تازه ازدواج کرده بودم و وضعیت شغل هم که خودتان بهتر میدانید در ایران چگونه است. برای همین فکر کردم از شکایت بگذرم و شغلم را حفظ کنم.»
فاروق میگوید وقتی بعد از طی شدن دوران نقاهت به کارخانه بازگشته با پیشنهاد یک شغل دفتری از سوی مدیران مواجه شده است: « گفتند دیگر نمیتوانی توی خط تولید کار کنی؛ بیا و بشو کارمند ما. من پذیرفتم. قرار شد کارشناسی کنند و دیهای برایم در نظر بگیرند، اما وقت پرداخت متوجه شدم حتی از مبلغی که به خاطر اقلیت مذهبی بودن به من تعلق میگیرد، مبلغ بسیار پایینتری تعیین کردهاند.»
این شهروند مسیحی میگوید برخورد تبعیضآمیز قوانین با او در محل کار به همین ماجرا ختم نشد. او که حالا در بخش کارمندان به امور دفتری مشغول شده و نسبت به گذشته فراغت بیشتری در انجام کار دارد، تصمیم به ادامه تحصیل میگیرد: « تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم و مدرکی بگیرم که با کاری که انجام میدادم، سازگاری داشته باشد. در دانشگاه سراسری و رشته مدیریت بازرگانی مشغول به تحصیل شدم؛ با این انگیزه که بعد از فارغالتحصیلی مدرکم را به محل کارم ارائه کنم و ارتقای شغلی و افزایش حقوق پیدا کنم، اما زهی خیال باطل.»
دو سال قبل، تحصیل فاروق با موفقیت به پایان میرسد و پس از دریافت مدرک لیسانس در رشته مدیریت بازرگانی برای ارائه مدرک به مقامات کارخانه مراجعه میکند: «دو سال است که من مدرکم را برای ارتقای شغلی تحویل دادهام. مدرک مرتبط با شغل از دانشگاه دولتی دارم؛ زبان انگلیسی من عالی است. اما هیچ تغییری در شرایط کارم ایجاد نشده و در نهایت هم چند وقت پیش مدیر جدید کارخانه که یک نیروی بسیار مذهبی است، به من گفت دیگر این موضوع را پیگیری نکن، چون همین کاری که داری را هم از دست میدهی.»
این شهروند آشوری میگوید: «من میدانم که الان اخراج کردن من هیچ کاری برایشان ندارد. اقلیت مذهبی بودن آدم این مجوز را به مسئولان در هر ردهای میدهد که تبعیض را در حق او روا بدارند. همین حالا که من از این مشکلات با شما صحبت میکنم یکی از همکارانم که لیسانس مداحی از دانشگاه علمی-کاربردی گرفته ارتقای شغلی و افزایش حقوق گرفته است؛ چون مسلمان است، اما من که همه شرایط اولویتدار برای استخدام و ارتقای شغلی را دارم؛ صرفا چون مسیحی هستم، از رشد محرومم.»
فاروق تنها شهروند اقلیت مذهبی نیست که به واسطه عقایدش در حوزه شغل و موقعیت خود مورد تبعیض قرار گرفته است.
شهروندان بسیاری از اقلیتهای غیررسمی ایران به هنگام قرار گرفتن در موقعیت زیاندیده با شرایطی مشابه مواجه میشوند.
یک شهروند یارسان به ایرانوایر میگوید: «یارسانیها به دلیل به رسمیت شناخته نشدن در قانون اساسی، هیچ جایگاه و منزلت اجتماعی، اداری و سیاسی ندارند و هویتشان انکار میشود. در دعواهای حقوقی محل کار هم شهروندان یارسان عموما ناچار میشوند برای دریافت حق و حقوق خود عقیده و هویت خود را پنهان کنند و خودشان را شیعه و مسلمان معرفی کنند. در غیر این صورت بههیچوجه به شکایتهای آنها ترتیب اثر داده نخواهد شد. حالا این زیان میتواند آسیب جسمی و نقص عضو باشد یا مرگ. شهروندان یارسان در این موارد چارهای جز پنهان کردن هویت خود ندارند؛ مگر اینکه مسئله به شکلی به رسانهها راه پیدا کند و امکان پنهانکاری در این زمینه نباشد.»
این شهروند یارسان که مایل نیست نامش فاش شود به ماجرای قتل «میترا استاد» همسر دوم «محمدعلی نجفی» سیاستمدار و شهردار پیشین تهران اشاره میکند: «اگر یادتان باشد همانموقع مسئله یارسان بودن میترا استاد در جریان رسیدگی به پرونده اشاره و در رسانهها مطرح شد. مطرح شدن این ادعا با هدف تبرئه آقای نجفی انجام شد. میخواستند با طرح این موضوع ریختن خون این زن جوان را مباح اعلام کنند تا فقط دیه به متهم تعلق بگیرد و خانواده مقتول نتوانند حتی تقاضای قصاص کنند و همینطور هم شد.»
قانون مجازات اسلامی درباره دیه و ارث غیرمسلمانان چه میگوید؟
مطابق قوانین مجازات اسلامی در ایران برای مجازات قاتل، اگر مقتول مسلمان باشد، قصاص در نظر گرفته شده است؛ اما در همین قانون اگر مقتول از اقلیتهای مذهبی باشد، مجازات قاتل صرفا پرداخت دیه است. بگذریم که پرداخت دیه نیز صرفا برای اقلیتهای دینی رسمی ممکن است و عمدتا دیه فرد غیرمسلمان با یک فرد مسلمان برابر نیست.
پیشتر «یوناتان بت کلیا» نماینده آشوریان در چندین دوره مجلس شورای اسلامی از تلاشهای مجلس ششم برای تهیه لایحهای که به مسئله دیه غیر مسلمانان میپرداخت، اشاره کرده و گفته بود: «این لایحه در مجلس ششم تصویب شد، اما شورای نگهبان آن را رد کرد و نهایتا دستور رهبر جمهوری اسلامی موجب تایید آن شد.»
او همچنین با اشاره به ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی که در قوانین ارث از اقلیتهای دینی با عنوان «کافر» نام میبرد، گفته است: «ناراحتیم؛ چرا که قانون مدنی که در سال ۱۳۱۶ تصویب شد و در ۱۳۷۰ مکرر به تصویب رسید باعث شده که امروز من ندانم که یک کافرم یا اقلیت دینی؛ زیرا این قانون میگوید کافر از مسلمان ارث نمیبرد. این یعنی اگر پسر یک خانواده اقلیت مذهبی مسلمان شود و از دنیا برود، دیگر اعضای خانواده نمیتوانند از او ارث ببرند یا اینکه پسر من که این قانون را میداند؛ اگر اسمی مسلمان شود، تنها کسی است که میتواند از من ارث ببرد و دیگر فرزندانم ارث نمیبرند که این موضوع باعث نابودی خانودههای اقلیتهای مذهبی میشود.»
«شاهین صادقزاده میلانی»، حقوقدان و مدیر اجرایی مرکز اسناد حقوق بشر ایران از شهروندان بهایی و فرزند یکی از ناپدیدشدگان قهری در جمهوری اسلامی است. او پیشتر در خصوص قتلهای متعدد شهروندان بهایی که در دورههای مختلف بعد از پیروزی انقلاب رخ داده است، به ایرانوایر گفت: «تعداد زیادی از شهروندان بهایی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مورد آزار و اذیت قرار گرفتند؛ اما چیزی که برخی خانوادهها را آزار داده این است که نه تنها مجازاتی برای کسانی که بهاییان را به قتل میرسانند، در نظر گرفته نشده است؛ بلکه حتی پیگیری برای یافتن قاتل یا قاتلین هم رخ نمیدهد.»
از دیگر نابرابریهایی که شهروندان اقلیت مذهبی با مسلمانان در ایران دارند، مسئله اموال و داراییهای آنهاست. یک شهروند اقلیت مذهبی اگر با معضل حقوقی در خصوص اموال و املاک مواجه بشود، هیچ تضمینی برای بازپسگیری ملک یا جبران ضرر و زیان ناشی از آن اتفاق برایش وجود ندارد.
«سالم» یکی از منداییان ساکن اهواز است. او برای ایرانوایر از غصب یکی از املاک پدری خود توسط شهرداری شهر اهواز روایت میکند: «خانه جد پدریام در خیابان فرهنگ سالهای سال است، راکد مانده است. شهرداری روی زمینهای صابئین مندایی در آن منطقه دست گذاشته و نه اجازه بازسازی داریم، نه اجازه فروش. خود شهرداری هم قبول نمیکند، زمین را بخرد. یکی دو باری هم که برای مذاکره و فروش مراجعه کردیم، قیمتی که پیشنهاد دادند آنقدر کم بود که خندهمان گرفت. امسال اهواز را شهر مینای صبی معرفی کردند؛ اما ما صابئین مندایی برای کوچکترین کار حقوقی سرگردان این اداره و آن ادارهایم.»
مسئله غصب و مصادره فقط شامل اموال شخصی اقلیتهای مذهبی غیررسمی نمیشود. حتی اموال دولتی متعلق به اقلیتهای رسمی نیز گاهی از سوی برخی گروهها و نهادهای مذهبی تصرف شدهاند.
از آن جمله میتوان به ماجرای قطعه زمینی در خیابان پاتریس لومومبا متعلق به کلیسای آشوریان در تهران اشاره کرد که چند سال پیش یکی از هیاتهای عزاداری مسلمانان با رایزنی با مسئولان کلیسا توافق آنها را برای راهاندازی هیات برای یک سال در آن محل جلب کرد. «یوناتان بت کلیا» نماینده آشوریان در اینباره گفته است: «مسئولان کلیسا اجازه دادند هیات یک سال مستقر شود؛ اما هفت هشت سال گذشت و هیات مذکور محل را تخلیه نمیکرد. حتی دیدار من با علی یونسی دستیار ویژه حسن روحانی در امور اقوام و پیروان دینی و مذهبی هم بیفایده بوده و ایشان گفت کاری از من برنمیآید. دو سال در این مورد با جراید و رسانهها مصاحبه کردیم تا بالاخره توانستیم زمین کلیسا را پس بگیریم.»