در چهار دهه گذشته شاهد اختلاف فاحش میان مناطق مختلف جغرافیایی به لحاظ توسعهیافتگی و سطح امکانات هستیم. این اختلاف را، هم میتوان به حاکمیت مرکزگرا نسبت داد و هم به نگاه تبعیضآمیزی که حکومت نسبت به برخی از شهروندان به دلیل دین، مذهب و یا قومیت آنها دارد. گزارشهای متعدد رسمی نشان میدهد که عمدتا استانهای مرزی و حاشیهای ایران شاهد کمترین حد توسعهیافتگی و برخورداری از امکانات هستند.
در این میان استان سیستان و بلوچستان در زمره مناطقی است که از کمترین میزان توسعهیافتگی برخوردار بوده است. آخرین دادههای در دسترس حاکی از شکاف توسعهای این استان با سطح ملی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی است. نتایج پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهد، هرچند در سالهای گذشته مسئولان جمهوری اسلامی ادعای توجه به این استان محروم را داشتهاند، اما سیستان و بلوچستان و دیگر استانهای مرزی همچنان از فقر و محرومیت رنج میبرند. این استانها از منظر شاخصهای مختلف، اغلب در بدترین وضعیت در بین استانهای کشور قرار دارند. این در حالی است که استان سیستان و بلوچستان جزو استانهایی است که بیشترین جمعیت گروههای سنی بین صفر تا ۱۳ سال را داراست.
سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینی
سکونتگاههای غیررسمی که میتواند یکی از تهدیدات اساسی بر سر راه برنامهریزی و طرحریزی شهری و همچنین در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و … باشد، در استان سیستان و بلوچستان نیز، به عنوان یکی از معضلات جدی مطرح است. اطلاعات نشان میدهد که هشت نقطه شهری شامل زابل، زاهدان، خاش، سراوان، چابهار، ایرانشهر، کنارک و دلگان در استان سیستان و بلوچستان، درگیر شکلگیری و رشد سکونتگاههای غیررسمی میباشند. به طور کلی ، حدود ۳۲ درصد جمعیت محدودههای شهری استان در سکونتگاههای غیررسمی قرار دارند. بنا به دادههای سالنامه آماری سال ۱۳۹۵ در شهرهای زاهدان ۳۴٪ ، زابل ۴۵٪ ، سراوان ۵۰٪ ، سراوان ۵۱٪ از جمعیت در سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند.
امید به زندگی
در سال ۱۳۹۵، امید به زندگی در مناطق شهری کشور به تفکیک جنسیت ۷۲/۵ برای مردان و ۷۵/۵ برای زنان است. در همین سال در مناطق روستایی امید به زندگی برای مردان ۷۱/۷۱ و برای زنان ۷۴/۷۱ است. در این سال امید به زندگی مردان در سیستان و بلوچستان به نسبت پایتخت ۸ سال و ۶ ماه و به نسبت متوسط کشوری ۶ سال و ۸ ماه کمتر است. همچنین زنان این استان نسبت به پایتخت ۸ سال و ۶ ماه و به نسبت متوسط کشوری ۶ سال و ۳ ماه کمتر امید به زندگی داشتهاند.
تحصیلات
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، استان تهران و پس از آن استان قم به ترتیب با ۱۶/۷۶ سال و ۱۵/۶۶ سال بیشترین سالهای مورد انتظار تحصیل در کشور را دارند . کمترین میزان سالهای مورد انتظار تحصیل در استانهای سیستان و بلوچستان و با اختلاف قابلتوجهی در استان کردستان قابل مشاهده است.
در حالی که متوسط سالهای تحصیل کل کشور در این سال ۱۴/۴ سال بوده، میزان سالهای مورد انتظار تحصیل در استان کردستان برابر ۱۲/۷ سال و در سیستان و بلوچستان ۱۱/۱ سال است. از این منظر استان سیستان و بلوچستان رتبه ۳۱ در کشور را دارا است. همچنین بر اساس گزارش معاونت رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی سهم استان سیستان و بلوچستان از کل کودکان ۶ تا ۱۱ ساله بازمانده از تحصیل در کشور در سال ۱۳۹۵ معادل ۲۲ درصد و در سال ۱۳۹۶ برابر با ۲۴ درصد بوده است. مرکز آمار ایران کمترین میزان باسوادی در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ را بهترتیب با ۶۸، ۷۱/۶ و ۷۶ درصد، متعلق به استان سیستان و بلوچستان دانسته است.
درآمد سرانه
بر اساس آمار مرکز آمار ایران در سال ۱۳۷۹، درآمد سرانه استان سیستان و بلوچستان برابر با ۳۴۲ هزار تومان بوده است. این در حالی است که در این سال متوسط درآمد سرانه کشور ۹۲۸ هزار تومان و درآمد سرانه استان تهران یکمیلیون و ۳۰۷ هزار تومان بوده است. نسبت درآمد سرانه استان تهران به سیستان و بلوچستان در این سال ۳/۸۲ بوده است.
همچنین بر اساس همین آمار در سال ۹۵، درآمد سرانه استان سیستان و بلوچستان به ۵۲۹ هزار تومان افزایش یافته است. این در حالی است که در همین سال درآمد سرانه کل کشور به یکمیلیون و ۴۳۹ هزار تومان و درآمد سرانه تهران به دو میلیون و ۱۳۲ هزار تومان رسیده است؛ یعنی در این سالها، نسبت درآمد سرانه استان تهران به سیستان و بلوچستان به ۴/۰۳ افزایش یافته است.
تعداد واحدهای صنعتی
با مراجعه به طرح آمارگیری از کارگاههای صنعتی ۱۰ نفر کارگر به بالا در سال ۱۳۹۵ مشخص میشود که در این سال تعداد کارگاههای صنعتی با ۱۰ تا ۴۹ نفر کارکن، ۵۰ تا ۹۹ نفر کارکن و ۱۰۰ نفر کارکن به بالا، در کل کشور به ترتیب ۲۴۹۸۱، ۳۳۳۲ و ۲۹۹۵ واحد بود است. سهم استان سیستان و بلوچستان از این تعداد به ترتیب ۳۰۱، ۱۷ و ۱۱ واحد است. یعنی این استان به ترتیب ۱/۲۰، ۰/۵۱ و ۰/۳۶ درصد از بنگاههای صنعتی بالا و در مجموع تنها ۱/۰۵ درصد از واحدهای صنعتی کشور را داراست.
به طور مثال در شهرستانهای بمپور، دلگان، زهک، فنوج، قصرقند ، مهرستان، میرجاوه، نیکشهر و هامون هیچگونه واحد صنعتی وجود ندارد. بر اساس همین طرح آمارگیری، در حالی که در سال ۱۳۹۵ در کل کشور یکمیلیون و ۷۸۸ هزار و ۶۵۱ نفر در کارگاههای صنعتی شاغل بودهاند، تعداد شاغلان استان سیستان و بلوچستان در این حوزه ۹ هزار و ۷۸۱ نفر، یعنی ۰/۵۴ درصد از کل بوده است.
نرخ مشارکت اقتصادی
بر اساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاهاجتماعی، نرخ مشارکت اقتصادی استان سیستان و بلوچستان بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ برابر با ۳۱/۷ درصد و رتبه آخر را در میان دیگر استانها داشته است. این در حالی است که نرخ مشارکت اقتصادی در کل کشور ۴۰/۳ درصد بوده است.
نرخ بیکاری
بر اساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، بیشترین نرخ بیکاری بهترتیب در استانهای کرمانشاه، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و سیستان و بلوچستان ۱۹/۱، ۱۸/۱، ۱۴/۵ و ۱۴/۱ درصد بوده است. بر اساس همین گزارش نرخ رشد نمایی در استانهای هرمزگان و سیستان و بلوچستان به ترتیب ۸/۲ و ۴/۲ بوده است.
خط فقر
بر اساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۳۹۶، نسبت جمعیت زیر خط فقر در استان سیستان و بلوچستان در مناطق شهری ۴۳/۵ و در مناطق روستایی ۷۶/۴ بوده و از این لحاظ در صدر جدول استانهای کشور قرار میگیرد. در همین سال نسبت جمعیت زیر خط فقر در کل کشور در مناطق شهری ۲۶/۹ و در مناطق روستایی ۳۲/۹ درصد بوده است. باید توجه داشت که بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵، ۵۱/۵ درصد ساکنان استان سیستان و بلوچستان در روستاهای این استان ساکن هستند.
تعداد تخت ثابت بیمارستانی
بر اساس گزارش سالنامه آماری استان سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۹۷، به ازای هر ۱۰۰۰ نفر در کشور ۲/۰۲ تخت ثابت بیمارستانی وجود داشته است که این تعداد در استان سیستان و بلوچستان ۱/۲۴ تخت است. در این در حالی است که در برخی از شهرهای استان مانند بمپور، دلگان، سیب و سوران، فنوج، قصرقند، کنارک، مهرستان، نیمروز و هامون هیچ تخت ثابت بیمارستانی وجود ندارد.
راهها
به گزارش سالنامه آماری سال ۱۳۹۶، استان سیستان و بلوچستان فاقد هرگونه بزرگراهی است. راههای بینشهری در استان به سه دسته بزرگراه، راه اصلی و راه فرعی تقسیم میشود. بنا به این گزارش راه فرعی با ۷۰٪ بیشترین و بعد از آن راههای اصلی با ۲۶٪ و بزرگراه با ۴٪ قرار دارند. همچنین در بین راههای روستایی، ۵۴٪ شوسه و ۴۶٪ آسفالت میباشد. همچنین میزان ضریب نفوذ راه در استان سیستان و بلوچستان بین سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ از ۷/۱۱ به ۷/۶۲ افزایش یافته که در مقایسه با سایر استانها در مقام بیستوهشتم کشوری قرار میگیرد.
چرا حکومت به وضعیت سیستان و بلوچستان بیتوجه است؟
این اختلاف سطح در حوزههای متفاوت بین استان سیستان و بلوچستان با دیگر مناطق جغرافیایی مفصلتر از موارد ذکر شده است که در مجال این مطلب نمیگنجد. برخی تحلیلگران معتقدند حکومت شیعه ایران به طور نظاممند مردم این منطقه را که اغلب سنیمذهب و بلوچ هستند، در حاشیه و فقر نگه میدارد. نگاهی به وضعیت برخی دیگر از استانهای سنینشین ایران از جمله کردستان و قسمتهایی از خوزستان که تقریبا با همین مشکلات دست به گریبانند، میتواند شاهدی بر این مدعا باشد.
حکومت ایران اغلب این اتهامها را رد میکند؛ اما نه تنها نشانهای از بهبود اوضاع در این منطقه دیده نمیشود، بلکه در سالهای اخیر فشارهای امنیتی و اقتصادی هم در سیستان و بلوچستان افزایش یافته است.
هرچه هست، این میزان از بیتوجهی حکومت ایران به جان و مال و زندگی ساکنان سیستان و بلوچستان نمیتواند فقط ناشی از کمبود امکانات یا قصور برخی مدیران میانی در کشور و استان باشد. نتیجه این سیاستهای تبعیضآمیز جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته رشد روزافزون مهاجرت از استانهای مانند سیستان و بلوچستان به حاشیهی کلانشهرها بوده است. مابقی هم که ماندهاند، انگار در موطن خود، غریباند.
در چهار دهه گذشته شاهد اختلاف فاحش میان مناطق مختلف جغرافیایی به لحاظ توسعهیافتگی و سطح امکانات هستیم. این اختلاف را، هم میتوان به حاکمیت مرکزگرا نسبت داد و هم به نگاه تبعیضآمیزی که حکومت نسبت به برخی از شهروندان به دلیل دین، مذهب و یا قومیت آنها دارد. گزارشهای متعدد رسمی نشان میدهد که عمدتا استانهای مرزی و حاشیهای ایران شاهد کمترین حد توسعهیافتگی و برخورداری از امکانات هستند.
در این میان استان سیستان و بلوچستان در زمره مناطقی است که از کمترین میزان توسعهیافتگی برخوردار بوده است. آخرین دادههای در دسترس حاکی از شکاف توسعهای این استان با سطح ملی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی است. نتایج پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهد، هرچند در سالهای گذشته مسئولان جمهوری اسلامی ادعای توجه به این استان محروم را داشتهاند، اما سیستان و بلوچستان و دیگر استانهای مرزی همچنان از فقر و محرومیت رنج میبرند. این استانها از منظر شاخصهای مختلف، اغلب در بدترین وضعیت در بین استانهای کشور قرار دارند. این در حالی است که استان سیستان و بلوچستان جزو استانهایی است که بیشترین جمعیت گروههای سنی بین صفر تا ۱۳ سال را داراست.
سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینی
سکونتگاههای غیررسمی که میتواند یکی از تهدیدات اساسی بر سر راه برنامهریزی و طرحریزی شهری و همچنین در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و … باشد، در استان سیستان و بلوچستان نیز، به عنوان یکی از معضلات جدی مطرح است. اطلاعات نشان میدهد که هشت نقطه شهری شامل زابل، زاهدان، خاش، سراوان، چابهار، ایرانشهر، کنارک و دلگان در استان سیستان و بلوچستان، درگیر شکلگیری و رشد سکونتگاههای غیررسمی میباشند. به طور کلی ، حدود ۳۲ درصد جمعیت محدودههای شهری استان در سکونتگاههای غیررسمی قرار دارند. بنا به دادههای سالنامه آماری سال ۱۳۹۵ در شهرهای زاهدان ۳۴٪ ، زابل ۴۵٪ ، سراوان ۵۰٪ ، سراوان ۵۱٪ از جمعیت در سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند.
امید به زندگی
در سال ۱۳۹۵، امید به زندگی در مناطق شهری کشور به تفکیک جنسیت ۷۲/۵ برای مردان و ۷۵/۵ برای زنان است. در همین سال در مناطق روستایی امید به زندگی برای مردان ۷۱/۷۱ و برای زنان ۷۴/۷۱ است. در این سال امید به زندگی مردان در سیستان و بلوچستان به نسبت پایتخت ۸ سال و ۶ ماه و به نسبت متوسط کشوری ۶ سال و ۸ ماه کمتر است. همچنین زنان این استان نسبت به پایتخت ۸ سال و ۶ ماه و به نسبت متوسط کشوری ۶ سال و ۳ ماه کمتر امید به زندگی داشتهاند.
تحصیلات
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، استان تهران و پس از آن استان قم به ترتیب با ۱۶/۷۶ سال و ۱۵/۶۶ سال بیشترین سالهای مورد انتظار تحصیل در کشور را دارند . کمترین میزان سالهای مورد انتظار تحصیل در استانهای سیستان و بلوچستان و با اختلاف قابلتوجهی در استان کردستان قابل مشاهده است.
در حالی که متوسط سالهای تحصیل کل کشور در این سال ۱۴/۴ سال بوده، میزان سالهای مورد انتظار تحصیل در استان کردستان برابر ۱۲/۷ سال و در سیستان و بلوچستان ۱۱/۱ سال است. از این منظر استان سیستان و بلوچستان رتبه ۳۱ در کشور را دارا است. همچنین بر اساس گزارش معاونت رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی سهم استان سیستان و بلوچستان از کل کودکان ۶ تا ۱۱ ساله بازمانده از تحصیل در کشور در سال ۱۳۹۵ معادل ۲۲ درصد و در سال ۱۳۹۶ برابر با ۲۴ درصد بوده است. مرکز آمار ایران کمترین میزان باسوادی در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ را بهترتیب با ۶۸، ۷۱/۶ و ۷۶ درصد، متعلق به استان سیستان و بلوچستان دانسته است.
درآمد سرانه
بر اساس آمار مرکز آمار ایران در سال ۱۳۷۹، درآمد سرانه استان سیستان و بلوچستان برابر با ۳۴۲ هزار تومان بوده است. این در حالی است که در این سال متوسط درآمد سرانه کشور ۹۲۸ هزار تومان و درآمد سرانه استان تهران یکمیلیون و ۳۰۷ هزار تومان بوده است. نسبت درآمد سرانه استان تهران به سیستان و بلوچستان در این سال ۳/۸۲ بوده است.
همچنین بر اساس همین آمار در سال ۹۵، درآمد سرانه استان سیستان و بلوچستان به ۵۲۹ هزار تومان افزایش یافته است. این در حالی است که در همین سال درآمد سرانه کل کشور به یکمیلیون و ۴۳۹ هزار تومان و درآمد سرانه تهران به دو میلیون و ۱۳۲ هزار تومان رسیده است؛ یعنی در این سالها، نسبت درآمد سرانه استان تهران به سیستان و بلوچستان به ۴/۰۳ افزایش یافته است.
تعداد واحدهای صنعتی
با مراجعه به طرح آمارگیری از کارگاههای صنعتی ۱۰ نفر کارگر به بالا در سال ۱۳۹۵ مشخص میشود که در این سال تعداد کارگاههای صنعتی با ۱۰ تا ۴۹ نفر کارکن، ۵۰ تا ۹۹ نفر کارکن و ۱۰۰ نفر کارکن به بالا، در کل کشور به ترتیب ۲۴۹۸۱، ۳۳۳۲ و ۲۹۹۵ واحد بود است. سهم استان سیستان و بلوچستان از این تعداد به ترتیب ۳۰۱، ۱۷ و ۱۱ واحد است. یعنی این استان به ترتیب ۱/۲۰، ۰/۵۱ و ۰/۳۶ درصد از بنگاههای صنعتی بالا و در مجموع تنها ۱/۰۵ درصد از واحدهای صنعتی کشور را داراست.
به طور مثال در شهرستانهای بمپور، دلگان، زهک، فنوج، قصرقند ، مهرستان، میرجاوه، نیکشهر و هامون هیچگونه واحد صنعتی وجود ندارد. بر اساس همین طرح آمارگیری، در حالی که در سال ۱۳۹۵ در کل کشور یکمیلیون و ۷۸۸ هزار و ۶۵۱ نفر در کارگاههای صنعتی شاغل بودهاند، تعداد شاغلان استان سیستان و بلوچستان در این حوزه ۹ هزار و ۷۸۱ نفر، یعنی ۰/۵۴ درصد از کل بوده است.
نرخ مشارکت اقتصادی
بر اساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاهاجتماعی، نرخ مشارکت اقتصادی استان سیستان و بلوچستان بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ برابر با ۳۱/۷ درصد و رتبه آخر را در میان دیگر استانها داشته است. این در حالی است که نرخ مشارکت اقتصادی در کل کشور ۴۰/۳ درصد بوده است.
نرخ بیکاری
بر اساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، بیشترین نرخ بیکاری بهترتیب در استانهای کرمانشاه، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و سیستان و بلوچستان ۱۹/۱، ۱۸/۱، ۱۴/۵ و ۱۴/۱ درصد بوده است. بر اساس همین گزارش نرخ رشد نمایی در استانهای هرمزگان و سیستان و بلوچستان به ترتیب ۸/۲ و ۴/۲ بوده است.
خط فقر
بر اساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۳۹۶، نسبت جمعیت زیر خط فقر در استان سیستان و بلوچستان در مناطق شهری ۴۳/۵ و در مناطق روستایی ۷۶/۴ بوده و از این لحاظ در صدر جدول استانهای کشور قرار میگیرد. در همین سال نسبت جمعیت زیر خط فقر در کل کشور در مناطق شهری ۲۶/۹ و در مناطق روستایی ۳۲/۹ درصد بوده است. باید توجه داشت که بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵، ۵۱/۵ درصد ساکنان استان سیستان و بلوچستان در روستاهای این استان ساکن هستند.
تعداد تخت ثابت بیمارستانی
بر اساس گزارش سالنامه آماری استان سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۹۷، به ازای هر ۱۰۰۰ نفر در کشور ۲/۰۲ تخت ثابت بیمارستانی وجود داشته است که این تعداد در استان سیستان و بلوچستان ۱/۲۴ تخت است. در این در حالی است که در برخی از شهرهای استان مانند بمپور، دلگان، سیب و سوران، فنوج، قصرقند، کنارک، مهرستان، نیمروز و هامون هیچ تخت ثابت بیمارستانی وجود ندارد.
راهها
به گزارش سالنامه آماری سال ۱۳۹۶، استان سیستان و بلوچستان فاقد هرگونه بزرگراهی است. راههای بینشهری در استان به سه دسته بزرگراه، راه اصلی و راه فرعی تقسیم میشود. بنا به این گزارش راه فرعی با ۷۰٪ بیشترین و بعد از آن راههای اصلی با ۲۶٪ و بزرگراه با ۴٪ قرار دارند. همچنین در بین راههای روستایی، ۵۴٪ شوسه و ۴۶٪ آسفالت میباشد. همچنین میزان ضریب نفوذ راه در استان سیستان و بلوچستان بین سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ از ۷/۱۱ به ۷/۶۲ افزایش یافته که در مقایسه با سایر استانها در مقام بیستوهشتم کشوری قرار میگیرد.
چرا حکومت به وضعیت سیستان و بلوچستان بیتوجه است؟
این اختلاف سطح در حوزههای متفاوت بین استان سیستان و بلوچستان با دیگر مناطق جغرافیایی مفصلتر از موارد ذکر شده است که در مجال این مطلب نمیگنجد. برخی تحلیلگران معتقدند حکومت شیعه ایران به طور نظاممند مردم این منطقه را که اغلب سنیمذهب و بلوچ هستند، در حاشیه و فقر نگه میدارد. نگاهی به وضعیت برخی دیگر از استانهای سنینشین ایران از جمله کردستان و قسمتهایی از خوزستان که تقریبا با همین مشکلات دست به گریبانند، میتواند شاهدی بر این مدعا باشد.
حکومت ایران اغلب این اتهامها را رد میکند؛ اما نه تنها نشانهای از بهبود اوضاع در این منطقه دیده نمیشود، بلکه در سالهای اخیر فشارهای امنیتی و اقتصادی هم در سیستان و بلوچستان افزایش یافته است.
هرچه هست، این میزان از بیتوجهی حکومت ایران به جان و مال و زندگی ساکنان سیستان و بلوچستان نمیتواند فقط ناشی از کمبود امکانات یا قصور برخی مدیران میانی در کشور و استان باشد. نتیجه این سیاستهای تبعیضآمیز جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته رشد روزافزون مهاجرت از استانهای مانند سیستان و بلوچستان به حاشیهی کلانشهرها بوده است. مابقی هم که ماندهاند، انگار در موطن خود، غریباند.