در روزهای گذشته، افتتاح ایستگاه متروی «مریم مقدس» در خیابان «نجات اللهی» تهران با جنجال و واکنشهای بسیاری روبهرو شده است. به گفته مسوولان شهرداری پایتخت، ازآنجاکه این ایستگاه در نزدیکی کلیسای «سرکیس مقدس» و «شورای خلیفهگری ارمنیان» قرار دارد، اینچنین نامگذاری شده و گویا به همین مناسبت در طراحی خارجی و معماری داخلی آن از عناصر و نمادهای مرتبط با آیین مسیحی استفادهشده است.
این در حالی است که پیروان اقلیتهای دینی در ایران ازجمله مسیحیان با تبعیض ساختاری روبهرو هستند و بسیاری از آنان تنها به دلیل باور دینی خود بازداشت، زندانی یا محاکمه میشوند. به گزارش سازمانهای بینالمللی، وضعیت اقلیتها در ایران، پس از جنگ ۱۲ روزه نگرانکنندهتر هم شده و شمار زیادی از آنان با اتهام ارتباط و جاسوسی برای اسرائیل تحت تعقیب قرارگرفتهاند. «فرد پطروسیان»، نویسنده و پژوهشگر ایرانی، این اقدام شهرداری را ادامه همان نمایشهای تبلیغاتی حکومت میداند که هدف آن القای ظاهریِ احترام به اقلیتهای دینی در سایه حکومت اسلامی است.
معماری ویژه مترو مریم مقدس
به گزارش رسانههای داخلی ایران، در نمای داخلی این ایستگاه، از طاقهای قوسی و سقفهایی با منحنیهای نرم استفادهشده تا فضای معنوی داخل کلیسا را تداعی کند. همچنین، تلاش شده که با استفاده از نورپردازی ملایم و انتخاب رنگهای لطیف فضایی روحانی در محیط ایستگاه ایجاد شود.
ازیکطرف، بر تعدادی از دیوارهای داخلی ایستگاه، سخنانی از «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی درباره عیسی مسیح و آیاتی از سوره «مریم» در قرآن، کتاب مقدس مسلمانان نصبشده؛ در برابر، بر تعدادی دیگر از دیوارها تابلوهای برجسته از مریم مقدس، عیسی مسیح و نشانههای آیین مسیحی نقش بستهاند.
در نمای بیرونی و ورودیهای ایستگاه نیز از مصالح سنگ سفید و شیشه استفادهشده است تا آنطور که سازندگانش میگویند، میان ساختمان ایستگاه و برجهای ناقوس کلیسای سرکیس مقدس که از مقابل ورودیهای مترو در چشمانداز خیابان دیده میشوند، هماهنگی بصری ایجاد شود. این ترکیب ظاهرا زیباییشناسانه به دلیل تناقض آشکار با وضعیت واقعی مسیحیان در ایران، به یکی از بحثبرانگیزترین پروژههای شهرداری تهران در سالهای اخیر تبدیلشده است.
علیرضا زاکانی، روز ۲۳مهر۱۴۰۴ در حساب شبکه اجتماعی «ایکس» خود، این ایستگاه را «ترکیبی از ظرافت معماری کلیسایی و هندسه آرامبخش معماری ایرانی» دانست که هدف از ساختش «نمایش همزیستی ادیان در تهران» بوده است.
در مقابل، در همان روز وبسایت «محبتنیوز» به نقل از نشریه آمریکایی «ورد اند وی» گزارش کرده که ۱۰ تا ۱۵ پناهجوی نوکیش مسیحی که از ایالاتمتحده به ایران بازگردانده شده بودند، بلافاصله پس از ورود به فرودگاه خمینی تهران، بازداشت، سپس بازجویی و وادار شدند در برابر دوربین رسانههای حکومتی حاضر شوند، صلیبها و کتابهای مقدس خود را بالا بگیرند و به اعترافات اجباری علیه خود و ایمانشان تن بدهند.
دو روایت که هر دو از تهران میآیند؛ یکی پرخرج، پر تماشاگر و باشکوه و دیگری خاموش، ترسیده و تنها. یکی را حکومت درباره مسیحیان و دیگری را خود مسیحیان روایت میکنند. دو تصویر از یک واقعیت و مخاطبی که میان آنها سرگردان مانده و از خود میپرسد «کدامیک راست میگویند؟» برای یافتن پاسخی روشنتر، به سراغ «فرد پطروسیان» رفتم، نویسنده و پژوهشگر ایرانی که سالها در این حوزه نوشته و فعالیت کرده است.
رواداری دینی حکومت اسلامی یا زیباسازی سرکوب مسیحیان ایرانی
فرد پطروسیان ساخت ایستگاه مریم مقدس را ادامه همان نمایشهای تبلیغاتی میداند که حکومت سالها در داخل و خارج از کشور دنبال کرده است؛ از همراه کردن نمایندگان گزینشی اقلیتها در سفرهای رسمی گرفته تا سخنان مقاماتی مانند «جواد ظریف»، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی که میگفت «کسی در ایران به خاطر عقیدهاش زندانی نمیشود».
به باور او تا زمانی که تبعیض ساختاری علیه مسیحیان و دیگر اقلیتهای دینی در ایران ادامه دارد، چنین اقداماتی شبیه آن است که حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی یادبودی با نمادهای فرهنگی سیاهان بنا کند؛ حرکتی نمایشی که نه مایهٔ خشنودی قربانیان، بلکه تنها موجب رضایت سازندگانش میشود.
پطروسیان یادآوری میکند که خامنهای نیز در سالهای گذشته کوشیده با حضور در منازل خانوادههای مسیحی کشتهشده در جنگ هشتساله، تصویری از احترام به اقلیتها از خود بسازد، اما هرگز هیچکس در حکومت او توضیح نداده که چرا همین اقلیتها دهههاست از استخدام در ارتش و بسیاری از نهادهای دولتی محروماند؟
به گفته فرد پطروسیان، سرکوب اقلیتهای دینی در ایران چنان ساختاری و ریشهدار است که هیچ تابلوی مذهبی یا بنای نمادینی نمیتواند آن را پنهان کند. او میگوید که از زمان انقلاب اسلامی تاکنون جمعیت ارمنیها به حدود یکپنجم کاهشیافته، درحالیکه جمعیت ایران دو برابر شده است. آماری که نشان از حذف تدریجی اقلیتها در ایران از زندگی اجتماعی دارد.
تبعیض ساختاری، از نگاه او، در تمام سطوح جریان دارد؛ از حق وراثت و دیه گرفته تا استخدام در نهادهای دولتی. ارمنیها و آشوریها از بسیاری از فرصتهای شغلی محروم هستند و نوکیشان مسیحی حتی از تعریف رسمی «شهروندی» حذف شدهاند. آنان نه کلیسا دارند، نه اجازه برگزاری مراسم مذهبی و نه حتی قبرستانی مستقل. بارها خانههایشان تنها به دلیل گردهمایی برای خواندن کتاب مقدس تفتیش و صلیبها، کتابها و وسایل شخصیشان ضبطشده است. او میگوید حکومت اقلیتهای غیررسمی مانند نوکیشان مسیحی، بهاییان، یارسانیها، ذکریها و منداییان را آگاهانه به «اشباح» بدل کرده است؛ به انسانهایی بینامونشان و البته بی حق که تنها به دلیل ایمانشان در حاشیه نگاه داشته میشوند.
او میگوید، اقلیتهای رسمی هم اوضاع بهتری ندارند، امروز خیلی از آنها تنها به دلیل باور به مسیحی که تصویرش بر دیوار مترو نقش بسته، در زندان یا در معرض محاکمه هستند. «ژوزف شهبازیان»، زندانی عقیدتی سابق، دوباره در زندان است و قرار است بار دیگر محاکمه شود. «هاکوپ گوچومیان»، شهروند ارمنستان، به جرم در اختیار داشتن چند نسخهٔ فارسی از انجیل، ۱۰ سال زندان گرفته است.
ادعاهای حکومت با وضعیت واقعی مسیحیان نمیخواند
بااینحال، فرد پطروسیان باور دارد که اگر از منظر دیگری به تناقضهای موجود در ساخت این پروژه نگریسته شود، میتوان آن را بهعنوان نقطه امیدی در نظر گرفت. به عقیده او، در زمانهای که تصویر و نشانه بر همهچیز غلبه دارد، شاید ایستگاهی با نام «مریم مقدس» ناخواسته این کنجکاوی را در افکار عمومی ایرانی برانگیزد که بهراستی مسیح که بود و آیین مسیحی از چه سخن میگوید؟
مترو مریم مقدس شاید برای مقامات ایران و شهرداری تهران نشانهای از بازنمایی رو اداری دینی در قلب پایتخت باشد، اما برای مسیحیان یادآور تناقضی خواهد بود که باوجود تمام تلاشها برای پنهان کردنش زیر لایههای سنگ سفید، تابلوهای نقش برجسته عیسی مسیح و مریم مقدس، همچنان برای آنان آشکار، ملموس و دردناک است؛ تضادی عمیق میان آنچه گفتار رسمی حکومت درصدد بازنمایی آن است و آنچه شهروندان مسیحی در زیست واقعیشان از سر میگذرانند.