بهاییان در سیاست «حزبی» دخالت نمیکنند
از پدیده ثابتی سوال شد که آیا روایت منع بهاییان از دخالت در سیاست درست است یا خیر؟ او گفت: «خیلی میشنویم که بهاییها در سیاست دخالت نمیکنند. یک کلمه را باید اضافه کنم که بهاییان در سیاست «حزبی» دخالت نمیکنند. اگر اداره امور جامعه در فعالیتهایی را که برای اصلاح و رفاه جامعه میشود، معنای سیاسی بدهیم؛ بهاییان نه تنها در آن شرکت میکنند؛ بلکه در برخی موارد علمدار و در جلوی صف هستند.»
ثابتی افزود: «ما میگوییم بشریت در آستانه بلوغ است و برای همین در آستانه بلوغ ما به یک نواندیشی احتیاج داریم برای اینکه نهادها و ساختارهایی که ما استفاده میکنیم و برخی از آنها برمیگردد به قرنها پیش، جوابگوی نیازهای الان جامعه نیستند. در این مورد در تعالیم بهایی گفته شده که دو فرایند در جهان در حال تعامل و کار هستند: فرایند تخریب و فرایند سازندگی. فرایند تخریب مانند مسائل ملیتگرایی و مادیگرایی آنقدر نهادینه شده که شاید ما آن را احساس نکنیم. ولی فرایندهایی هستند که سازنده هستند و جامعه بهایی خود را در راستای این فرایندهای سازنده قرار میدهد. اگر سیاست در راستای این تعامل سازنده باشد، بهاییان در جلوی صف هستند.»
در مسیحیت هم ادغام دین با سیاست فاجعهآفرین بود
فرشید فتحی، مدرس کتاب مقدس مسیحیان، درباره کلیساهای مسیحی در طول تاریخ در قبال سیاست، گفت: «تاریکترین قسمت کلیسا در قرون وسطی است که دین در سیاست اقدام میشود که کاملا ضد روح کتاب مقدس و خصوصا عصر جدید است. چرا این را میگویم؟ در انجیل یوحنا باب ۱۸ جایی است که پیروان مسیح میخواهند او را پادشاه کنند. در آیه ۳۶ فصل ۱۸ انجیل یوحنا، مسیح از دست آنان میگریزد و میگوید پادشاهی من از این جهان نیست.»
او افزود: «هیچکدام از رسولان مسیح ،پتروس، یوحنا و دیگران وارد عرصه سیاسی نمیشوند. هیچ نمونهای نمیبینیم که خود مسیح یا پیروان او وارد این ماجرا شده باشند. بیشتر تاکید این است که دیانت مسیحی نباید با سیاست آمیخته شود. هر جا این اتفاق افتاده، افتضاحی پیش آمده است. در مورد بقیه ادیان هم همینطور بوده است.»
جمهوری اسلامی یک ترکیب متناقض است
حسن فرشتیان در ادامه وبینار گفت: «زمانی که مردم پیامبر را حاکم خود انتخاب کردند، هنگامی که او به مردم دستور داد، مردم سوال میکردند که آیا این حرف توست یا حرف خداست؟ اگر میگفت حرف خداست، بدون چون و چرا میپذیرفتند؛ ولی اگر به عنوان حاکم میگفت، با او جر و بحث میکردند.
اینکه در آیات هم اشاره شده که شاورهم فی الامر، منظور در کارهای دنیوی است؛ وگرنه کارهای اخروی که جای مشورتی ندارد. پیامبر وحی را ابلاغ میکند و مردم نقش مستمع دارند نه مشاور.»
او به تغییر این مفهوم در یک قرن اخیر اشاره کرد و گفت: «در دوران معاصر برخی از افراد مسلمان تلاش کردند که اسلام را تبدیل به ایدئولوژی کنند. شاید این از مصر بیشتر شروع شد که گفتند اسلام راه حل همه چیز را دارد، در اقتصاد در سیاست و غیره. هفتاد یا هشتاد سال پیش به ایران هم سرایت کرد. شاید اولین گروهها فداییان اسلام بودند و در سالهایی که منتهی به انقلاب شد، آیتالله خمینی با نظریه ولایت فقیه.»
او افزود: «به نظر میرسد کلمه جمهوری اسلامی در ذات خود دارای تناقض است. جمهور یعنی مردم و اسلامی یعنی اسلام. خب اسلام از جانب خدا آمده و ما حق چون و چرا در اسلام نداریم. اما جمهوری یعنی رای اکثریت. این دو در ذات خود با هم تناقض دارد.»
اعتقاد جای خود، عملکرد مهم است
جرج هارونیان در ادامه وبینار گفت: «تاکید کنم که من هیچگاه در بحثی درباره باورهای افراد نظر نخواهم داد؛ چون باور هر کسی باور اوست. اگر معتقدند که خدا چیزی گفته، مگر میشود با آنها بحث کرد؟ باید راجع به عملکرد آن ادیان و آن کسانی که خود را به آن دین وابسته میدانند، صحبت کرد. میشود درباره حکومت اسلامی که در آن چه رفتاری با غیرمسلمانان میشود، صحبت کرد. میشود در مورد رفتار مسیحیان در طول تاریخ با غیرمسلمانان، از جمله یهودیان، صحبت کرد. اعتقادات جای خود را دارد، عملکرد مهم است.»
او درباره مسایل داخلی جامعه یهود گفت: «جامعه قرن ۱۸ و ۱۹ همواره آن ریشسفیدها و مردان سنبالا رهبران جامعه بودند. انتخاباتی نبوده، به هر حال یک سری افراد مورد احترام، رهبران جامعه میشدند. در ایران زمانی که مشروطیت آمد و یهودیان حق داشتند یک نماینده در مجلس داشته باشند، به طور سنتی آن نماینده میشد رهبر جامعه و رهبرِ آنچه بعدها انجمن کلیمیان نامیده شد. بعدها این پست جدا شد و رییس انجمن از نماینده مجلس جدا شد.»
تصمیمگیریهای جامعه بهایی
پدیده ثابتی در مورد روند تصمیمگیری و سیاستگذاری درون جامعه بهایی گفت: «در وهله اول باید بگویم که جامعه بهایی به آن صورت طبقه روحانی یا برتر ندارد و اداره امور جامعه از طریق انتخابات در سطح محلی، ملی و بینالمللی انجام میشود. به این صورت که در ناحیهای که تعداد بهاییان بیش از ۹ نفر است، آنجا انتخابات میشود و اشخاصی را انتخاب میکنند تا امور جامعه بهایی را در آن محل اداره کنند. تصمیماتی که این ۹ نفر بعد از شورا و مشورت میگیرند، میشود شیوهای که جامعه بهایی از آن پیروی میکند. همین در سطح ملی است که باز ۹ نفر را انتخاب میکنند که میشود محفل روحانی ملی و به همین صورت ۹ نفر از تمام کشورهای مختلف در سطح بینالمللی ۹ نفر را انتخاب میکنند که میشود بیت العدل اعظم که به امور جامعه بهایی در سطح بینالمللی رسیدگی میکنند. تاکید جامعه بهایی بر مساله مشورت است.»
مسیحیان در مجلس نمایندهای ندارند
فرشید فتحی، در برابر این سوال که آیا وجود نمایندهای از ادیانی مانند مسیحیت در مجالس شورای پیش و پس از انقلاب به نفع جامعه مسیحی است یا تبعیض محسوب میشود، گفت: «واضح و صریح بگویم که مسیحیان در ایران در پارلمان هیچ نمایندهای ندارند. قوم ارامنه که شاخهای از مسیحیان هستند یا قوم آشوریان به عنوان قومیت نمایندهای دارند. کسی که نماینده میشود ممکن است مسیحی هم نباشد. الان جامعه مسیحیان فارسیزبان ایران از نظر تعداد صدها هزار نفرند، یعنی از تعداد ارامنه یا آشوریان ایران بیشترند. اما حکومت سعی میکند اصلا موجودیت اینها را زیر سوال ببرد.»
در همین رابطه، جرج هارونیان گفت: «خوب است بینندگان بدانند که در اولین انتخابات مجلس مشروطه اول شورای ملی یک نماینده یهودی به نام عزیزالله سیمانی انتخاب شد. او رفت در مجلس و اینقدر هو کردند که رفت بیرون و آیتالله بهبهانی نماینده یهودیان در مجلس شد.»
ولایت فقیه مورد پذیرش حوزهها نبود
در بخشی از وبینار، حسن فرشتیان، با ذکر اینکه اصل ولایت فقیه مورد پذیرش حوزهها نبود، گفت: «در تفکر غالب شیعی این بود که هر حکومتی را غیر از حکومت امام غایب، غاصب میدانستند. این داستان تا زمان مشروطه به این شکل بود. در زمان مشروطه تفکر جدید این بود که برای دفع ستم بیشتر به ستم کمتر رضایت میدهیم. یعنی حالا به جای شاه مستبد، شاه مشروطه باشد.»
او گفت که هنوز در حوزهها کماکان همان تفکر نیز وجود دارد: «یکی از کسانی که بحث ولایت فقیه را با استنادات فقهی به صورت جدی مطرح کرد، آیتالله منتظری بود؛ اما در نهایت ایشان هم در بحثی تحولآمیز به اینجا رسیدند که ولایت فقیه هم مشروعیتی ندارد. امروز در حوزهها انتقاداتی هست نسبت به ولایت فقیه. فقیهان سنتی از ابتدا قبول نداشتند. در بین طلبههای جوان هم این تفکر بسیار وجود دارد. در حوزه نجف که آزادی بیشتری وجود دارد، انتقادها جدیتر شنیده میشود. به هر روی، دین بحثی جداست و حکومت را باید طبق عقل و خرد بشری انجام داد.»
ادامه بحث به صورت مکتوب
در پایان وبینار با توجه به ایراد فنی در صدای یکی از میهمانان، به آنها پیشنهاد شد که هر کدام نظرات خود را در قالب مقالهای ارائه دهند تا در سایت ایران وایر منتشر شود. این مقالهها در روزهای آینده منتشر خواهند شد.