«داستان ما یکی‌ است»، مجموعه‌ای از نقاشی‌ها و داستان‌های واقعی از سرکوب و آزار بهاییان به روایت«مریم صفاجو» نقاش ایرانی امریکایی است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد هنر (Master of Fine Arts) از «دانشگاه تافتس» بوستون امریکا است. آثارش در  «موزه‌ هنرهای زیبا» در بوستون امریکا، ‌«موزه جایزه نوبل» در استکهلم سوئد، «موزه صلح بین‌الملل دیتون» در ایالت اُهایو امریکا، «موزه هنر آلبانی» در جورجیا، «موزه هنر مدرن» اوکراین و تعدادی دیگر از موزه‌ها و نمایشگاه‌های جهانی به نمایش گذاشته شده‌اند.

***

مریم صفاجو و آغاز هنر نقاشی

این هنرمند درباره خودش می‌گوید: «متولد تهرانم ولی بزرگ شده‌ کرج. از کودکی عاشق هنر و نقاشی بودم و دوست داشتم در این رشته تحصیل کنم ولی چون به بهاییان اجازه تحصیل در دانشگاه‌های دولتی نمی‌دادند و در موسسه آموزش عالی بهاییان ایران (BIHE) هم رشته هنر تدریس نمی‌شد، مجبور شدم رشته دیگری را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم. تحصیل را در رشته مدیریت بازرگانی تا رتبه کارشناسی در دانشگاه غیرانتفاعی قزوین ادامه دادم. مدیریت بازرگانی را به این دلیل انتخاب کردم که این رشته در موسسه آموزش عالی بهاییان ایران تدریس می‌شد و اگر از دانشگاه قزوین اخراج می‌شدم، می‌توانستم آن را در این موسسه ادامه بدهم.»

دانشگاه قزوین از جمله دانشگاه‌های غیرانتفاعی بود که چند سال بعد به دستور وزیر علوم تعطیل شد.

مریم می‌گوید در قزوین بارها با شکایت استاد اندیشه اسلامی، به دفتر دانشگاه احضار و تهدید به اخراج شده بود: «مدیر دانشگاه برای اخراج من و دو  دانشجوی بهایی دیگر به شدت تحت فشار بود ولی هیچ‌گاه زیر بار تهدیدها و فشارها نرفت و ما فارغ‌التحصیل شدیم. شاید یکی از بهانه‌های تعطیلی دانشگاه قزوین هم مقاومت مدیرش در برابر خواسته‌های دولت بود؛ مثلا به او ابلاغ کرده بودند سلف سرویس مختلط را جدا کند ولی او به بهانه بودجه انجام نمی‌داد.»

این هنرمند جوان می‌گوید: «اواخر تحصیلاتم در قزوین در کلاس‌های هنر جهاد دانشگاهی تهران که استادهای دانشگاه درس می‌دادند، ثبت‌نام کردم و از آن‌جا در رشته طراح گرافیک دیپلم گرفتم.»

مریم پس از گرفتن مدرک کارشناسی، به هند می‌رود. او تلاش می‌کند تا تحصیلاتش را در رشته هنر در این کشور ادامه دهد ولی چون لیسانس رشته غیرهنری داشته است، دانشگاه او را نمی‌پذیرد. حدود دو سال به عنوان طراح گرافیک در مدرسه بهایی پنجگینی مشغول به کار می‌شود و در سال ۲۰۱۳ همراه همسرش به امریکا مهاجرت می‌کنند.

عزیمت به امریکا

مریم تحصیلاتش را در «مدرسه موزه هنر خلاق»(The School of the Museum of Fine Arts) دانشگاه تافتس (Tufts) بوستون امریکا ادامه می‌دهد و پس از حدود دو سال موفق به دریافت کارشناسی ارشد هنر در سال ۲۰۱۶ می‌شود.

بنا به گفته‌ مریم صفاجو، مبنای گزینش دانشگاه، استعداد هنری بوده و تافتس به رشته‌ای که او کارشناسی گرفته بود، کاری نداشته است.

مریم با گرفتن وام تحصیلی، در مقطع کارشناسی ارشد هنر شروع به تحصیل کرده و پس از دو سال فارغ‌التحصیل می‌شود.

پایان‌نامه‌اش، مجموعه‌ای از اینستالیشن، نقاشی و ویدیو بود. او یک اتاق موسسه موسسه آموزش عالی بهاییان ایران را درست کرد که مورد تفتیش ماموران قرار گرفت. تعدادی نقاشی در مورد این موسسه بر دیوار نصب و یک نوار ویدیویی درباره سرگذشت «طوبی زائرپور» پخش کرده بود.

طوبی زائرپور روز ۲۱ اسفند۱۳۶۱ به اتهام پیروی از دین بهایی در شیراز اعدام شد.

تاثیر دستگیری روحیه، خواهر مریم

مریم صفاجو تعریف می‌کند: «ترم آخر بودم که روحیه، خواهر کوچکم در ایران دستگیر شد. روحیه در کنکور سراسری قبول شده بود ولی چون بهایی بود، از تحصیل او در دانشگاه جلوگیری کرده بودند. پی‌گیر حق تحصیلش بود. خیلی ناراحت بودم. ترم آخر من بود ولی خواهرم حتی اجازه نداشت وارد دانشگاه شود. حالا هم در انفرادی بود. تنها کاری که از دستم برمی‌آمد، این بود که شبانه‌روزی پشت لپ‌تاپم بنشینم و به همه خبرگزاری‌ها و آدم‌های سرشناس ایمیل بزنم. طوری شد که لپ‌تاپم سوخت و دیگر درست نشد. خبر انتشار وسیعی پیدا کرد. چندین خبرگزاری‌ از من وقت مصاحبه گرفتند و با آن‌ها در مورد وضعیت روحیه صحبت ‌کردم.»

مریم ادامه می‌دهد که در همان زمان، یک  روز از دفتر دانشگاه او را خواسته بودند: «وقتی به دفتر رییس دانشگاه رفتم، به من گفت ما در روزنامه خبر دستگیری خواهرت را خواندیم و متوجه شدیم تو با شرایط سختی برای تحصیل در ایران مواجه بوده‌ای، به همین خاطر دانشگاه تصمیم گرفته است به به تو یک کمک تحصیلی ویژه بدهد.»

سپس رییس دانشگاه از مریم می‌خواهد به مدت ۱۰ دقیقه در مراسم فارغ‌التحصیلان در مورد وضعیت خواهرش و بهاییان ایران سخنرانی کند. این مراسم با حضور ۵۰۰ نفر برگزار شد و مریم صفاجو در آن‌جا صحبت کرد.

موضوع نقاشی‌های مریم صفاجو، نقاش ایرانی امریکایی

مریم صفاجو می‌گوید: «نقاشی‌های من روایت‌گر وضعیت معاصر بهاییان در ایران هستند که بعد از انقلاب اسلامی به طور سیستماتیک در وطن‌ خود مورد سرکوب و فشار قرار می‌گیرند.»

او می‌گوید همه بهاییان با این اتفاقات بزرگ شده‌ و از نزدیک شاهد آن بوده‌اند: «ما از بچگی با بسیاری از خانواده‌های بهایی که مورد ظلم واقع شده‌اند، رفت و آمد داشتیم. داستان‌های آن‌ها را می‌شنیدم و تحت تاثیر قرار می‌گرفتم. روزی را به خاطر می‌آورم که صبح زود نیروهای امنیتی دولت به خانه‌ ما حمله و آن را غارت کردند و پدرم را به زندان بردند. خواهر خردسالم در راه مدرسه گریه می‌کرد. بعداً خواهرم از ورود به دانشگاه محروم شد و به دلیل تلاش برای فهمیدن علت این محرومیت، در سلول انفرادی قرار گرفت.»

مریم از سال ۲۰۱۳ به پیشنهاد همسرش تصمیم گرفت این داستان‌ها را به تصویر بکشد. به گفته‌ خودش، خواسته بود هنرش را در راه مفید و ارزشمندی به کار بگیرد: «از سال ۲۰۲۰ شروع کردم با خانواده‌ها یا اشخاص بهایی که مورد ظلم واقع شده بودند، مصاحبه کردن. در مورد همه چیز، مثل رنگ‌ها، ترکیب‌بندی و حتی صحنه چه‌طوری در نقاشی دیده شود هم با آن‌ها مشورت می‌کردم. در واتس‌اپ با افراد در تماس هستم و قدم به قدم با آن‌ها مشورت می‌کنم که مثلا رنگ لباس، فیگور یا ژست‌شان چه‌طوری در نقاشی کشیده شود.»

چه‌گونه یک تابلوی نقاشی خلق می‌شود

مریم زمان پروسه آفرینش یک نقاشی را یک یا دو ماه و گاهی شش ماه بیان می‌کند: «پیش از شروع به کشیدن، در مورد آن فرد یا واقعه تحقیق می‌کنم و با خانواده‌ها تماس می‌گیرم. بعضی‌ها داستان‌شان را برایم می‌فرستند یا کتاب مربوط به آن فرد یا واقعه را می‌خوانم؛ مانند کتاب زندگی هوشنگ و ژینوس محمودی (زن و شوهر بهایی که در دهه ۶۰ اعدام شدند). با مصاحبه با افراد سعی می‌کنم همه‌ اشیایی که در نقاشی می‌کشم، با واقعیت منطبق باشند؛ مثلا عکس کفشی را که کنار جسد مادر بزرگش پیدا شده است، برایم می‌فرستند.»

پس از کامل شدن تحقیق، مریم داستان آن واقعه را می‌نویسد، سپس داستان را برای افراد می‌فرستد تا تایید یا اگر خواستند، اصلاح یا چیزی اضافه کنند. وقتی داستان آماده شد، آن را به انگلیسی ترجمه می‌کند. از این زمان به بعد، کشیدن نقاشی آغاز می‌شود.

داستان ما یکی‌ است؛ مجموعه‌ای از نقاشی‌های مریم صفاجو

داستان ما یکی است، مجموعه‌ای از ۳۰ تابلو نقاشی اثر مریم صفاجو است. در این کتاب، داستان هر کدام از نقاشی‌ها به دو زبان فارسی و انگلیسی نوشته شده است.

داستان ما یکی است، هم‌نام با کمپین جامعه جهانی بهایی است که از خرداد ۱۴۰۲ به مناسبت چهلمین سالگرد اعدام ۱۰ زن بهایی در ۲۸ خرداد ۱۳۶۲ راه‌اندازی شد و تا یک سال ادامه خواهد داشت.

جامعه جهانی بهایی هدف کمپین داستان ما یکی است را گرامی‌داشت این زنان اعدامی و تلاش دیرینه زنان ایرانی از هر عقیده و پیشینه‌ای برای تحقق برابری جنسیتی در دهه‌های گذشته می‌داند؛ تلاشی که تا به امروز ادامه دارد.

به نظر جامعه جهانی بهایی، داستان این ۱۰ زن به پایان نرسیده و اعدام‌ آن‌ها فصلی از داستان ادامه‌دار استقامت و فداکاری زنان ایرانی در مسیر برابری است.

مادرِ مریم در ۱۹ سالگی، دو سال در زندان شیراز با این ۱۰ زن اعدامی هم‌بند بوده است. «مونا محمودنژاد»، دختر ۱۷ ساله بهایی یکی از این ۱۰ زن بهایی بود که دوست مادر مریم بود.

مریم، نقاش و نویسنده کتاب داستان ما یکی است می‌گوید: «داستان ظلمی که چندین دهه بر بهاییان ایران رفته، امروز داستان بسیاری از ایرانیان است. اعدام، دستگیری، اخراج از دانشگاه، پلمپ محل کار، جلوگیری از دفن اموات و… نمونه‌هایی از این آزارها هستند. امروز داستان همه‌ ما یکی است، فارغ از هر اندیشه و اعتقاد و مذهبی.»

مریم صفاجو می‌گوید این کتاب برای بهاییان نوشته نشده بلکه برای همه است. زبانی که در نگارش آن استفاده شده، مذهبی نیست و برای همه قابل فهم است. در ابتدای کتاب، مجموعه‌ نقاشی‌ها توسط «میشل فیشر»، موزه‌دار یا نمایشگاه‌گردان موزه هنرهای بوستون معرفی شده و کتاب با نوشتاری از «جری برگشتاین»، استاد بازنشسته مدرسه موزه هنرهای زیبا دانشگاه تافتس در مورد نقاشی‌ها به پایان می‌رسد.

این هنرمند ایرانی امریکایی، مجموعه داستان ما یکی است را یک کتاب حقوق بشری می‌داند که درباره اتفاقات واقعی است که برای اعضای یک جامعه در ایران افتاده است.

اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی

خبرنامه

با عضویت در خبرنامه از آخرین اطلاعات منتشر شده در سایت آگاه شوید

دیگر خبرها

درباره ما

در این وبسایت اطلاعات مربوط به ادیان و مذاهب ایران گردآوری شده ودر درسترس شما قرار دارد. با مراجعه به فهرست و گزینه‌های سایت، به این اطلاعات دسترسی پیدا خواهید کرد.