حکومت ایران مسیحیان ارمنی و آشوری را «مسیحیان خوب و بیآزار» میداند. مسیحیان نوکیش یا کسانی که به زبان فارسی موعظه میکنند، از نظر نظام جمهوری اسلامی «مسیحیان تبشیری» خوانده میشوند. آنها مرتد شناخته میشوند و برای همین از کلیه حقوق شهروندی محروم هستند.
کشیش «بهنام ایرانی»، از فعالان مسیحی، مسلمانزاده بوده و سالها قبل تغییر مذهب داده است. او به خاطر فعالیتهای تبلیغی در ایران بارها تهدید، احضار و بازداشت شده و با اتهامات مختلفی از جمله «محاربه با خدا و افساد فیالارض»، «اقدام علیه امنیت ملی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» روبهرو بوده است.
کشیش بهنام ایرانی که شش سال را در زندانهای ایران گذرانده است، به «ایرانوایر» میگوید: «قطعا یکی از موضوعاتی که در حوزه شهروندی و بهاصطلاح هموطن بودن به خصوص در مورد ما ایرانیان باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که همه ما ایرانیان قبل از اینکه هر نوع گرایش اعتقادی یا فرهنگی و زبانی داشته باشیم، باید بدانیم که ایرانی هستیم، از یک آب و خاک برخاستهایم و دارای یک پیشینه مشترک تاریخی هستیم.»
او با اشاره به اینکه همین پیشینه مشترک باعث شده تا در کنار هم دردهای مشترکی را تجربه کنیم، میگوید: «هر افتخاری داریم، افتخارات برای همه ماست و البته ننگها نیز دامن همه ما را میگیرد. با توجه به اینکه ملت ما دارای یک پیشینه پر افتخار تاریخی است و به خاطر داشتن اسطورههایی چون کوروش کبیر که با منشوری که به نام او مسمی است، شهرت جهانی دارد و به طور خاص در زمینه آزادیهای مذهبی و اعتقادی پیشرو و طلایهدار تاریخ بشریت است، به خود می بالد؛ پس جای بسی تامل دارد که ایرانیان صرفنظر از اینکه از چه رنگ و زبان و تیره و مذهبی هستند، بدانند که چه رسالتی در برابر این پیشینه نسبت به نسل حاضر و آیندگان دارند.»
کشیش بهنام ایرانی از تجربه زیسته خود در کنار جامعه اکثرا مسلمان ایران یاد میکند و با اشاره به «رنجها، مصیبتها و فشارهای امنیتی و حبسهای طولانی» که از سر گذرانده میگوید: «اکثریت مردم عزیز ما به طور خاص در برابر جامعه مسیحیان خوشبرخورد و رفتارهایی سرشته با احترام داشتهاند. بهجز اقلیت کوچکی که منافع آنان با سیاستهای رژیم حاکم گره خورده است. اما مشکل بزرگی که در ساختار جامعه ایرانی وجود دارد، این است که به اهمیت و تاثیر شگرف یکپارچه بودن و فکر کردن به منافع مشترک واقف نیستند.»
این عضو جامعه مسیحیان فارسیزبان شعر سعدی را یادآور میشود و میگوید: «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار. مشکل بزرگ این است که شوربختانه مردم دردهای دیگران را دردهای خود نمیدانند. اگر چه باید اقرار کنم که در سالهای اخیر روزنههایی از این همدردی دیده میشود که جای بسی شادمانی و شکرگزاری دارد.»
کشیش بهنام ایرانی با اشاره به اعتراضات صنفی معلمان، کارگران و بازنشستگان آنها را به عنوان یک نمونه درست برای تمرین همدردی با هم مثال میزند و میگوید: «باید با تمام وجودمان باور کنیم که نسبت به همدیگر مسئول هستیم. همانطور که امروز معلمان برای مشکلات مشترک خودشان به خیابانها میآیند، بازنشستگان برای دردهای مشترکشان اعتراض میکنند و یا قشرهای مختلف مدنی در جامعه در برابر ناعدالتیها زبان به اعتراض میگشایند، باید یاد بگیریم که نسبت به آزار و اذیتهایی هم که صرفا به جهت باورهای دینی و مذهبی نسبت به هموطنانمان شکل میگیرد نیز توسط کلیت جامعه واکنش نشان بدهیم و کمپینهایی را برای حمایت از آزادیهای مدنی و از جمله مذهبی و اعتراض به آزار و اذیتهای وارده بر اقلیتهای مذهبی راهاندازی بکنیم و به این نگاه نکنیم که چون من مسیحی یا یهودی یا زرتشتی نیستم، به من ربطی ندارد که به آنها چه می گذرد.»
او به کمپین «کلیسا حق همه مسیحیان است» که توسط گروهی از مسیحیان فارسیزبان راهاندازی شده، اشاره میکند و نقش رسانهها را در همراهی شهروندان یادآور میشود: «این حرکت میتواند گسترش پیدا کند و حتی جنبه ملی هم به خودش بگیرد و ایرانیان به عنوان مثال کمپین آزادیهای مذهبی را راهاندازی کنند؛ قطعا نقطه شروع و شکلگیری چنین کمپینهایی، دستاندرکاران رسانه هستند. آنها میتوانند در این زمینهها روشنگری کنند.»