بهائیان ایران

آیین بهائی

معرفی

بهائیان ایران

آیین بهائی جوان ترین دین در بین ادیان برخاسته از ایران است

تاریخچه

آئین بهائی، جوان ترین آیین در بین ادیان برخاسته از ایران است. قدمت این دین به بیش از ۱۷۰ سال قبل برمی‌گردد هنگامی که جوانی به نام سید علی محمد شیرازی (باب) در شیراز اعلام کرد و دین جدیدی آورده است

اعتقادات

هدف بهائیان دستیابی به اتحاد بشر است؛ از این رو هر چه که موجب اختلاف و تفرقه می‌شوند را نکوهش می‌کنند. به همین دلیل ایشان از به کار‌گیری ابزار خشونت‌آمیز پرهیز می‌کنند و معتقدند که ابزاری که برای رسیدن به صلح و اتحاد مورد استفاده قرار می‌گیرد باید خود وحدت بخش باشد.

جمعیت و پراکندگی

جمعیت بهائیان ایران، طبق آخرین گزارشی که محفل ملی ایران قبل از تعطیلی در سال ۱۳۶۲ شمسی ارائه کرده بود، در حدود ۳۰۰ هزار نفر بوده است. در طی چهل سال اخیر، به دست آوردن هرگونه آمار جدیدی از این جامعه به دلیل فقدان موسسات اداری ممکن نبوده است.

زبان

بهائیان ایران زبان دینی خاصی ندارد و همچون بهائیان کشورهای دیگر، در هر کجا که ساکنند به زبان‌های محلی و مادری خود صحبت می‌کنند.

تقویم

تقویم بهائی در ابتدا توسط «باب» تهیه و تنظیم گشته بود و توسط بهاءالله نیز تایید گردد. مبداء این تقویم، نوروز سالی است که باب پیام خود را علنی نمود؛ یعنی نوروز سال ۱۲۲۳ شمسی.

مناسبت‌ها و روزهای خاص

بهائیان ۹ روز از روزهای این تقویم را به عنوان روزهایی مقدس گرامی می‌دارند و تعطیل هستند.

فعالیت‌های اجتماعی

بهائیان در هر شهر و محلی که ساکنند ، برای ایجاد نوعی از جامعه محلی تلاش می‌نمایند که در آن اصولی همچون مشارکت عمومی، برابری جنسیتی، عدالت اجتماعی، یگانگی انسان‌ها، و رفع تعصبات قومی و نژادی و دینی، برقرار شود.

نیایشگاه‌ها

بهائیان در کشورهای مختلف، اماکنی با نام «معبد بهائی» ایجاد می‌کنند که مکانی است که افراد از هر دین و باوری می‌توانند به آن وارد شوند و در آن به عبادت و نیایش بپردازند.

اماکن مقدس

بهائیان در کشورهای مختلف، اماکنی را برای انجام امور داخلی اداری خود دارا هستند که آنها را «حظیرهالقدس» را «مرکز بهائی» (Baha'i center) می‌نامند. بهائیان ایران نیز دارای مکانی مشابه بودند.

مدارس

طبق اسناد تاریخی موجود نخستین کوشش بهائیان، بر اساس اعتقاداتشان، برای گسترش آموزش و پرورش عمومی، در روستای ماهفروجک در مازندران در سال ۱۲۶۰ شمسی رخ داد. این تلاش اولیه، که توسط یکی از ملایان این روستا که بهائی شده بود، شامل تشکیل کلاس برای دختران و پسران بود.

قبرستان‌ها

بهائیان به دلیل آنکه از سوی بسیاری از علمای اسلامی «نجس» شناخته می‌شوند، اجازه دفن اموات‌شان را در قبرستان‌های عمومی نداشتند از این رو دارای قبرستان‌هایی مستقل هستند.

ساختار اداری

در آئین بهائی، طبقه روحانی یعنی افرادی همچون آخوند، خاخام، کشیش یا موبد وجود ندارد. تمامی افراد بهائی موظف به مطالعه آثار بهائی‌اند و نظر هیچ فردی دارای مرجعیت بالاتری نسبت به فردی دیگر نیست.

عضویت‌ در مجلس‌

جامعه بهائی ایران، هیچ گاه، چه در دوران مشروطه و چه بعد از آن، در مجلس شورای ملی (تا قبل از انقلاب) و مجلس شورای اسلامی (بعد از انقلاب)‌ حق داشتن نماینده ای را نداشته اند.

مطبوعات

جامعه بهائی ایران در هیچ زمانی، چه قبل و چه بعد از انقلاب، قانون اجازه انتشار به کتب بهائی داده نمی شده است و جامعه بهائی حق انتشار رسمی نداشته است. حتی ورود کتب بهائی از خارج از ایران ممکن نبوده است.

شخصیت‌های برجسته

جامعه بهائی ایران چهره های تاثیرگذار و شناخته شده ای در حوزه های دانش، هنر و فرهنگ به وجود آورده است. از فریدون فروغی تا هوشنگ سیحون و حسین امانت، از چهره های مهم معاصر این جامعه هستند

محدودیت‌ها و آزار و اذیت‌ها

بهائیان ایران، از بدو پیدایش آئین بهائی در ایران با مشکلات فراوانی مواجه بوده اند. یکی از علل مخالفت علمای مسلمان با بهائیان، عدم اعتقاد بهائیان به وجود طبقه روحانی بوده است.

سایت‌های مرتبط

بهائیان ایران چند وبسایت ثبت شده و فعال دارند که در آن ضمن بازتاب اخبار این اقلیت دینی، مواردی همچون امروز و فعالیت‌های فرهنگی، دینی، آئینی و مورادری از این دست پوشش داده می شود.

تاریخچه

آئین بهائی، جوان ترین آیین در بین ادیان برخاسته از ایران است. قدمت این دین به بیش از ۱۷۰ سال قبل برمی‌گردد هنگامی که جوانی به نام سید علی محمد شیرازی (باب) در شیراز اعلام کرد و دین جدیدی آورده است. «باب» متولد شهر شیراز در سال ۱۱۹۸ شمسی بود و در همان شهر و سپس بوشهر، دوران کودکی و جوانی خود را سپری کرد. او در ۲ خرداد ۱۲۲۳ شمسی، هنگامی که ۲۵ سال داشت، خطاب به اولین پیرو خود، ملاحسین بشرویه‌ای، اعلام کرد که او پیام‌آوری جدید برای جامعه بشری است. به زودی ۱۷ نفر دیگر به غیر از ملاحسین نیز به باب ایمان آوردند. این هجده نفر اول با نام «حروف حی» یا «زندگی‌یافتگان» شناخته شدند. طاهره قره‌العین، زنی شاعر و فرهیخته یکی از حروف حی بود. باب از پیروان اولیه خود خواست در بخش‌های مختلف ایران پراکنده شوند و مردم را از شروع دوران جدیدی در تاریخ و ظهور نزدیک پیام آور دیگری آگاه کند. پیروان باب به سرعت در سراسر ایران، عراق و هند گسترش یافتند، گسترشی که با مخالفت شدید بسیاری از علمای اسلام رو به رو شد؛ هر چند به صورتی همزمان عده‌ای از علمای اسلامی نیز پیرو باب شدند. در نتیجه چنین مخالفت‌هایی باب از شهری به شهری دیگر تبعید شد. او از شیراز به اصفهان، و سپس به چهریق و ماکو (در شمال غربی ایران) منتقل شد. در نهایت در ۱۲۲۹ شمسی باب در تبریز، به همراه یکی دیگر از پیروانش، تیرباران شد.

باب هدف دوران ۶ ساله‌ی رسالتش را آماده‌سازی زمینه اجتماعی و فکری برای آمدن پیامبر دیگری ( من یظهره‌ الله) اعلام کرد که آمدن او جامعه بشری را به سوی صلح و وحدت رهنمون خواهد کرد. از باب آثار مکتوب بسیار فراوانی به جا مانده است. مهمترین این آثار عبارتند از: کتاب بیان فارسی و عربی، قیوم‌الاسماء، صحیفه عدلیه، نامه ها خطاب به محمد شاه قاجار و سلطان عبدالمجید (پادشاه عثمانی) و دلائل سبعه. این آثار به فارسی و عربی هستند و در دورانی که باب از شهری به شهر دیگر تبعید می‌شد نوشته شده‌اند. این آثار سبب شکل‌گیری جوامع متعدد بابی در شهرهای مختلف ایران شد و افراد بسیاری از روحانیون و مردم عادی، تجار و بازرگانان و درباریان به باب پیوستند.

میرزا حسینعلی نوری ملقب به «بهاءالله» (شکوه خداوند)، از بابیان سرشناس بود. او در تهران در سال ۱۱۹۶ شمسی در یک خانواده اشرافی که سلسله نیاکانش به ایرانیان ساسانی می رسید متولد شد. بهاءالله بلافاصله پس از شنیدن پیام باب، در همان اولین سال تولد آیین بابی، پیام باب را تصدیق و برای انتشار آن تلاش کرد. بهاءالله یکی از چهره‌های اصلی در «اجتماع بدشت» بود که به منظور اعلان استقلال آیین بابی از آیین اسلام تشکیل شده بود او پس از تیرباران باب، به عنوان یکی از چهره‌های اصلی جامعه بابی از ایران به بغداد تبعید شد. بهاءالله در ۱۹۶۳ در بغداد اعلام کرد که همان فردی است که باب به آمدن او بشارت داده بود. او تغییراتی گسترده را در آئین نوین خود (آئین بهائی)‌ اعلان کرد و از بهائیان خواست که به تاسیس مدنیتی جدید اقدام کنند که روابط در آن مبتنی بر اصل یگانگی نوع بشر باشد، از به کارگیری هرگونه خشونت پرهیز کنند، زن و مرد را برابر بدانند، تعصبات دینی، قومی و نژادی را به کنار بنهند، و در راستای ایجاد اتحاد بین مردمان بکوشند. اکثریت بابیان خود را پیرو بهاءالله اعلام کردند و به مرور زمان تعدادی از پیروان دیگر ادیان چون مسلمانان، زرتشتیان، یهودیان و … نیز خود را بهائی دانستند. با بهائی شدن جوامع بابی ایران، و نیز بهائی شدن افرادی از زمینه‌های گوناگون، جامعه‌‌های بهائی شهرهای مختلف ایران شکل گرفتند.

رشد آئین بهائی چه در ایران و چه در مملکت عثمانی سبب شد که با فشار مقامات ایرانی به دولت عثمانی، بهاءالله از بغداد به استانبول و در نهایت به عکا که در آن زمان بخشی از قلمرو عثمانی و امروزه شهری در اسرائیل است، تبعید شود. این تبعید با این هدف صورت گرفت که ارتباط بهاءالله با جوامع بهائی قطع شود. بهاءالله، نزدیک به چهل سال انتهایی عمر خود را در تبعید و زندان به سر برد ولی در طی این مدت هم از طریق کتب و نامه‌هایی که برای هدایت جامعه بهائی می نوشت و هم از طریق افرادی که برای ملاقات او به عکا می رفتند، ارتباط بهاءالله با جامعه‌های بهائی ایران و سایر کشورها تداوم یافت. بهاءالله در کتب و نامه‌های خود، که بنا بر زبان مخاطبینش از فارسی سره تا عربی را شامل می‌شود، اهداف آئین بهائی را شرح داد و از افراد و جوامع بهائی خواست که در جهت تحقق آنها کوشش کنند. از جمله مهمترین این کتابها عبارتند از: اقدس (حاوی قوانین و اصول آئین بهائی)، ایقان (کتابی در جهت ایجاد اتحاد ادیان و بیان رموز قرآن، انجیل و تورات)، کلمات مکنونه (حاوی اصول اخلاقی و روحانی)، الواح ملوک یا نامه‌هایی خطاب به پادشاهان (شامل ناصرالدین شاه، سلطان عثمانی، ملکه انگلیس، پادشاه فرانسه و …). بهاءالله در ۹ خرداد ۱۲۷۱ شمسی دیده از این عالم فروبست. او در وصیت نامه خود، پسر ارشد خود، عباس افندی، معروف به «عبدالبهاء»، را به عنوان جانشین و مرجع آئین بهائی پس از خود معرفی کرد. در زمان درگذشت بهاءالله، آئین بهائی به ۱۵ کشور گسترش یافته بود.

 

عبدالبهاء در سالیان آخر زندگانی خود، به دعوت بهائیان غربی، سفری به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی انجام داد. این سفرها که بین سالهای ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۳ شمسی صورت گرفت دربرگیرنده صدها ملاقات با سیاستمداران، روشنفکران، رهبران دینی، روزنامه‌نگاران و خبرنگاران و نزدیک به ۴۰۰ سخنرانی در دانشگاه‌ها، مدارس، انجمن‌ها، کنیسه‌ها، کلیساها و معابد گوناگون بود. این سخنرانی‌ها عمدتا به موضوعاتی همچون اتحاد بشر، هماهنگی علم و دین، برابری زنان و مردان، رفع تعصبات نژادی و دینی، صلح جهانی و عدالت اجتماعی می‌پرداخت. در زمان درگذشت عبدالبهاء در سال ۱۳۰۰ شمسی، آئین بهائی در ۳۵ کشور جهان گسترش یافته بود. عبدالبهاء در وصیت خود، «شوقی افندی»، نوه خود را به عنوان جانشین و مرجع جامعه بهائی معرفی کرد.

شوقی افندی در زمان درگذشت عبدالبهاء، در دانشگاه آکسفورد به تحصیل می پرداخت. او توسط عبدالبهاء به عنوان جانشین انتخاب گشت و پس از درگذشت عبدالبهاء، به گسترش نظام اداری جامعه بهائی در کشورهای مختلف، آنگونه که بهاءالله در کتاب اقدس توضیح داده بود، پرداخت. این نظام اداری، که شیوه تصمیم گیری بر اساس مشورت بود، در سه سطح محلی (شهر و روستا)، ملی و بین‌المللی طراحی گردید. طبق چنین راهنمائی‌ای، در هر شهری که جامعه بهائی در آن وجود داشت، در طی انتخاباتی آزاد، نه نفر از بین خود را به عنوان «محفل محلی» انتخاب می‌کنند. محافل محلی در هر کشوری، از بین جامعه بهائی آن کشور نه نفر را به عنوان «محفل ملی» انتخاب می‌کنند. او جوامع بهائی کشورهای مختلف را هدایت کرد که چنین نظام اداری و وظایف و اهمیت آن را برای گسترش اتحاد و صلح هر چه بیشتر درک کرده و با گسترش افراد و جوامع بهائی در کشورهای مختلف، زمینه را برای انتخاباتی مشابه در سطح بین‌المللی آماده سازد. در زمان شوقی افندی، تعداد محافل محلی در ایران افزایش یافت و در نهایت جامعه بهائی ایران توانست اولین محفل ملی خود را در سال ۱۳۱۳ شمسی تاسیس کند که به هماهنگی امور جامعه بهائی می پرداخت.

وی همچنین در طول دوران رهبری‌اش آثار بهائی متعددی را به زبان انگلیسی ترجمه کرد و تاریخ سال‌های اولیه دیانت بهائی را مکتوب کرد. شوقی افندی در ۱۳۳۶ شمسی درگذشت و پس از وی، آنگونه که بهاءالله و عبدالبهاء در آثار خود ذکر کرده بودند، «بیت العدل اعظم» وظیفه مدیریت جامعه بهائی را بر عهده گرفت.

اعتقادات

هدف بهائیان دستیابی به اتحاد بشر است؛ از این رو هر چه که موجب اختلاف و تفرقه می‌شوند را نکوهش می‌کنند. به همین دلیل ایشان از به کار‌گیری ابزار خشونت‌آمیز پرهیز می‌کنند و معتقدند که ابزاری که برای رسیدن به صلح و اتحاد مورد استفاده قرار می‌گیرد باید خود وحدت بخش باشد. این موضوع یکی از دلایلی است که بهائیان در سیاست‌ حزبی شرکت نمی‌کنند زیرا معتقدند چنین روشی منجر به افزایش شکاف‌های اجتماعی می‌شود. بهائیان در راه ایجاد اتحاد، و افزایش همکاری و تعامل میان انسان‌ها به اصول متفاوتی معتقدند. برخی از این اصول عبارت است از:

یگانگی نوع بشر: بهاءالله در نوشته‌های خود مدنیت فعلی، که مبتنی بر روابط خصمانه و رقابت‌آمیز است، را نقد کرده و خواستار ایجاد مدنیتی متفاوت شده است که مبتنی بر اصل یگانگی نوع بشر است.

مشارکت عمومی برای ساخت مدنیتی جدید: این اصل مستلزم توان‌افزایی افراد مختلف جامعه برای مشارکت سازنده آنها در ساخت مدنیتی جهانی که متحد و عادلانه است، می باشد. بهائیان معتقدند که ساخت جهانی متحد و عادلانه بدون توان‌افزایی و مشارکت آحاد افراد غیرممکن است. از این رو تمامی افراد حق و مسئولیت مشارکت در ساخت مدنیتی جدید را دارند.

برابری جنسیتی: این اصل دارای دلالت‌های متفاوتی از جمله آموزش و پرورش برابر برای دختران و پسران، برابری حقوقی زن و شوهر در خانواده است. بهائیان معتقدند که زن و مرد همچون دو بال پرنده هستند و هر دو باید قوی و برابر باشند. از این رو است که بهائیان تنها می‌توانند یک همسر اختیار کنند؛ حق طلاق، و سایر قوانین مربوط به خانواده نیز در راستای این برابری است.

رفع تعصبات ملی، نژادی، دینی و قومی: بهائیان بر این باورند که انسان‌ها با یکدیگر برابر هستند و تنوع‌های نژادی و دینی و قومی باید به عنوان مزیت و امتیاز دیده شوند و نه اینکه عامل تبعیض باشند. از این رو هرگونه تعصبی نسبت به دین، نژاد یا ملیت/قوم پسندیده نیست و باید کنار گذاشته شود تا زمینه‌های همکاری بیشتر و اتحاد عمیق‌تر جامعه بشری فراهم شود.

هماهنگی علم و دین: بهائیان معتقدند که دین بدون علم به خرافات منجر می شود و نمی‌تواند نقش سازنده‌ای ایفا کند. در عین حال علم بدون علم، می تواند سبب ماده‌گرایی شود و علم را می‌تواند در مسیری نادرست مورد استفاده قرار دهد. بهائیان علم و دین را سبب پیشرفت تمدن بشر در طول تاریخ می دانند و این دو را در کنار یکدیگر سبب رشد جامعه می دانند.

عدالت اجتماعی و اقتصادی: بهائیان معتقدند که دستیابی به اتحاد ممکن نیست مگر آنکه عدالت در تمامی ابعاد خود، یعنی در ابعاد اجتماعی و اقتصادی، محقق شود. از این رو ایشان با تجمع ثروت در دست گروه اندکی از افراد و از سوی دیگر فقیر بودن گروهی دیگر مخالفند و در جوامع محلی خود به دنبال ایجاد عدالت اقتصادی هستند. دستیابی برابر به فرصت‌ها و داشتن حقوق اجتماعی و مدنی برابر برای تمامی افراد، فارغ از دین، نژاد، جنسیت، قومیت، ملیت و … از جمله اهداف ایشان است که در ساخت نوع جدیدی از جوامع محلی آن را مدنظر دارند.

بهائیان موسیقی و به طور کلی هنر را سبب پیشرفت جنبه انسانی جوامع بشری می‌دانند و یادگیری آن را به خصوص برای کودکان توصیه می‌کنند.

بهائیان معتقدند که دین باید سبب گسترش اتحاد و محبت شوند. در صورتی‌که دینی نتواند در جهت پیشرفت جامعه بشری نقش ایفا کند، بی‌دینی بهتر است. ایشان دین را همچون دارویی می‌دانند که می‌تواند سبب درمان دردهای جامعه بشری شود. ایشان معتقدند اگر به کاربستن اصول و قوانین برخی از ادیان سبب افزایش دردها و رنج‌های جامعه بشری شود، عدم استفاده از چنین دارویی ارجحیت دارد. بهائیان در همین راستا، معتقدند که آئین بهائی نیز آخرین آئین آسمانی نیست و تا هنگامی که سبب رشد و پیشرفت جامعه بشری شود می بایست مورد استفاده قرار گیرد.

جمعیت و پراکندگی

جمعیت بهائیان ایران، طبق آخرین گزارشی که محفل ملی ایران قبل از تعطیلی در سال ۱۳۶۲ شمسی ارائه کرده بود، در حدود ۳۰۰ هزار نفر بوده است. در طی چهل سال اخیر، به دست آوردن هرگونه آمار جدیدی از این جامعه به دلیل فقدان موسسات اداری ممکن نبوده است. در تمامی دوره‌هایی که سرشماری در ایران صورت گرفته است، علی رغم آنکه سوالاتی مربوط به دین افراد در سوالات سرشماری درج گردیده بوده، اما در هیچ زمانی، چه قبل و چه بعد از انقلاب، گزینه بهائی به عنوان دین در پرسشنامه‌های مربوط به سرشماری وجود نداشته است. 

در این سالها، همانطور که جمعیت ایران، و بالطبع جامعه بهائی، رشد کرده است، عده‌ای خود را علنا و یا به صورتی غیرعلنی بهائی شمرده‌اند و به جامعه بهائی پیوسته‌اند. در عین حال، بسیاری از بهائیان ایران هم به دلیل فشارهای روزافزونی که متحمل شده اند، همچون دیگر اقلیت‌های دینی ایران، از ایران به کشورهایی دیگر مهاجرت کرده‌اند.

زبان

جامعه بهائی ایران جامعه‌ای متکثر است و بهائیان از قومیت‌ها و پیشینه های اعتقادی متنوع در شهرها و روستاهای مختلف ساکن هستند. بهائیان ایران زبان دینی خاصی ندارد و همچون بهائیان کشورهای دیگر، در هر کجا که ساکنند به زبان‌های محلی و مادری خود صحبت می‌کنند. جمعیت بهائیان در شهرهای بزرگتر ایران، به دلیل پراکندگی طبیعی بهائیان در شهرهای مختلف ایران، بیشتر است. 

تقویم

تقویم بهائی در ابتدا توسط «باب» تهیه و تنظیم گشته بود و توسط بهاءالله نیز تایید گردد. مبداء این تقویم، نوروز سالی است که باب پیام خود را علنی نمود؛ یعنی نوروز سال ۱۲۲۳ شمسی. این تقویم معروف به تقویم «بدیع»، به معنای جدید، است که دارای ۱۹ ماه ۱۹ روزه است. آغاز سال جدید بهائی از روز نوروز آغاز می گردد. در هر سال چهار روز و در سال‌های کبیسه پنج روز باقی می ماند که به نام ایام «هاء» نام‌گذاری می شود و بهائیان آن را به برگزاری جشن و انفاق به فقرا و نیازمندان اختصاص می دهند. روزهای «ایام هاء» قبل از ماه روزه‌داری بهائی است و هدف آن آماده‌سازی معنوی برای سال نو است. بهائیان در نوزدهمین ماه بهائی یعنی از ۱۱ اسفند تا نوروز، از طلوع تا غروب آفتاب، از خوردن و آشامیدن دست می‌کشند و روزه می‌گیرند.

هر کدام از روزها و ماه‌های بهائی نام یکی از صفات خداوند را داراست.

ماه‌های تقویم بهائی

مناسبت‌های مذهبی

نوروز آغاز تقویم بهائی و شروع سال جدید است که توسط بهائیان سراسر جهان جشن گرفته می‌شود.

سالروز تولد باب و بهاءالله، معادل اولین و دومین روز از هشتمین ماه قمری نسبت به نوروز جشن گرفته می‌شود. بهائیان در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ شمسی، دویستمین سال میلاد بهاءالله و باب را جشن گرفتند.

این جشن در روز 2 خرداد برگزار می شود.

۱-۹ و ۱۲ اردیبهشت- بهائیان دوازده روز اول اردیبهشت را به مناسبت اعلان رسالت بهاءالله جشن می گیرند. بهاءالله در سال ۱۲۴۲ شمسی در باغی به نام باغ رضوان در بغداد، رسالت خود را اعلان کرد. او دوازده روز در باغ رضوان بود و از این رو بهائیان تمامی این دوازده روز را جشن می گیرند اما روزهای اول، نهم و دوازدهم اردیبهشت را به عنوان تعطیلی در نظر می‌گیرند. در این روزها، بهائیان در سراسر کشورها در انتخابات محلی شهرها و روستاها، و ملی کشور هایشان نیز مشارکت می‌کنند.

۱۸ تیر سالروز تیرباران باب است.

7 خردادماه بعنان سالروز درگذشت بهاءالله ثبت شده است.

بهائیان سراسر دنیا، هر ۱۹ روز یکبار ( یک بار در ماه بنا بر تقویم بهائی) در جلساتی محلی گردهم می‌آیند تا در رابطه با امور جامعه خود به مشورت و تبادل نظر بپردازند. در این جلسات که به «ضیافت» معروف است، بهائیان ضمن مطالعه آثار بهائی و ملاقات یکدیگر، در رابطه با نیازها و مشکلات جوامع محلی خود که در آن زندگی می‌کنند، و راه‌هایی که می‌توانند با کمک یکدیگر به رفع آن مشکلات بپردازند به مشورت می‌نشینند.

فعالیت‌های اجتماعی

فعالیت‌های جامعه‌سازی: بهائیان در هر شهر و محلی که ساکنند ، برای ایجاد نوعی از جامعه محلی تلاش می‌نمایند که در آن اصولی همچون مشارکت عمومی، برابری جنسیتی، عدالت اجتماعی، یگانگی انسان‌ها، و رفع تعصبات قومی و نژادی و دینی، برقرار شود. آن‌ها برای ایجاد و گسترش چنین جوامعی به انجام فعالیت‌هایی محلی مبادرت می‌کنند. این فعالیت ها به روی غیر بهائیان گشوده است و بهائیان در ساخت این جوامع از همکاری با دیگران از هر پیشینه و اعتقادی استقبال می کنند. از جمله: 

کلاس‌های کودکان: که اصولی همچون احترام به والدین و قانون، یگانگی، صداقت و … را آموزش می‌دهند. این کلاس‌ها برای کودکانی که در سنین ۶ تا ۱۱ هستند برگزار می‌شود. 

گروه‌های نوجوانان: که به پرورش تفکر انتقادی، قوای زبان، ساختارهای اخلاقی نوجوانان می‌پردازد. نوجوانان در این گروه‌ها، ضمن مطالعه به انجام پروژه های خدمتی برای بهبود فضای مادی و اجتماعی محیطی که در آن زندگی می‌کنند نیز می‌پردازند. گروه‌های نوجوانان مخصوص نوجوانان سنین ۱۱ تا ۱۵ سال است.

حلقه‌های مطالعاتی: حلقه‌های مطالعه فضایی برای مطالعه و مشورت و تبادل نظر در رابطه با به کاربستن اصول اخلاقی و معنوی در زندگی فردی و جمعی همچون اصول مربوط به مشارکت عمومی، برابری جنسیتی، و گسترش عدالت است. این فضاها که به روی جوانان و بزرگسالان باز است، همچنین به پرورش مربیانی برای کلاس‌های کودکان و مشوقینی برای گروههای نوجوانان و نیز راهنمایانی برای حلقه‌های مطالعاتی جدیدی می پردازد. بدین‌ترتیب، حلقه‌های مطالعه، فضایی برای گسترش منابع انسانی برای تعداد هر چه بیشتری از فعالیت‌های جامعه‌سازی می‌شود.

جلسات نیایش: در کنار تمامی فعالیت‌های فوق برای گروههای سنی مختلف، افراد بهائی به برگزاری جلساتی برای نیایش مبادرت می‌کنند. این جلسات به روی پیروان تمامی ادیان و دین‌ناباوران باز است تا بتوانند در محیطی آرام به نیایش پرداخته و گفتگوهایی متعالی و الهام بخش داشته باشند.

فعالیت‌های «اقدام اجتماعی»: دسته‌ای دیگر از فعالیت‌های منظم افراد و جوامع بهائی، تلاش برای بهبود وضعیت مادی و اجتماعی جوامع محلی‌ای است که در آن زندگی‌ می کنند. این دسته از اقدامات که در شکل‌های پیچیده‌ترش می‌تواند شکل فعالیت‌های «توسعه اقتصادی و اجتماعی» به خود بگیرد، بر اساس توان‌افزایی در جمعیت‌های محلی، برای به مشارکت فعال در حیات اجتماعی و اقتصادی جوامع‌شان است. 

بهائیان ایران، از طرق مختلف، تلاش در انجام خدمات اجتماعی و گسترش رفاه اجتماعی و اقتصادی داشته‌اند. نمونه هایی از این اقدامات عبارتند از:

ساخت مدارس: مدارس بهائی برای اولین بار در دوران ناصرالدین شاه و در شهرهای مختلف ایجاد شد. این مدارس که به روی افراد از پیشینه‌های مختلف دینی و غیردینی باز بود، شاگردان و معلمان غیر بهائی بسیاری داشت. این مدارس به خصوص در دوران قاجار و پهلوی اول ایجاد و گسترش یافته بود و به تدریس محتوای درسی جدید که متفاوت از محتوای درسی مکتب‌خانه‌های سنتی بود می‌پرداخت. بسیاری از این مدارس، برای اولین بار امکان تحصیل را برای دختران فراهم می‌ساخت. در این مدارس، هر چند هنر و موسیقی تدریس می شد، اما هیچ‌گونه تبلیغ مذهبی ای در آن صورت نمی گرفت.

گسترش بهداشت: چه در دوران قاجار، و چه در دوران پهلوی، بهائیان سعی در افزایش بهداشت عمومی، از طریق آموزش مسائل بهداشتی به زنان، تاسیس حمام‌های مدرن به‌جای خزینه‌های سنتی و… داشتند.

نیایشگاه‌ها و اماکن مقدس

خانه باب: خانه باب در شیراز واقع بود و مهمترین مکان زیارتی بهائیان در ایران محسوب می‌شد. این خانه در ۱۰ شهریور ۱۳۵۸ تخریب شد. لازم به ذکر است که این خانه بارها در دوران پهلوی در دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی نیز مورد حمله و آسیب قرار گرفته بود. 

معبد بهائی (مشرق‌الاذکار):‌ بهائیان در کشورهای مختلف، اماکنی با نام «معبد بهائی» ایجاد می‌کنند که مکانی است که افراد از هر دین و باوری می‌توانند به آن وارد شوند و در آن به عبادت و نیایش بپردازند. این اماکن توسط بهائیان ساخته می‌شود اما استفاده از آن برای همگان آزاد است. بهائیان ایران از ساخت این معابد، که با نام «مشرق‌الاذکار» (به معنی محل برخاستن ذکر خداوند) هم شناخته می شوند، محروم بوده‌اند. هر چند بهائیان در دهه ۳۰ شمسی اقدام به خرید زمینی برای ایجاد مشرق‌الاذکار کردند، اما افزایش بهائی‌ستیزی مانع از ایجاد این مشرق‌الاذکار گردید. 

اماکن مرتبط با بهائیان

مراکز آموزشی

مدارس و دانشگاه بهایی جزو مراکز آموزشی هستند که پیروان آیین بهائی از آن بهره مند هستند.

قبرستان

بهائیان به دلیل آنکه از سوی بسیاری از علمای اسلامی «نجس» شناخته می‌شوند، اجازه دفن اموات‌شان را در قبرستان‌های عمومی نداشتند از این رو دارای قبرستان‌هایی مستقل هستند. از این رو جامعه بهائی ایران، در سالهای قبل از انقلاب ۱۳۵۷، در بسیاری از شهرهای ایران دارای قبرستان‌هایی بوده‌اند. بسیاری از این قبرستان‌ها در سالهای اولیه انقلاب مصادره شدند و تعدادشان کاهش یافته است. قبرستان‌های فعلی بهائی با فاصله‌ای قابل توجه از شهرها به جامعه بهائی اختصاص داده شده است و عموما اجازه زیباسازی ندارند. این قبرستان‌ها مورد حمایتهای دولتی قرار نمی گیرند و به صورتی داوطلبانه توسط افراد بهائی اداره می شوند. 

این قبرستان‌ها عمدتا مورد تعرض مخالفین بهائیان قرار می گیرد؛ سنگ‌های قبر بسیاری از این قبرستان‌ها شکسته می‌شوند و درختان آن قطع می شود.

ساختار اداری

در آئین بهائی، طبقه روحانی یعنی افرادی همچون آخوند، خاخام، کشیش یا موبد وجود ندارد. تمامی افراد بهائی موظف به مطالعه آثار بهائی‌اند و نظر هیچ فردی دارای مرجعیت بالاتری نسبت به فردی دیگر نیست. بهائیان در رابطه با امور جامعه خود و نیز معانی آثار بهائی مشورت می‌کنند و فردی حق تحمیل عقاید و برداشت‌های خود را بر دیگر بهائیان ندارد.

امور جامعۀ بهائی از طریق نظامی از موسسات که هر کدام دارای وظایف به خصوصی هستند اداره می شود. این نظام در اصطلاح بهائی به عنوان «نظم اداری بهائی» شناخته می‌شود. افراد بهائی در سراسر دنیا در روزهای اول اردیبهشت ماه هر سال به انتخاب اعضای شوراهای انتخابی محلی و ملی به نامهای «محفل محلی» و «محفل ملی» خود می‌پردازند. در این انتخابات، هیچ فردی کاندیدا نمی شود و انتخاب کنندگان بهائی، توصیه شده‌اند که افرادی را انتخاب می‌کنند که خصوصیات لازم برای مشورت گروهی و مدیریت امور جامعه بهائی را دارا هستند. در این انتخابات، هر فردی بهائی باید شاخصه‌هایی همچون ترکیب جنسیتی، تنوع نژادی و سنی و … را نیز در انتخاب‌هایش در نظر بگیرد. افرادی که بالاترین رای را بیاورند به عنوان اعضای آن محفل می شوند.

محفل محلی وظیفه مدیریت و هماهنگی اقدامات جامعه بهائی را در یک شهر یا روستا انجام می‌دهد. محفل محلی تلاش می‌کند با توان‌افزایی اعضای جامعه محلی خود، و همچنین با بسیج منابع انسانی، از قوای افراد برای انجام پروژه های جمعی در جهت خیر عمومی استفاده کند. هر جامعه بهائی‌ محلی، در روز اول اردیبهشت از بین زنان و مردان بالای ۲۱ سال جامعه خود، نه نفر را با رای‌گیری به عنوان اعضای محفل محلی انتخاب می‌کنند. این افراد برای مدت یک سال، به صورت داوطلبانه، به مدیریت امور جامعه بهائی محلی خود می پردازند. هر کدام از این افراد می توانند در انتخابات سال بعد، دوباره مورد انتخاب قرار گرفته و یا عوض گردند.

اولین محفل محلی در ایران، در شهر تهران تشکیل شد. این محفل که در سال ۱۲۷۶ شمسی و در زمان عبدالبهاء شکل گرفت، اقداماتش و حوزه فعالیتش بیش از تهران بود. به تدریج در زمان عبدالبهاء و سپس شوقی افندی، دیگر شهرهای ایران نیز به انتخاب محافل محلی مبادرت ورزیدند تا اینکه نهایتا در سال ۱۳۱۳ شمسی اولین محفل ملی بهائیان ایران انتخاب شد. اعضای این محفل هر سال در انتخابات بهائی مشخص می‌شدند. آخرین انتخابات بهائی در ایران در سالهای اول انقلاب صورت گرفت. محافل محلی (نزدیک به صد محفل) و محفل ملی ایران از تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۶۲ شمسی به دلیل دستور سید حسین موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب، تعطیل گردید. 

در سطح ملی، امور جامعۀ بهائی توسط محفل روحانی ملی اداره می‌شود. این جمع یک شورای انتخابی ۹ نفره است که مسئولیت هدایت، هماهنگی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌های محفل‌های روحانی محلی و اعضای جامعۀ بهائی هر کشور را بر عهده دارد. افراد بهائی در هر محلی، علاوه بر آنکه اعضای محفل محلی را مشخص می‌کنند، از بین اعضای جامعه خود، نمایندگانی را نیز انتخاب می‌کنند که در نشستی ملی، به انتخاب اعضای محفل ملی مبادرت ورزند. چنین انتخابی هر ساله اتفاق می افتد. این نمایندگان، پس از چندین روز مشورت و گفتگو در سطحی ملی، به انتخاب اعضای محفل ملی نیز مبادرت می‌کنند. تمامی خصوصیات و شاخصه‌هایی که برای انتخاب اعضای محفل محلی لازم است، در انتخاب اعضای محفل ملی نیز رعایت می‌شود. در حال حاضر در اکثر کشورهای دنیا محفل ملی وجود دارد.

هر ۵ سال یکبار، به جهت انتخاب بیت العدل اعظم، اعضای محافل ملی تمامی کشورهای جهان پیرامون یکدیگر جمع می‌شوند و ضمن مشورتی چند روزه پیرامون وضعیت جامعه بهائی، به انتخاب نه نفر از اعضای این جامعه، برای عضویتی ۵ ساله در بیت العدل اعظم رای‌گیری می‌کنند. عضویت در بیت العدل اعظم و یا محافل ملی و محلی، هیچ گونه قدرت و یا اختیار خاصی به افرادی که در این شوراها عضو هستند نمی دهد. تنها تصمیمات جمعی این شوراها است که برای جامعه بهائی حائز اهمیت است. بیت‌العدل وظیفه مدیریت جامعه بهائی و همچنین وضع قوانین برای جامعه بهائی را عهده‌دار است. لازم به ذکر است که در آئین بهائی، عمدتا، احکام و قوانین ثابت و همیشگی نبوده است و آنگونه که بهاءالله مقرر کرده، بیت العدل اختیار دارد بر اساس زمان و شرایط جدید، قوانین و احکام جدیدی را وضع نماید و یا قوانین قدیمی را تغییر دهد.

در سطح بین‌المللی، نهادهای مختلف بهائی زیر نظر بیت‌العدل اعظم به فعالیت مشغول هستند. یکی از این نهادها، که سابقه‌ای دیرینه دارد، «جامعه جهانی بهائی» نام دارد. جامعه جهانی بهائی که به صورت یک سازمان بین‌المللی مردم‌‌نهاد فعالیت می‌کند، اقدامات خود را در زمان شوقی افندی، و از سال ۱۹۲۵ آغاز کرده بود. این نهاد، که در ابتدا در ژنو سوئیس تاسیس شد، به مرور زمان دارای دفتر‌های مختلفی در نیویورک آمریکا، جاکارتا اندونزی، آدریس‌آبابا اتیوپی و بروکسل بلژیک شد. این دفاتر با نهادها و سازمانهای بین المللی همچون سازمان ملل، آسه‌آن، اتحادیه آفریقا و اتحادیه اروپا برای ترویج برابری جنسیتی، توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی، گسترش آموزش و پرورش و امکانات تحصیلی مبادرت می‌ورزند. در کنار این فعالیت‌ها، دفاتر جامعه جهانی بهائی، به دفاع از حقوق جامعه بهائی در کشورهایی که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، از طرق قانونی و دادخواهی‌های بین‌المللی، نیز می‌پردازند. 

پس از مدتی از تعطیلی موسسات بهائی در سال ۱۳۶۲، برای پاسخگویی به احتیاجات دینی و اجتماعی جامعه چند صد هزار نفری بهائی، گروهی با عنوان «یاران ایران» در سطح ملی و گروه‌های «خادمین» در سطح محلی به صورت غیر رسمی شروع به کار کردند. این گروه‌ها به صورت غیررسمی و نزدیک به بیست سال به فعالیت‌های خود ادامه دادند. در این مدت، حکومت ایران از فعالیت‌های گروه یاران ایران و گروه‌های خادمین مطلع بوده و گاه گفتگوهایی نیز بین برخی از این نهادها و این ترتیبات موقتی در جامعه بهائی شکل می‌گرفت. اما نهایتا همین ترتیبات موقتی برای اداره جامعه بهائی ایران نیز در سال ۱۳۸۸ به دستور دادستان وقت ایران تعطیل شد.

عضویت در مجلس

جامعه بهائی ایران، هیچ گاه، چه در دوران مشروطه و چه بعد از آن، در مجلس شورای ملی (تا قبل از انقلاب) و مجلس شورای اسلامی (بعد از انقلاب)‌ حق داشتن نماینده ای را نداشته اند.

مطبوعات

شخصیت‌های برجسته

تبعیض‌ها و آزار و اذیت‌ها

بهائیان ایران، از بدو پیدایش آئین بهائی در ایران با مشکلات فراوانی مواجه بوده اند. یکی از علل مخالفت علمای مسلمان با بهائیان، عدم اعتقاد بهائیان به وجود طبقه روحانی بوده است. بهائیان همچنین بسیاری از رویه‌های رایج اجتماعی نظیر چندهمسری، ارتداد، حرام دانستن موسیقی، نجس شمردن افراد غیرمسلمان و … را زیر سوال بردند و بر خلاف چنین باورهایی عمل کردند. همین امر سبب آزار بیشتر بهائیان گردیده است.

به طور کلی چنین فشارهایی را می‌توان از لحاظ تاریخی به سه دسته تقسیم کرد:

 

  • در طی این سالیان بابیان و سپس بهائیان ایران به نحو وحشیانه‌ای مورد آزار و اذیت مردمان قرار می‌گرفتند. علت اصلی این آزار و اذیت‌ها آن بود که ایشان «مرتد» یا از دین خارج شده تصور می‌شدند و علمای اسلامی نیز وجود و گسترش آنان را در تضاد با منافع خود در می‌یافتند. بهائیان در این دوره، در شهرهای مختلف ایران مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند. نزدیک به ۲۰ هزار بابی و بهائی در طی این سالیان کشته شدند.

این دوران، نسبت به دوره اول، آزار و اذیت بهائیان کاهش یافت. البته همچنان افرادی که بهائیان را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند مورد تعقیب قضایی قرار نمی‌گرفتند و از این رو حمایت حکومت را دریافت می‌کردند. بهائیان در این دوران نیز اجازه چاپ آثارشان نداشتند. مدارس بهائی که تعدادشان به بیش از ۵۰ مدرسه می‌رسید، در زمان رضاشاه بسته شد و هیچ‌گاه اجازه ادامه فعالیتهای آموزشی خود را نیافت. در طی دهه ۳۰ شمسی، بهائیان به دنبال تحریک‌هایی که علمای اسلامی علیه بهائیان در رادیو انجام دادند کشته شدند و یا خانه‌هایشان به آتش کشیده شد.

بهائیان در این دوران، همان آرامش نسبی و کاهش آزار و اذیت‌هایی را که در چند دهه قبل تجربه کرده بودند از دست دادند. چند صد نفر بهائی در سالهای بعد از انقلاب اعدام شدند، چند هزار نفر از بهائیان زندانی شدند و موسسات اداری بهائی (محافل محلی و محفل ملی) در ایران تعطیل شد. موارد دیگر هم لیست شود: فشار اقتصادی، محرومیت از تحصیل، اخراج از کار ….. می شود شاید گفت نقش کامل حقوق شهروندی، تصرف و تخریب اماکن مذهبی و مقدس

بخشی از فشارها وارده به جامعه بهائی ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ را می توان چنین خلاصه کرد:

  • اعدام و قتل بیش از ۲۰۰ بهائی به خصوص در سالهای اول انقلاب.
  • دستگیری و اعدام اعضای شوراهای انتخابی در سطح محلی و ملی.
  • شکنجه و زندانی نمودن صدها بهائی.
  • مصادره گسترده اموال و املاک افراد و جامعه بهائی.
  • اخراج بهائیان از تمامی شرکت‌های دولتی و ممانعت از پرداخت حقوق.
  • ممانعت از پرداخت حق بازنشستگی بهائیان.
  • مصادره و تخریب اماکن دینی بهائیان.
  • ممانعت از ثبت ازدواج بهائیان در شناسنامه
  • ایجاد فشار بر صاحبان مشاغل غیر بهائی برای اخراج کارمندان بهائی.
  • ایجاد محدودیت‌های شغلی نظیر پلمپ کردن مغازه‌ بهائیان.
  • عدم صدور جواز کفن.
  • مصونیت قضائی برای متجاوزان به حقوق بهائیان.
  • انتشار کتب و مقالات، و ساخت برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی نفرت‌پراکنانه علیه بهائیان.
  • اخراج اساتید و دانشجویان بهائی از دانشگاه‌ها.
  • ممانعت از ورود بهائیان به دانشگاه و ادامه تحصیلات عالی.
  • نفرت‌پراکنی علیه دانش‌آموزان بهائی در مدارس.
  • یورش به خانه‌های بهائیان و ضبط کتب، عکس‌ها، لپ‌تاپ و موبایل شخصی ایشان
  • منع امکان داشتن مشاغلی همچون بقالی، آرایشگاه و سلمانی، فروش محصولات لبنی و …

بسیاری از فشارهایی که به بهائیان ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ وارد شده است، از پیامدهای فتاوی دینی‌ای بوده است که روحانیون مسلمان صادر کرده‌اند. برخی از این فتاوی عبارتند از:

فتوای آیت الله خمینی: آیت‌الله خمینی بهائیان را حزبی سیاسی و جاسوس برشمرده و ایشان را ضاله، کافر و نجس می‌داند. ایشان معتقد بودند که با بهائیان نباید معامله اقتصادی کرد و هرگونه وام دادن و پول دادن و همینطور قرض گرفتن از بهائیان حرام است. او مخالف ورود بهائیان به حمام‌های عمومی مسلمین بود.

حکم آیت‌الله خامنه‌ای: آیت‌الله خامنه‌ای علیه بهائیان هم فتوا صادر کرده است و هم در حکمی حکومتی خواهان برخورد سیستماتیک با بهائیان شده است. او در فتوایش بیان کرده است که «جمیع افراد فرقه ضاله بهائی محکوم به کفر و نجاست هستند و از غذا و سایر چیزهایی که با رطوبت مسری در تماس با آنها بوده‌است باید اجتناب کرد و در صورت تماس آنها با چیزی، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به اموری که مشروط به طهارت است، واجب است.» همچنین او در حکمی که مورخ ۶ اسفند ۱۳۶۹است خواهان برخورد روشمند اقتصادی و فرهنگی با بهائیان شده است.

فتوای آیت‌الله نوری همدانی: او معتقد است که بهائیان «از سگ هم نجس‌تر هستند و فرقه ای من‌ در آوری هستند. تبلیغ فرقه آنها حرام است چون گرایش به کفر دارند و سبب مرتد شدن انسانها می‌شوند.»

فتوای آیت‌الله العظمی بروجردی: «لازم است مسلمین نسبت به این فرقه معاشرت و مخالطه و معامله را ترک کنند»

فتوای محمد فاضل لنکرانی: «بهائی‌ها مسلمان نمی‌باشند بلکه کافر و نجس‌اند. سلام ابتدایی به آن‌ها جایز نیست و در دست دادن به آن‌ها باید مراقب احکام نجس و پاکی باشید. غذای آن‌ها نجس است و خوردن آن، حرام است.»

محمدتقی بهجت، جعفر سبحانی، میرزا جواد تبریزی، صافی گلپایگانیق و ناصر مکارم شیرازی نیز از دیگر مراجع تقلید هستند که بهائیان را نجس اعلام کرده و هر گونه ازدواج و معاشرت و معامله با آن‌ها را مطلقاً حرام می‌داند.

در کنار تمامی این فتاوی، فتوای بی‌سابقه آیت‌الله منتظری، برای اولین بار به دفاع از حقوق شهروندی بهائیان مبادرت کرد:

«فرقه بهائیت چون دارای کتاب آسمانی همچون یهود، مسیحیان و زرتشتیان نیستند در قانون اساسی جزو اقلیت های مذهبی شمرده نشده اند، ولی از آن جهت که اهل این کشور هستند حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندی برخوردار می باشند، همچنین باید از رافت اسلامی که مورد تاکید قرآن و اولیاء دین است بهره مند باشند»
آیت‌الله خمینی بهائیان را حزبی سیاسی و جاسوس برشمرده و ایشان را ضاله، کافر و نجس می‌داند. ایشان معتقد بودند که با بهائیان نباید معامله اقتصادی کرد و هرگونه وام دادن و پول دادن و همینطور قرض گرفتن از بهائیان حرام است. او مخالف ورود بهائیان به حمام‌های عمومی مسلمین بود.

ماده مکرر ۸۸۱ قانون مدنی، یکی از قوانین تبعیض آمیز علیه کلیه اقلیت‌های دینی در ایران، چه رسمی و چه غیررسمی، بوده است. این قانون که بیان می‌دارد:: «کافر از مسلم ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثه متوفای کافری مسلم باشد وراث کافر ارث نمی‌برند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.» این قانون سبب شده است که اگر در یک خانواده غیر مسلمان یک نفر از اعضای آن خانواده فوت کند و عضوی دیگر اظهار مسلمان بودن بکند، آن فرد مسلمان، تمام ارث خانواده را مالک می شود. در سالهای اخیر تلاش هایی برای تغییر این قانون صورت گرفته است.

علاوه بر قانون تبعیض آمیز در رابطه با ارث، موارد دیگری نیز در قانون اساسی وجود دارد که برای اقلیت‌های دینی تبعیض آمیز است. برای نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

منع انتخاب شدن به عنوان رهبر یا عضویت در شورای رهبری
منع انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور
منع عضویت در مجلس خبرگان
منع اشتغال در مشاغل قضائی

وبسایت‌های مرتبط با بهائیان

بهائیان ایران

سایت عالم بهائی

درباره ما

در این وبسایت اطلاعات مربوط به ادیان و مذاهب ایران گردآوری شده ودر درسترس شما قرار دارد. با مراجعه به فهرست و گزینه‌های سایت، به این اطلاعات دسترسی پیدا خواهید کرد.

© Copyright Off-Centre Productions 2021