«سوران»، یکی از شهروندان اهل سنت کردستان که در زندانهای سنندج و رجاییشهر کرج زندانی بوده است، میگوید: «وضعیت زندانیهای سیاسی و عقیدتی در ایران وحشتناک است. این بر کسی پوشیده نیست. اما من به جرات به شما میگویم اگر اقلیت مذهبی باشید، وضعیت در زندان تحملناپذیرتر از چیزی است که فکر میکنید. من شاهد آزارهایی در مورد خودم به عنوان یک زندانی اهل سنت و دیگر زندانیان اقلیت مذهبی بودهام که یقین دارم اگر سنیمذهب نبودیم، بر ما روا داشته نمیشد.»
سوران این آزارها را از اندکی پیش از ورود به زندان اینگونه روایت میکند: «مناطق مرزی در ایران مثل مناطق کردنشین همیشه تحت نظارت نهادهای امنیتی هستند و هر اکت و کنشی در این مناطق سیاسی و تا حد زیادی امنیتی است. فعالیت زیستمحیطی باشد یا فعالیت کارگری، فعالیت مدنی باشد یا حقوق بشری؛ حتی مطالبات ساده حقوق شهروندی هم در جایی که من زندگی کرده و بزرگ شدهام، با نگاه امنیتی رصد میشود. به همین دلیل شکنجه و آزار حتی پیش از ورود به زندان برای شهروندان این مناطق در جریان است.»
او به شیوه بازداشت متهمان سیاسی در کردستان اشاره میکند و میگوید: «در مواردی که فردی با اتهامی سیاسی یا عقیدتی مواجه است، فارغ از اینکه چقدر این اتهام درست باشد؛ بازداشت او با رعبآورترین و شاقهترین شکل ممکن صورت میگیرد. نیروهای امنیتی در بدترین اوقات شبانهروز بدون رعایت کوچکترین حق انسانی به منزل این افراد حمله میکنند. از بدو ورود با ایجاد سر و صدا، فریاد زدن، ناسزا گفتن، کتک زدن و گاهی حتی شلیک تیر بدون توجه به اینکه همسایهها چه گناهی دارند یا اهالی منزل در چه وضعیتی هستند، اقدام به بازداشت افراد میکنند. خیلی وقتها حریم خصوصی آدمها را نقض میکنند، به اتاقهای خواب وارد میشوند. هتک حرمت میکنند و همه اینها فقط به این علت رخ میدهد که این فرد اقلیت مذهبی است.»
سوران میگوید در یک مورد از بازداشتهایی که شاهد و ناظر آن بوده است، ماموران سه یا چهار تیر به پای فرد متهم شلیک کردند: «طبعا وقتی یورش به آن شکل اتفاق میافتد، افراد ممکن است اقدام به فرار کنند. این بنده خدا یک آدم سادهای بود. یک اتهام بیاساسی به او زده بودند. مادر پیرش را جوری ضربوجرح کردند که چند جای استخوان سینه و دستش ضرب دید. همسرش در همان لباس راحت خواب بود که با لگد در اتاق خواب را شکستند و وارد شدند. خودش را که میخواست فرار کند با شلیک به پا زخمی کردند و در همان حال آنقدر کتک زدند که ما گفتیم شاید زنده نمانده باشد و با همان حال بردندش.»
سوران میگوید این فرد با همان شرایط چندین هفته در زیرزمین مخوف زندان سنندج که محل بازجویی از زندانیان امنیتی و سیاسی است، تحت بازجویی بود: «تیرها تا چند روز توی پایش بود و بعد وقتی عفونی شد و وضعیتش بحرانی شد تازه اجازه دادند پزشک زندان بیاید او را ببیند. بعد از همین آدم رفع اتهام شد و آزاد شد. یعنی درباره زندانیان اهل سنت پیش فرض این است که طرف گناهکار است. میبرند، شکنجه میکنند که اعترافی که میخواهند بگیرند. اگر به قول خودشان مُقُر نیامد، بعد تازه میگردند دنبال مدرکی که اتهام را ثابت کند. وقتی پیدا نشد، بدون هیچ احساس گناهی فرد را آزاد میکنند. اگر شما اقلیت سنی و کُرد باشید، همین دو مشخصه برای گناهکار بودن و مجرم بودنتان در زیر این نگاه امنیتی کافی است.»
مشابه چنین روایتهای پیشتر نیز شنیده شده است. دانیال بابایانی در یک گزارش شرح بازداشت یک شهروند اهل سنت ترک را چنین تشریح کرده است: «شش خودرو حامل نیروهای امنیتی که تعداد ماموران حدودا ۲۵ نفر بود، وارد منزل حامد شدند، از در ورودی بالا رفتند. حامد در هال را باز کرد و گفت کجا هجوم میبرید؟ مادرم روسری به سر ندارد اما ماموران به حرفهای حامد اعتنایی نکردند، با لگد در ورودی را شکستند، وارد منزل شدند و حامد را مورد ضرب و جرح قرار دادند. ماموران در حین تفتیش منزل، لوازم شخصی حامد را ضبط کردند و او را سوار خودرو کردند. مادرش تلاش میکرد مانع ماموران شود، اما شش نفر از ماموران او را کتک زدند.»
سال ۲۰۱۹، «سم براون بک» نماینده ویژه آمریکا در امور آزادی مذهبی در جهان گفت، دستکم ۱۰۹ عضو اقلیتهای دینی در زندانهای ایران هستند که جرم ایشان فقط عضویت در اقلیتهای دینی و باورهای مذهبی آنهاست.
او تایید کرد که شماری از این افراد به همین اتهام اعدام شدهاند.
وزارت خارجه آمریکا با اشاره به ادامه سرکوب اقلیتهای مذهبی در ایران مینویسد: «دولت ایران به آزار، بازجویی و بازداشت بهاییان، نوکیشان مسیحیان، مسلمانان سنی و سایر اقلیتهای دینی ادامه داده است.»
در گزارشهای ویژهای که بازرسان سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران در سالهای گذشته ارائه کردهاند نیز به طور مداوم به مسئله شکنجه و دریافت اعترافات اجباری، عدم دسترسی به مشاوره های حقوقی و اعدام تعداد زیادی از «زندانیان سنی»، آزار و بدرفتاری با «دراویش گنابادی» و جلوگیری از دسترسی آنها به مشاورههای حقوقی، بدرفتاری با «اقلیت احمدیه»، تبعیض، بازداشت، شکنجه و ناپدید شدن «فعالان و رهبران یارسانی (اهل حق)» پرداخته شده است.
سوران که در زمان اعدام گروهی زندانیان اهل سنت کرد در زندان رجاییشهر زندانی بوده است، به ایرانوایر میگوید: «نمیدانم یادتان هست که این زندانیها چهطور در سکوت خبری، بدون واکنش درخور و قابل توجهی از سوی جامعه جهانی به دار آویخته شدند یا نه. من گمان نمیکنم بعد از کشتارهای دهه شصت که صدها تن انسان بدون دسترسی به دادرسی عادلانه به صورت مخفیانه کشته شدند، چنین اتفاقی در زندان افتاده باشد؛ اما خوب است بدانید در میان آن ۲۵ زندانی کُرد، دستکم ۵ نفر بودند که درخواست اعاده دادرسیشان هنوز در دست بررسی بود؛ اما در یک اقدام فراقانونی آنها را هم همراه بقیه که حکم اعدامشان قطعی شده بود، کشتند.»
این زندانی سیاسی سابق میگوید: «من از بازماندگان این زندانیان شنیدهام که میگفتند پیکرهای فرزندانشان بعد از اینکه از دار پایین آورده شدند، در بخشهای مختلفی کبود، در رفته و شکسته بود. دست، سینه و دندانهایشان آسیب دیده و بدنها خونآلود بود؛ این یعنی که پیش از اعدام احتمالا شکنجه شده بودند و این برای زندانیان اهل سنت به کرات اتفاق افتاده است.»
سوران با اشاره به اینکه آنچه در زندان بر زندانیان عقیدتی و اقلیتهای دینی رخ میدهد، چندان به بیرون از زندان منتقل نمیشود، میگوید: «چیزهایی که به دست رسانهها میرسد، ذرهای از کوه یخی است که اتفاق میافتد. اطلاعرسانی به بیرون از زندان برای زندانیان سیاسی کلا پرهزینه است؛ اما اگر اقلیت مذهبی باشید، این هزینه چندین برابر میشود. شما نمیدانید بعد از انتشار خبر اعدام گروهی زندانیان سنی رجاییشهر در رسانهها وقتی فهمیدند فیلم اعتراض زندانیان از داخل بند به بیرون درز کرده، چه اتفاقهایی افتاد. ما را ساعتها زیر آفتاب بدون لباس نگه داشتند و شروع کردند به بازرسی بند. حتی جرات نداشتیم پلک بزنیم یا روی پایمان جابهجا بشویم. یک عالم دست و پا و سر شکست از ضربههای باتوم. بعد هم تا مدتها هواخوری قطع بود، تلفن و ملاقات ممنوع بود حتی وضعیت غذا را برای ما متفاوت کردند. تا مدتها شب فقط چهار دانه خرما میدادند به عنوان شام. هیچکس نمیداند چه بر ما گذشت.»
آزار سیستماتیک بر زندانیان اقلیت دینی، مخصوص یک زندان خاص یا ویژه یک اقلیت مذهبی خاص نیست. شهروندان بهایی بازداشت شده در زندان، نوکیشان مسیحی محبوس، دراویش و اهل حق (اقلیت یارسان) هم به اشکال مختلف در زندان مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار میگیرند.
یکی از زندانیان سیاسی یارسان که دوران محکومیت خود را در زندان دیزلآباد کرمانشاه گذرانده است، به ایرانوایر میگوید: «در کرمانشاه چون خیلیها یارسان هستند و حتی کسانی که مسلمان هستند هم روزگاری یارسان بودهاند؛ ما کمتر با تبعیضهایی که صرفا به دلیل یارسان بودن به زندانی تحمیل میشود، برخورد داشتیم؛ اما مسئله هتک حرمت زندانیان اهل حق به کرات در زندانهای ایران اتفاق افتاده است.»
او به عنوان نمونه به تراشیدن سبیل زندانیان اهل حق به قصد تحقیر و توهین به جامعه یارسان اشاره میکند: «دیماه ۱۳۹۹ مسئولان زندان ساوه سبیل یکی از زندانیان پیرو آیین یارسان به نام جواد احمدی را به زور تراشیدند و این عمل به قصد تحقیر و اهانت به مردم یارسان صورت گرفت. این شکل از تحقیرهای ظاهری، روشی برای شکنجه پیروان آیین یاری است، به صورتی که مسئولان و ماموران دولتی تاکنون بارها اقدام به این عمل توهینآمیز کردهاند.»
به گفته این زندانی سیاسی سابق از خرداد ۱۳۹۲ تا امروز بارها موضوع تراشیدن سبیل زندانیان یارسان در زندانهای ایران اتفاق افتاده است: «زدن ریش در زندان یک مسئله عمومی است؛ اما علیرغم اینکه به سلمانیها دستور داده شده بود به سبیل یارسانها و دراویش کاری نداشته باشند؛ اما گاهی خبر تراشیدن سبیل زندانیان یارسان و درویش در زندانهای مختلف در رسانه منتشر میشد. یا در دیزلآباد برای آزار روحی رساندن به زندانیان اهل سنت موزیکها و مداحیهایی پخش میشد که به اعتقادات اهل تسنن، خلفای اول تا سوم و باورهای مذهبی آنها اهانت میکرد و ماموران با دیدن رنج روانی تحمیل شده بر آنها میخندیدند و لودگی میکردند.»
اقلیتهای مذهبی در ایران پس از انقلاب بهمن ۵۷ همواره تحت تبعیض سیستماتیک و فشار نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی بودهاند. حتی شهروندان اهل سنت که به عنوان مسلمان در قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته میشوند هم همراه سایر اقلیتهای دینی از جمله بهاییها، مسیحیها و یهودیها از اعمال فشارهای فراقضایی، بازداشت و قتلهای زنجیرهای در امان نماندهاند.