حسین خلیفه با اشاره به تجربه زیسته پیش از انقلاب خود و مقایسه آن با زمان روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی میگوید: «ما پیش از انقلاب هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ اجتماعی داشتیم به یک حکومت سکولار نزدیک میشدیم. حرکت آهسته اما مطمئن بود. آهسته بودن حرکت به این دلیل بود که در همان زمان هم مراجع تقلید سد ایجاد میکردند. در سرپل ذهاب که من ساکنش بودم، تنوعی از باورهای مذهبی وجود داشت. شیعیان، سنیها، بهاییها، ارمنیها، یهودیها و یارسانها در کنار هم زندگی میکردیم. شاید باور نکنید، حتی یکبار پیش نیامد که من در مدرسه یا محله با همسایهها و دوستانم درباره اینکه کی چه دینی دارد، حرف بزنیم. اما بعد از انقلاب ارزشهای دینی به روبنا منتقل شد، نفاق ایجاد کرد و خیلیها فهمیدند، تنها راه نزدیک شدن به نهاد قدرت همین ماجرای اعتقادات مذهبی است. همه چیز از آن تنوع زیبا به سمت تبعیض و سرکوب میل کرد.»
او بهعنوان یکی از کسانی که سابقه طولانی و خانوادگی در تلاش برای احقاق حقوق اقلیت یارسان دارد، میگوید: «این تجربه تلخ به ما اول از هرچیز یاد میدهد که دین باید امری خصوصی باشد. ما بهعنوان معلم و والدین و دوست و انسان آموزش این موضوع را به نسل بعد از خودمان بدهکاریم. البته که ما گرفتار نظامی مثل جمهوری اسلامی هستیم. تاریخ نشان داده که حاکمیتهای مسلمان هیچ عقیده دیگری را در کنار خود نمیپذیرند؛ اما همانطور که گفتید، نمیشود منتظر ماند تا حکومت عوض شود. مهم است که شهروندان بیاموزند در روابطی که نه به حاکمیت مرتبط است و نه قانون، همدیگر را بپذیرند. ما هنوز شاهدیم که بعضیها برای بهرهمند شدن از امتیازهای کوچک همسایه یارسان خود را تحقیر میکنند. برای دیدن مجازاتهایی مثل تراشیدن سبیل یارسانها جمع میشوند. این رفتارها اصلاحش به دست خود ماست.»
در سالهای اخیر نقض حقوق بشر در مورد اقلیت یارسان و توهین به عقاید و رسوم این آیین بارها با اعتراض پیروان آن همراه بوده است؛ حتی در مواردی آنها برای رساندن صدای اعتراضشان دست به خودسوزی زدهاند. چند سال قبل در پی تراشیدن سبیل یک زندانی یارسانی در همدان تعدادی از شهروندان یارسان دست به خودسوزی زدند.
رضا شاهمرادی دیگر فعال حقوق یارسانها بر این باور است که بخشی از کارهایی که برای احقاق حقوق اقلیتهای دینی باید انجام شود، در داخل جامعه اقلیت ممکن است. او بهعنوان مثال از بهبود وضعیت زنان در جامعه یارسان صحبت میکند: «من از دوستان یارسانم انتظار دارم جایگاه زنان در جامعه را یکبار دیگر بازبینی کنند. باید اجازه بدهیم زنان یارسان دستکم در داخل جامعه یارسان جایگاه برابر با مردان داشته باشند. زنان آیین یاری از حضور در حلقه جم محروماند. حضور آنها در حلقه جم سایر مسائل را آرامآرام حل خواهد کرد. ما بهعنوان شهروندان ایران باید از آن نگاه رسمی حکومت به زنان فاصله بگیریم و این به راحتی امکانپذیر است.»
به باور او، مورد دیگری که به دست شهروندان میتواند ممکن باشد و وضعیت را برای آیندگان بهتر کند، برداشتن نگاه از مرکز و جایگزین کردن نگاه خودمدیریتی است. به شکلی که دستکم شهروندان با تلاش فعالان در جهت احقاق حقوق حاشیه، حقوق اتنیک و حقوق اقلیت سر عناد نداشته باشند: «باید نگاه شفاهیگویی را تغییر بدهیم و به سمت مکتوب کردن فرهنگ برویم. آیین یاری مجموعهای از فرهنگها و زبانها و اتنیکهاست. ما بهعنوان شهروندان یارسان نباید در دام بازیهای حکومت مرکزی بیفتیم و این تنوع را باید فرصتی برای بهبود شرایط باورمندان به دین یاری کنیم.»