«عرفان ثابتی»، پژوهشگر و جامعهشناس دین و فلسفه معتقد است: «امروز جمهوری اسلامی کلاژی از آنچه پیشتر در حکومت آلمان نازی، روسیه تزاری و ایتالیای فاشیستی از آن استفاده میکرده را در اختیار گرفته است و به این وسیله گروههای اقلیت را یکی پس از دیگری از جامعه حذف میکند.»
ثابتی در مورد سیاستهای ضد یهود جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته به «ایرانوایر» میگوید: «یکی از مفاهیم مهمی که در یهود هراسی یا یهود ستیزی میتوانیم به آن دقیق شویم، مفهومی است به نام هراس اخلاقی که در جامعهشناسی انحراف بسیار رایج است. در سال ۱۹۷۲ میلادی، کتابی به زبان انگلیسی منتشر شد از «استنلی کوین» با عنوان «شیاطین عامه و هراسهای اخلاقی».
در این کتاب، واژه هراس اخلاقی اینطور تعریف شده است که رسانهها، دستگاه حقوقی، سیاستمداران، قانونگذاران و گروههای فشار افکار عمومی را بر ضد یک مشکل اجتماعی خیالی تهییج و تحریک میکنند.
ثابتی با اشاره به این که تعریف معضل اخلاقی در هر جامعهای بر اساس هنجارها و ارزشهای آن جامعه ساخته میشود، میگوید: «در جامعهای که در آن روا داری در حوزههای محتلف دینی، سیاسی و اجتماعی وجود ندارد و گرایش حاکمان بیشتر به سمت همسانی، تقلید و همرنگی غالب است، عجیب نیست گروههایی که دنبالهرو عقیده اکثریت نیستند، برچسب منحرف بخورند. در واقع، این اقلیتها به عنوان عامل اصلی معضلات اجتماعی معرفی میشوند.»
عرفان ثابتی بر این باور است که رسانههای حکومتی، سیاستمداران و نظام حقوقی در جمهوری اسلامی دقیقا بر اساس این الگوی رفتاری، گروههایی را که همسو با ایدئولوژی غالب نیستند، به عنوان معضل اجتماع جلوه میدهند و گاه حتی فراتر میروند: «اگر دستگاه حقوقی، سیاستمداران، قانونگذاران و گروههای فشار بازیگران نمایشی به نام هراس اخلاقی باشند، بازیگر اصلی این نمایش، رسانه است؛ همانطور که مثلا جمهوری اسلامی میگوید ریشه اصلی مشکلات ما و آنچه امنیت ملی ما را تهدید میکنند، افراد یا این گروههای خاص هستند. همه منابع جامعه در این حالت بسیج میشوند تا با این معضل جعلی و خیالی مبارزه کنند. رسانهها نقش بسیار پررنگی در این مساله دارند چون این رسانهها هستند که روی افکار عامه مردم تاثیر میگذارند تا برای تمهید مقدمات حذف افراد یا گروههایی از جامعه، آنها را خطر و تهدید جلوه دهند.»
در مورد یهودیان، یکی از اتهامات جعلی که علیه آنها مطرح میشود، پدیدهای است به نام «انگ خون»؛ به این معنا که ادعا میکنند یهودیان کودکان مسیحی را در مراسم مذهبی شکنجه کرده و میکشند و بعد خون آنها را مینوشند.
ثابتی میگوید: «انگ خون در قرون وسطی اتهام رایجی علیه یهودیان بود. اما نکته جالب این جا است که این اتهام ابتدا از سوی رومیان و یونانیان بعد از گسترش مسیحیت به مسیحیان زده شد. بعدها با قدرت گرفتن روحانیون مسیحی در قرون وسطی، این اتهام توسط آنها به یهودیان زده شد و امروز جمهوری اسلامی از آن علیه جامعه یهودیان و بهاییان بهره میبرد. ببینید یک اتهام چه سیری را در طول تاریخ طی کرده است تا به اینجا برسد.»
به باور این جامعهشناس و پژوهشگر، هدف از ایجاد هراس اخلاقی، انسانیتزدایی است: «در همه جوامع، انسان دارای یک کرامت ذاتی است. انسان بیگناه را نمیشود کشت، شکنجه کرد، آزار داد و از حقوق طبیعی محروم کرد. پس برای این که حکومتی مثل جمهوری اسلامی برای کشتن، حبس، شکنجه، تهدید، تبعیض و آزار یک گروه اقلیت دلیل کافی داشته باشد و آن را در نظر جامعه موجه کند، باید چه کند؟ باید طی یک فرآیند روانشناختی، دیگری را به مادون انسان تقلیل بدهد تا به این وسیله او را از دایره شمول اخلاقی خارج کند و بعد هم بتواند به راحتی او را از برآوردن نیازهای اساسی باز دارد و در نهایت سرکوب و حذف کند. این اتفاق در رفتار آلمان نازی با یهودیان هم قابل مشاهده است. در رواندا، هوتوها هم با توتسیها همین کار را کردند. در ایران معاصر نیز حاکمیت شیعه این کار را برای حذف سیستماتیک گروههای مختلف انجام میدهد.»
یکی از اقدامات یهود ستیزانه جمهوری اسلامی، انکار «هولوکاست» از سوی سیاستمداران و تبدیل آن به بخشی از سیاست خارجی طی ۱۵ سال اخیر بوده است. با آغاز به کار «محمود احمدینژاد» به عنوان رییس جمهوری ایران، بودجههای هنگفتی برای ترویج سیاستهای ضدیهود تصویب شد.
نخستین خروجی پرونده انکار هولوکاست در دولت احمدینژاد، پایهگذاری نمایشگاه کاریکاتور هولوکاست در برخی شهرهای ایران بود که ابتدا با حمایت نهاد ریاست جمهوری و بعدها با حمایت سازمانهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دفتر آیتالله «علی خامنهای» ادامه یافت.
عرفان ثابتی با اشاره به این اقدام از سوی سیاستمداران جمهوری اسلامی میگوید: «در جریان جنگ جهانی دوم، ژاپن همدست آلمان بود و دست به جنایت میزد. اما در امریکا هم برای این که سربازان امریکایی را تحریک کنند که علیه سربازان ژاپنی دست به خشونت بیشتری بزنند، چه کردند؟ در رسانههای امریکایی از ژاپنیها انسانیتزدایی کردند و آنها را به انواع حیوانات تشبیه میکردند. این مسابقه کاریکاتور هولوکاست در جمهوری اسلامی هم که البته میگفتند ضد صهیونیستها است، در واقع ضد یهود بود. کارکردش همین بود و واقعا یادآور رفتاری است که در آلمان نازی انجام شد. در آلمان نازی نیز کاریکاتورهایی از یهودیها با هدف انسانیتزدایی و تقلیل آنها به مادون انسان کشیده میشد تا بشود به راحتی آنها را حذف کرد.»
این پژوهشگر میگوید ترسیم چهره خصمانه با هدف انسانیتزدایی، کاری است که رسانههایی که تولیدات یهود ستیزانه تولید میکنند، انجام میدهند: «شما وقتی چهره خصمانه از دیگری تعریف کنید، ارتباط بین ما و دیگری را از اعتماد به خشم و سوءظن تبدیل میکنید. این اتفاق هم خیلی نرم و تدریجی رخ میدهد. آلمان نازی نیز از همان ابتدا نگفت همه یهودیان را ببریم در کورههای آدمسوزی بسوزانیم. این اتفاقها در همه جوامع بسیار نرم و خزنده رخ میدهند چرا که اکثریت انسانها به تدریج میتوانند اخلاقشان را تغییر بدهند. همین که شما عادت کنید چهره یهودیان را در رسانه زشت ببینید، مقدمه است. بعد به شما میگویند یهودیان باعث مشکلات تاریخی شدند و… همینطور به تدریج میبینید جمعیت یهودیان بر اثر فشارهای وارد شده، رسیده است به این تعداد اندک که امروز شاهدش هستیم.»