در آستانه کریسمس، زمانی که مسیحیان در سراسر جهان خود را برای جشن میلاد عیسی مسیح آماده میکنند، این مناسبت برای بسیاری از نوکیشان مسیحی در ایران نه زمان آرامش، بلکه دورهای پرریسک و همراه با نگرانی است. «ایرانوایر» در چارچوب کارزار «#از_یک_پیکریم» گفتوگویی با «منصور برجی»، بنیانگذار و مدیر سازمان ماده ۱۸ انجام داده و به بررسی الگوهای سرکوب، روایتسازی امنیتی و راهکارهای کاهش آسیبپذیری نوکیشان مسیحی، بهویژه در روزهای پیش رو، پرداخته است.
****
کریسمس و برچسبزنی امنیتی؛ انسانیتزدایی از نوکیشان مسیحی
به گفته منصور برجی، برچسبزنی یکی از تاکتیکهای قدیمی و ریشهدار حکومت ایران برای سرکوب گروههای مختلف اجتماعی است. از سالهای نخست پس از انقلاب، برچسبهایی مانند «لیبرال آمریکایی»، «منافق»، «منحرف» یا «بیبصیرت» برای جدا کردن افراد و گروههای مختلف از بدنه جامعه به کار گرفته شده است.
او توضیح میدهد که این تاکتیک، بهویژه در مورد گروههایی که «مخالف» یا «غیرخودی» تلقی میشوند، شدت بیشتری پیدا میکند. هدف اصلی چنین روایتسازیهایی انسانیتزدایی است؛ فرآیندی که سرکوب، محرومیتهای حقوقی و طرد اجتماعی گروههای هدف را توجیهپذیر میکند. برچسبهایی مانند «مسیحیان صهیونیست» یا «وابسته به بیگانگان»، نوکیشان مسیحی را از شهروندانی با حقوق برابر به تهدیدی امنیتی تبدیل میکند.
برجی یادآور میشود که این الگو سابقهای تاریخی دارد. حتی در روایتهای مذهبی، عیسی مسیح نه بهدلیل اختلاف اعتقادی، بلکه با اتهامی سیاسی و امنیتی مصلوب شد و روحانیان دینی در آن زمان او را متهم کردند که مردم را به نپرداختن باج و خراج به قیصر (سزار) فرا میخواند. به گفته او، چنین برچسبهایی هم مشروعیت برخورد قاطع حکومت را فراهم میکند و هم فضایی از ترس و انزوا برای فرد، خانواده و اطرافیانش میسازد.
کریسمس و الگوی تکرارشونده یورش به گردهماییهای مسیحیان
منصور برجی تاکید میکند که کریسمس و دیگر مناسبتهای مسیحی هر سال با الگویی تکرارشونده از فشارهای امنیتی همراه میشوند. حکومت از این ایام بهعنوان فرصتی برای ایجاد رعب و وحشت استفاده میکند؛ بهویژه زمانی که مسیحیان برای برگزاری جشنها و گردهماییهای خانگی گرد هم میآیند.
مدیر سازمان ماده۱۸ توضیح میدهد که اهمیت معنوی این مناسبتها باعث میشود برخی نوکیشان، ناخواسته از بخشی از ملاحظات امنیتی چشمپوشی کنند و همین موضوع آنان را به اهداف آسانتری برای نهادهای امنیتی تبدیل میکند. در سالهای اخیر، بازداشتها و صدور احکام سنگین در این ایام به یک روال تبدیل شده است.
به گفته برجی، در دورههایی که تنشهای منطقهای یا سیاسی افزایش مییابد، این فشارها تشدید میشود. موج بازداشتها، تبلیغات رسمی و احکام جدید دادگاههای انقلاب نشاندهنده تلاش حکومت برای ایجاد نوعی بازدارندگی اجتماعی است. به همین دلیل، ریسک گردهماییهای خانگی در ایام کریسمس بسیار بالاست.
در آخرین مورد، سازمان ماده۱۸ اعلام کرد که پنج شهروند مسیحی به نامهای «آیدا نجفلو»، «ژوزف شهبازیان»، «ناصر نوردگلتپه»، «لیدا آلکسانی» و یک نوکیش مسیحی دیگر که نامش نزد این سازمان محفوظ است، در مجموع به حدود نیم قرن زندان محکوم شدند.
کریسمس، خودمراقبتی و کاهش آسیبپذیری نوکیشان مسیحی
در پاسخ به پرسش درباره راهکارهای عملی، برجی راهحلها را در دو سطح توضیح میدهد. در سطح نخست، او بر ضرورت خودمراقبتی و آمادگی بیشتر نوکیشان مسیحی در داخل ایران تاکید دارد. برنامهریزی آگاهانه، آمادگی حقوقی و قانونی و رعایت ملاحظات امنیتی در اعلام زمان و مکان گردهماییها، از جمله توصیههای اوست.
او تاکید میکند که حتی با وجود این اقدامات، خطر بازداشت همچنان وجود دارد. به همین دلیل، حمایت متقابل اعضای جامعه مسیحی، آمادگی برای مواجهه با پیامدهای احتمالی و تقویت آموزشهای پایه در حوزه امنیت دیجیتال و سواد رسانهای اهمیت زیادی دارد. به باور او، جامعهای که بهطور مداوم در معرض تهدید است، ناگزیر باید توانمندیهای خود را برای مواجهه با این شرایط افزایش دهد.
در سطحی گستردهتر، برجی به نقش رسانههای مستقل، بهویژه رسانههای فعال در دیاسپورا، اشاره میکند. به گفته او، حکومت تلاش میکند با انسانیتزدایی از بازداشتشدگان، آنان را با عناوینی مانند «باندهای عقیدتی» معرفی کند. در برابر این روایتسازی، مستندسازی وضعیت مسیحیان و دیگر قربانیان نقض آزادی دینی ضروری است.
او میگوید پاسخ جامعه مدنی باید در جهت عکس روایت رسمی در صدد بازگرداندن هویت انسانی به قربانیان و روایتکردن داستانهای آنان باشد. برجی بر ضرورت همبستگی اجتماعی میان گروههای مختلف دینی و عقیدتی تاکید میکند و یادآور میشود که حق آزادی باور و عقیده، حقی همگانی است که از طیف وسیعی از شهروندان ایران سلب شده است.
به باور او، کریسمس میتواند فرصتی باشد برای یادآوری این حق بنیادین؛ حقی که به گفته او، از همان آغاز جمهوری اسلامی، از بسیاری از شهروندان دریغ شده و تنها از طریق همبستگی اجتماعی و روایتگری مستقل میتوان برای بازپسگیری آن تلاش کرد.