پیروان اقلیتهای دینی و مذهبی در ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی، گاه «نجس» و «ناپاک» خوانده میشوند، محلهای کسبوکارشان پلمب میشود، برای رسیدن به ابتداییترین حقوق خود تحت ستم و تبعیض قرار میگیرند، به اشکال مختلف از ورودشان به دایره قدرت جلوگیری میشود و از حق کار در ادارات رسمی یا تحصیل در دانشگاه و مدرسه محروم هستند.
حتی برخی از آنها که به مشاغل خصوصی روی میآورند، با فشار یا محدودیت روبهرو میشوند. یکی از صابئین مندایی ساکن ماهشهر در استان خوزستان در تایید این محدودیتها به ایرانوایر میگوید: «منداییها به صورت اجدادی در کار طلا و نقره هستند. سبک منحصربهفردی از میناکاری روی طلا و نقره داریم، با طرحی از نخل و شتر که در جهان مشهور است. همین شغل طلاسازی و میناکاری را هم که با زحمت و سرمایههای شخصی راه میاندازیم، به راحتی نمیتوانیم داشته باشیم. آزار و اذیتمان میکنند؛ برای گرفتن چند میلیون رشوه از سوی ماموران نیروی انتظامی.»
طلافروشان به کرات به عنوان شریک دزدان طلا معرفی میشوند. به گفته شهروندی که به دلایل امنیتی نخواست نامش فاش شود، این اتفاق حداقل در ماهشهر به کرات تکرار شده است: «ماموران نیروی انتظامی با دزد طلا به بازار میآیند و دزدها معمولا منداییان را به عنوان خریدار مال دزدی معرفی میکنند. هر چهقدر اصرار میکنیم که مغازههای ما دوربین دارند، تصویرها را چک کنید، دفاتر خرید و فاکتور موجود است، اصرارمان بیفایده است. مغازه را پلمپ میکنند و صاحب مغازه را میبرند. این اتفاق معمولا روز آخر کاری در هفته و بعد از ساعت کاری ادارات میافتد. محل کسب یک آدم یکی دو روزی تعطیل میشود و کاسبیاش میخوابد. خیلی وقتها میگویند اگر نمیخواهی بروی دادسرا و دادگاه؛ بیا و جریمه بده و ماجرا را همینجا فیصله بده.»
به گفته این شهروند، برخی ماموران با علم به این که شهروندان مندایی از حقوق شهروندی برخوردار نیستند، آنها را مجبور میکنند تن به پرداخت رشوه بدهند و با دریافت چند میلیون پول، صبح شنبه بدون تشکیل پرونده، او را آزاد میکنند، اما چند ماه بعد برای فرد دیگری همین ماجرا تکرار میشود: «طی دو سال این اتفاق آنقدر تکرار شد که طلافروشان مندایی بازار ماهشهر با استاندار خوزستان نامهنگاری و طرح مسئله کردند. الآن مدتی است که این اتفاق تکرار نشده و امیدواریم که واقعا مسئله رسیدگی شده باشد.»
منبع مطلعی که درباره چنین برخوردهایی با ایرانوایر گفتوگو کرده است، خود بر این واقعیت اذعان دارد که بخشی از این برخوردها علاوه بر اقلیت بودن آنها و باورهای ناصواب درباره باورمندان به آیین مندایی، ناشی از فساد سیستماتیک مالی و اداری در ایران است: « ممکن است برخی از مخاطبان وقتی صحبتهای من را میخوانند، بگویند رشوه را به همه پیشنهاد میدهند، شما چرا تن میدهید؟ اینجاست که مسئله حقوق شهروندی خودش را به رخ میکشد. خیلی از منداییها سعی میکنند بدون حاشیه و سروصدا در سکوت و آرامش به کار خودشان بپردازند. تلاش میکنند کاری نکنند که برای کسبوکارشان حساسیت ایجاد شود، چون اگر پایش بیفتد و قرار باشد مسئله را قانونی پیگیری کنند، هزار دردسر دارند. آنها در برابر یک مسلمان -حتی اگر روشوهبگیر یا دزد باشد- از حقوق کمتری برخوردارند. اگر نتوانند ادعایشان را ثابت کنند، خیلی به دردسر میافتند. برای همین از دادگاه و دادرسی و پرونده و شکایت صرفنظر میکنند.»
مقامات ارشد نظام حاکم در ایران، در سالهای اخیر بر مسئله مبارزه با فساد در سطوح مختلف تاکید میکنند. بازداشت، محاکمه و مجازات اعدام سهم افرادی است که به گفته مقامات قضایی مرتکب فساد مالی یا ارتشا شدهاند. شهروندان مندایی که قربانی فسادهای ریز و درشت در شهرهای مختلف خوزستان هستند، اما این ادعای حاکمیت را باور ندارند: «من همیشه سوالم این است که مگر این حکومت با وعده از بین بردن فساد بر سر کار نیامد؟ ما به واسطه یک سال دوندگی، دنبال مالی که با زحمت به دست آورده بودیم، چه چیزها که ندیدیم. پیشنهاد رشوه در ازای آزاد کردن کسبوکاری که هیچ تخلفی هم نکرده، فقط گوشه کوچکی از کوه یخی است که زیر آب است.»
یک شهروند مندایی میگوید: «در بازار طلافروشان ماهشهر چند طلافروشی مندایی هستند. یکیشان از نزدیکان درجه اول من است. بهمن ماه سال گذشته یک سرقت مسلحانه اتفاق افتاد؛ به چند طلافروشی دستبرد زده شد. دزد و طلاهای مسروقه طلافروشهای مسلمان پیدا شدند، اما اموال طلافروش مندایی که فامیل من است، نه! در طول این یک سال بارها و بارها به کلانتری مراجعه کرده و پرونده را تعقیب کرده است؛ دریغ از کوچکترین همکاری و جوابی.»
این شهروند مندایی بر این باور است که نهادهای مسئول در برابر شهروندان غیرمسلمان، حتی وقتی مورد ستم از سوی دیگری قرار میگیرند، احساس مسئولیت کمتری دارند.