب ساگینیان | یوسف میرزایانس |
نهم | ۱۳۱۱-۱۳۱۴ | سهراب ساگینیان | یوسف میرزایانس |
دهم | ۱۳۱۴-۱۳۱۶ | سهراب ساگینیان | یوسف میرزایانس |
یازدهم | ۱۳۱۶-۱۳۱۸ | سهراب ساگینیان | جبرائیل بوداغیان |
دوازدهم | ۱۳۱۸-۱۳۲۰ | سهراب ساگینیان | جبرائیل بوداغیان |
سیزدهم | ۱۳۲۰-۱۳۲۲ | سهراب ساگینیان | جبرائیل بوداغیان |
چهاردهم | ۱۳۲۲-۱۳۲۴ | الکساندر آقایان | جبرائیل بوداغیان |
پانزدهم | ۱۳۲۶-۱۳۳۰ | آرام بوداغیان | - |
شانزدهم | ۱۳۲۸-۱۳۳۰ | آرام بوداغیان | پطروس آبکار |
هفدهم | ۱۳۳۱-۱۳۳۱ | - | - |
هجدهم | ۱۳۳۱-۱۳۳۵ | سواک ساگینیان | واهرام خان ظهرابیان |
نوزدهم | ۱۳۳۵-۱۳۳۹ | سواک ساگینیان | فلیکس آقایان |
بیستم | ۱۳۳۹-۱۳۴۰ | سواک ساگینیان | فلیکس آقایان |
بیست و یکم | ۱۳۴۲-۱۳۴۶ | فلیکس آقایان | سواک ساگینیان |
بیست و دوم | ۱۳۴۶-۱۳۵۰ | گاگیک هواکیمیان | سواک ساگینیان |
بیست و سوم | ۱۳۵۰-۱۳۵۴ | گاگیک هواکیمیان | - |
بیست و چهارم | ۱۳۵۴-۱۳۵۷ | اما آقایان | - |
دوره مجلس شورای اسلامی | نام نماینده حوزه شمال | نام نماینده حوزه جنوب |
---|---|---|
اول | هرایر خالاتیان | هراچ خاچاطوریان |
دوم | وارطان وارطانیان | آرداواز باقومیان |
سوم | وارطان وارطانیان | آرداواز باقومیان |
چهارم | وارطان وارطانیان | آرداواز باقومیان |
پنجم | وارطان وارطانیان | آرداواز باقومیان |
ششم | لون داویدیان | ژرژیک آبراهامیان |
هفتم | گئورک وارطان | روبرت بگلریان |
هشتم | گئورک وارطان | روبرت بگلریان |
نهم | کارن خانلری | روبرت بگلریان |
دهم | کارن خانلری | ژرژیک آبراهامیان |
یازدهم | آرا شاوردیان | روبرت بگلریان |
هر چند مسیحیان ارمنی به عنوان یکی از اقلیتهای رسمی مذهبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی شناخته شدهاند اما محدودیتها و آزار و اذیتهای قانونی و فراقانونی علیه ایشان وجود دارد. برخی از مواردی که در قانون اساسی سبب محدود شدن آزادیهای مسیحیان ارمنی میشود عبارتند از:
منع انتخاب شدن به عنوان رهبر یا عضویت در شورای رهبری
منع انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور
منع عضویت در مجلس خبرگان
منع اشتغال در مشاغل قضائی
ارامنه در ایران، همچون مسیحیان آشوریان، از اقلیتهای رسمی محسوب می شده اند و از این رو تبعیضاتی که علیه ایشان روا داشته شده است قاعدتا باید غیرقانونی تلقی شود. البته ایشان نیز همچون زرتشتیان ایران، در طی سالهای بعد از انقلاب، با قانونهایی تبعیض آمیز مواجه شده اند. نمونه هایی از محدودیتها و تبعیضهای وارد بر ارامنه ایران عبارتند از:
در ابتدای انقلاب، نزدیک به ۱۰ نفر از افرادی که اعدام شدند ارمنی بودند. اتهاماتی که متوجه این افراد بوده است، سیاسی نبوده است و ظاهرا به دلایل دیگر اعدام شده اند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، افراد ارمنی امکان ترفیع به مسؤولیتهای مهم اداری چه در دولت و چه در ارتش را نداشتهاند.
برخی از اماکن متعلق به ارامنه در ایران در طی سالهای بعد از انقلاب تخریب شده است. از این میان میتوان به تعداد قابل توجهی کلیسا و آرامستانهای ارامنه اشاره کرد؛ از جمله:
تخریب کلیسای قلعه سرسلماس
تخریب و فروش زمینهای آرامستان ارامنه کرمانشاه
تخریب آرامستان مسیحیان اهواز
تخریب آرامستان بوشهر
در سالهای ۱۲۴۶ تا ۱۳۵۷ شمسی دوره فوق لیسانس زبان وادبیات ارمنی در دانشگاه تهران فعالیت داشته است که بعد از سال ۱۳۵۷ تعطیل شد.
ماده مکرر ۸۸۱ قانون مدنی، یکی از قوانین تبعیض آمیز علیه کلیه اقلیتهای دینی در ایران، چه رسمی و چه غیررسمی، بوده است. این قانون که بیان میدارد: «کافر از مسلم ارث نمیبرد و اگر در بین ورثه متوفای کافری مسلم باشد وراث کافر ارث نمیبرند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.» این قانون سبب شده است که اگر در یک خانواده غیر مسلمان یک نفر از اعضای آن خانواده فوت کند و عضوی دیگر اظهار مسلمان بودن بکند، آن فرد مسلمان، تمام ارث خانواده را مالک شود. در سالهای اخیر تلاشهایی برای تغییر این قانون صورت گرفته است.