در ۲۳ بهمن ۱۳۶۱، خبر کوتاهی مبنی بر صدور حکم اعدام ۲۲ بهایی در روزنامه محلی خبر جنوب منتشر شد. در ۳ اسفند، حجتالاسلام «قضایی»، رئیس دادگاه انقلاب شیراز در گفتوگویی با روزنامه خبر جنوب با تایید حکم اعدام بهاییان با سخنانی تهدیدآمیز به بهاییان تذکر میدهد تا دیر نشده به دامن اسلام عزیز بیایند و الا روزی نه چندان دور خواهد رسید که ملت اسلام با بهاییان به تکلیف شرعی خود عمل خواهد نمود و بهاییان بدانند که از منافقین نیرومندتر نبوده و امت حزبالله در ریشهکنی آنان عاجز نخواهند بود.
قضایی، این سخنان را در حالی اظهار کرد که همواره مسئولان جمهوری اسلامی از بازداشت و اعدام بهاییان به اتهام باورهای مذهبیشان خودداری کردهاند.
خبر صدور حکم اعدام که به داخل زندان رسید شاید هیچکس گمان نمیکرد یکی از محکومین، شیرین است. زندانیان با خودشان فهرستی از کسانی که احتمال اعدامشان وجود دارد، درست میکردند اما نام شیرین در هیچکدام از این فهرستها دیده نمیشد.
سید ضیاء میرعمادی، دادستان انقلاب فارس در آخرین تیر ترکش پروژه توابسازی که راه انداخته بود به بهاییان زندانی اعلام کرد چهار مرتبه به آنها فرصت میدهد تا توبه کنند؛ در غیر اینصورت اعدام خواهند شد. این اقدام او هم هیچ ثمری بر مقاومت زندانیان بهایی نداشت و هیچکدام از جمله شیرین از اعتقادات خودشان برنگشتند و مسلمان نشدند. بهاییان در جلسات استتابه مینوشتند: «اسلام را قبول دارم ولی بهایی هستم.»
در ۲۶ اسفند، شش نفر از بهاییان بند مردان اعدام شدند. ساعت ۵ بعد از ظهر روز شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۶۲، ده زن بهایی بدون آنکه بدانند آخرین دیدار خود را با خانوادههایشان انجام دادند. آنها در این ملاقات از اعدام آقایان مطلع شدند. وقتی زندانیان در حال برگشتن به بند بودند، رئیس زندان، شیرین و نُه زندانی بهایی دیگر را جدا و به سالنی هدایت کرد. این واقعه را یکی از همبندیهای شیرین چنین نوشته است:
«من کنار تراب پور ایستاده بودم، لیستی در دست او بود. در لیست نام آقایان اعدام شده، را خط کشیده بودند. من بهت زده ایستاده بودم و روی لیست نگاه میکردم. آقای ترابپور اسم یکیک خانم ها را صدا میکرد و او با لبخند پاسخ میداد و آقای ترابپور دستور میداد که به اطاق مقابل برود. من با چشم خود همه را از روی کاغذ تا داخل اطاق دنبال میکردم. وقتی لیست تمام شد فقط ما باقیمانده بودیم. آقای ترابپور به یکی از مأموران دستور داد که ما را به بند باز گرداند. برای آخرین بار به طرف اتاق نگاه کردم فقط شیرین را دیدم که به میز تکیه داده و با سایرین صحبت می کرد، وقتی چشمش به من افتاد با علامت سر خداحافظی کردم و او برایم دست تکان داد.»
شهین (شیرین) دالوند در هنگام اعدام ۲۶ سال از عمرش گذشته بود. پاسداران اجساد این زنان را بدون اطلاع خانواده و مراسم مذهبی دفن کردند. با استناد به گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایران از قول یک شاهد، این ده زن بهایی یک به یک به دار آویخته شدند.