«پویا دیانیم»، رییس کمیته روابط عمومی یهودیان ایرانی در امریکا نیز دعوت این سمینار را پذیرفته بود اما به دلیل رویدادی پیشبینی نشده، امکان حضور نیافت.
«کامبیز غفوری»، روزنامهنگار از طرف «ایرانوایر» اجرای این وبینار را برعهده داشت.
حق حیات از دیدگاه ادیان
نخست میهمانان به پرسشها در مورد حق حیات پاسخ دادند. موبد کامران جمشیدی، روحانی زرتشتی گفت: «شالوده فرهنگ ایران بر “ارزشمندترین” بودن یا به کلام زرتشتیان، “سپنتایی” بودن (مقدس بودن) جان و خرد است و آزردن هر جانی، آزردن خود خدا است. بن، ریشه و اصل، جان است. اول باید زندگی وجود داشته باشد تا خرد از آن بیرون بیاید و سپس خرد نگهبان جان باشد.»
فرشید فتحی، مدرس کتاب مقدس مسیحیان گفت از دیدگاه کتاب مقدس، انسان از روح، جان و جسم تشکیل شده است: «از دیدگاه مسیحی، تنها دهنده جان حق گرفتن را دارد و چون دهنده خدا است، گیرنده هم باید خدا باشد. در عهد جدید ما اجازه گرفتن جان را نداریم.»
شادیار عمرانی، جامعهشناس نیز در این باره گفت: «جامعه بشری که رشد کرد و وارد جامعه سرمایهداری شد، تضادهای درونی جامعه این بحث را پیش آورد که تا کجا خدا باید فراتر از اختیار انسان قرار بگیرد؟ در عصر نوین، انسان محور قرار میگیرد و نیاز جامعه بشری به خدا برای یکپارچگی برای بقا کمتر میشود.»
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران نیز گفت: «در اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق حیات یکی از بنیادیترین حقوق انسانها است که به سایر حقوق اولویت دارد. زیرا بدون حق حیات، سایر حقوق معنایی ندارند. اهمیت این اعلامیه از این لحاظ است که برای اولین بار در تاریخ بر روی حقوقی که تمام انسانها مستحق آن هستند، توافق شد؛ یعنی مهم نیست که این افراد کجا زندگی میکنند، چه مذهب و رنگ پوستی دارند و در چه شرایطی هستند. اگر شما نگاه کنید که چه قدر مشکل است رسیدن به یک توافق در دنیای امروز، میبینید که گام بزرگی بوده است. اعلامیه این طور میگوید که هر فردی سزاوار زندگی آزادی و امنیت فردی است.»
امیریمقدم در مورد مجازاتهای سالب حیات، به ماده ۶ «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» اشاره کرد که میگوید هیچ کس را نمیتوان خودسرانه (بدون مجوز) از زندگی محروم کرد: «این یعنی قوانین بینالملل هنوز سلب حیات را ممنوع نکردهاند. من به عنوان مدافع حقوق بشر، صد در صد مخالف هرگونه سلب حیات هستم؛ چه با مجوز، چه بدون مجوز. اما اینکه حقوق بینالملل ممنوع نکرده، دلیلش این است که کشورهایی با “حق وتو” و قدرت سیاسی بالا در جهان متاسفانه این مجازات را اعمال میکنند؛ مانند امریکا. مدافعان حقوق بشر هنوز نتوانستهاند این مجازات را ممنوع کنند. شکنجه را ممنوع کردند اما سلب حیات ممنوع نیست و من امیدوارم بتوانیم این کار را بکنیم.»
ایرانیان قدیم حتی ضحاک را نکشتند
در ادامه گفتوگوها، موبد کامران جمشیدی در پاسخ به این سوال که آیا در متون زرتشتی مجازات مرگ وجود دارد، گفت: «آنچه از گذشته به ما رسیده است، از کلیت مجموعه “اوستا” و متون “پهلوی” و چیزهایی که ماندهاند، جایی ندیدهام که از کشتن انسان به عنوان مجازات استفاده شده باشد. آنچه از ضد زندگی میشناسیم، یعنی “اژیدهاک” یا همان “ضحاک” که مغز جوانان را میخورد و خرد را از بین میبرد، مردم با راهبری “کاوه” و “فریدون” آمدند و “ماردوش” را از تخت به پایین کشیدند. با او چه کردند؟ نکشتند بلکه بردند و در کوه دماوند زندانی کردند. این فرهنگ، او را گرفت و نگذاشت آزارش به جامعه برسد اما جانش را نگرفت.»
اسلام به روایتی غیر از فقها
صدیقه وسمقی، اسلامپژوه نیز که به دلایل فنی کمی دیرتر به سمینار پیوست، گفت: «اسلام هم بر حق حیات بسیار تاکید میکند و هیچ چیز با آن قابل قیاس نیست. اما آن چیزهایی که مشهور هستند درباره اسلام، به ویژه آنچه فقه اسلامی میگوید، در بعضی بخشها بسیار متفاوتند با آنچه ما خودمان به منابع دست اول مراجعه میکنیم و پژوهش میکنیم. در مورد قصاص، فقها تاکید میکنند که قصاص امر واجبی است. آنها قصاص را به انتقام و مجازات معنا میکنند و میگویند وقتی کسی مرتکب قتل عمد شده، واجب است که کشته بشود. این برداشتی نادرست است. آنچه در اسلام و قرآن واجب شمرده شده، قصاص به معنای تناسب و برابری مجازات با جرم است؛ به این معنا که نباید از این برابری تعدی شود. اگر میخواهید مجازات کنید، باید این تناسب رعایت بشود وگرنه میتوانید مجازات هم نکنید. آیات متعددی بر این مطلب دلالت میکنند. با برداشتی که فقه اسلامی دارد و باعث یک بدفهمی نسبت به اسلام شده است، این برداشت به وجود میآید که گویا اسلام به حق حیات احترام نمیگذارد و اعدام را به عنوان یک مجازات شرعی به میان آورده است. این از اساس نادرست است.»
وسمقی گفت: «ادیان دیگر هم در این مشترک هستند. تورات به گونهای همین را بیان میکند. انجیل نیز به این تناسب تاکید میکند. قرآن هم همینطور است. معنای چشم در برابر چشم را فقها به غلط میگویند اگر کسی چشمی را درآورد، چشم در برابر چشم. قرآن این را نمیگوید. میگوید باید تناسب را رعایت کنید. اما اگر ببخشید، این بخشش و عفو، کفاره گناهان شما خواهد بود.»
فرشید فتحی اما در پاسخ به سخنان وسمقی گفت: «در “عهد جدید” نه تنها ما نمونهای بر قصاص نداریم بلکه آیات بسیار روشنی داریم که مجازات قصاص را بر میدارند. یکی از ایرادهایی که به عیسی مسیح میگرفتند، همین بود که آن حکم را برداشته و ملغی میکند؛ مانند “انجیل یوحنا”، باب هشت که میخواهند زنی را به خاطر زنا سنگسار کنند و مسیح میگوید هر کس گناه نکرده است، سنگ اول را بزند و خودش هم آن زن را میبخشد. در عهد جدید در انجیل متی باب پنج آیه ۳۸ رسما این را برمیدارد.»
او در مورد تناسب و قصاص هم این سوال را مطرح کرد: «اگر این تناسب رسید به گرفته شدن جان یک انسان، خب تناسب کجا رعایت میشود؟ یعنی فقط یک جان در برابر یک جان گرفته شود؟ خب بهتر است که آدم ببخشد. ولی امام اول شیعیان توصیه میکند که اگر بر اثر ضربه “ابن ملجم” جانش را از دست داد، به او تنها یک ضربه بزنند. خب معلوم است که طرف در همان یک ضربه جانش را از دست میدهد. اگر این بهتر است، چرا بهتر توسط افرادی که در این مجموعه بهترین هستند، رعایت نشده است؟ اما وقتی مسیح را به صلیب میکشند، میگوید پدر! اینها را ببخش زیرا نمیدانند که چه میکنند.»
قدرت سلب حیات؛ خدا یا انسان؟
شادیار عمرانی در ادامه بحث گفت: «من به عنوان یک جامعهشناس اینجا هستم و با علم، تاریخ، کردهها و آنچه رخ داده است در ارتباط هستم و پایه صحبتم اینها هستند. من جامعه بشری را در پروسه تکوین آن میبینم. جملات خیلی جالبی را پاستور فرشید فتحی گفتند. در موضع سر کوه میبینیم که مسیح فاصله خود را با “عهد عتیق” بیان میکند. شاید کنده شدن طرفداران و هواداران مسیح از جامعهای بوده که قوم “بنی اسراییل” در آن به شدت تحت ستم پادشاهان روم بوده است. در واقع، آنچه مسیح میگوید، برای نجات قوم بنیاسراییل است و برای نجات این قوم باید هر کاری انجام دهد به عنوان مصلح، به عنوان گردآورنده قوم که بقای جامعه را تضمین کند. ما حضور خدا را به طور مشخص زمانی میبینیم که جامعه بشری یکجا نشین میشود و مجبور است به بقای خود فکر کند. دیگر مهم است که تعداد آدمها از جامعه کم نشوند چون باید کشتگری کند و نیاز به نیروی کار دارد.»
عمرانی ادامه داد: «این را در زرتشتیت هم میبینیم. زرتشت علیه خدایان قبل از خودش و میتراییستها بلند میشود. زمانی است که جامعه زرتشتی، جامعه کشتگر دارد بزرگ میشود. برای همین، مثلا در “گاتها”، حکم اعدام یا حذف انسانی نمیبینیم اما کشتن انسانها و اعدام را شاهدیم. با اینکه این ادیان اعدام را ننوشتهاند، وقتی به دست قدرت افتاده، چه زرتشتیت و چه مسیحیت، اعدام داشتهاند. مسیحیت کاتولیک تاریخ سیاهی در این زمینه دارد. در مورد اسلام، باید گفت که اسلام اصلا برای حاکمیت و شکلگیری حکومت میآید. حاکمیت مسیحیت و زرتشتیت را از ابتدا شاهد نیستیم ولی اسلام اینگونه نیست. برای همین، اسلام برای کنترل افراد آن اجتماع نیاز به سازوکاری داشت. این سازوکار در دست خدایی است که میتواند جان بگیرد و کسی که پیام او را آورده است. قدرت از خدا به او میرسد که جان را بگیرد.»
قصاص نفس، ظلم مضاعف است
محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران در مورد قصاص گفت: «من فکر میکنم قصاص یکی از ویژگیهای سیستمهای توتالیتر هست؛ سیستمهایی که از یک طرف میخواهند تمامی ابعاد زندگی مردم را کنترل کنند و از طرف دیگر شریک جرم میخواهند؛ یعنی میخواهند همان مردمی را که سرکوب و کنترل میکنند، همانها به عنوان سربازان بالقوه برایشان کار کنند. جدا از غیرانسانی بودن هرگونه مجازات سلب حیات، این که فردی را که خودش قربانی خشونت است و عزیزی را از دست داده است، در وهله بعد، از یک قربانی تبدیل به مجری اعدام کنید، این یک ظلم چند برابر است.»
در ادامه سمینار، میهمانان در مورد مسایلی چون امکان جایگزینی قرائتهای مختلف از دین با قرائتهای مدرنتر گفتوگو کردند.
این وبینار را میتوانید در کانال یوتیوب «ایرانوایر» ببینید.