«حسین رستگار نامدار» در سال ۱۲۹۵ خورشیدی در روستای «نَویزک»، از توابع شهرستان طالقان به دنیا آمد. او از کودکی باهوش بود و علاقه زیادی به درس خواندن داشت. با آن که ایران در آن برهه از زمان با کمبود امکانات آموزش و پرورش مواجه بود ولی حسین با پشتکار و تلاش توانست با معدل ۲۰ کلاس ششم ابتدایی را در شاهرود به پایان برساند.
او پس از دوره ابتدایی، به مدرسه «قورخانه» وارد شد. قورخانه مدرسه نظامی بود که کودکان کم بضاعت را میپذیرفت و سپس از آنها در صورت تمایل، در خدمات نظامی و اسلحهسازی کشور استفاده میکرد.
حسین با علاقه و تلاش در مدرسه شاگرد اول شد و همین موجب شد تا نظر اولیای امور ارتش به او جلب و با وجود مشکلات اداری، انتقال حسین به دبیرستان نظام تهران تصویب شود.
حسین رستگار با رتبه اول مراحل تحصیلی دوره متوسطه را در دبیرستان به پایان رساند. او پس از اخذ دیپلم، به دانشکده افسری وارد شد و دوره سه ساله دانشکده را با رتبه عالی به پایان رساند و با درجه ستوان دومی وارد ارتش شد.
رستگار فردی بسیار منظم بود. ادب و پایبندی او به اصول اخلاقی در زندگی شخصی و جامعه زبانزد همه بود. هوش سرشار، پشتکار فراوان، صداقت و امانت او موجب شده بود تا در پستهایی بالاتر از درجه خود به خدمت گمارده شود. رفتار محبتآمیز و بدون نخوت و غرور با زیردستانش، او را مورد علاقه همه همکارانش کرده بود.
سپهبد رستگار در سال ۱۳۴۸ به درجه تیمساری در ارتش نائل شد. تیمسار خطابی احترامآمیز به نظامیان دارای درجه بالاتر از سرهنگ یا ناخدا است. قابل ذکر است که از سال ۱۳۷۸، واژه «امیر» جایگزین تیمسار شده است.
از پُستهای مهم تیمسار رستگار نامدار، فرماندهی مرکز توپخانه اصفهان است. آخرین پُست او در ارتش ایران، فرماندهی لجستیکی ارتش بود.
حسین رستگار از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ با درجه سپهبدی در سمت فرماندهی کل لجستیکی انجام وظیفه کرد و در پی انقلاب اسلامی، همراه با چند تن دیگر از افسران عالیرتبه بهایی با بازنشستگی اجباری از این سمت کنار گذاشته شد.
در خرداد ۱۳۵۹، به دستور وزارت دفاع ملی، حقوق بازنشستگی سپهبد حسین رستگار نامدار و ۱۳۰ نفر از پرسنل بهایی ارتش قطع شد.
یکی از اقدامات مهم سپهبد رستگار، کامپیوتریزاسیون ارتش ایران بود. او برای رسیدن به این هدف، از متخصصان خارجی و داخلی دعوت به مشورت و همکاری کرد. در آن زمان، کامپیوتر هنوز در ایران پدیدهای نو به شمار میرفت. تیمسار رستگار معتقد بود این پدیده جدید، مدیریت و خدمات ارتش را بهبود و سرعت خواهد بخشید و جایگاه ارتش ایران را در دنیا به جایگاه بالاتری خواهد رساند. وقوع انقلاب اسلامی و بازنشستگی اجباری رستگار این اقدام او را ناتمام گذاشت.
حسین رستگار نامدار تشنه کسب معلومات بود و با وجود مشاغل فراوان، از هر فرصت برای مطالعه استفاده میکرد.
او در کنار خدمت در ارتش، تحصیلات خود را در رشته مدیریت و حقوق در دانشگاه آغاز کرد و پس از سه سال، با تلاش فراوان موفق به اخذ مدرک لیسانس شد. سپس با درجه سرگردی به عنوان استاد دروس فوق تدریس در دانشگاه جنگ تدریس آغاز کرد.
او علاوه بر تدریس در دانشگاه، مقالاتی هم برای استفاده دانشجویان در ماهنامه قضایی مینوشت؛ از جمله میتوان به این عناوین اشاره کرد: «وقتیکه بازپرس بودم»، «صلاحیت دادگاهها: صلاحیت ذاتی- صلاحیت محلی و صلاحیت نسبی- صلاحیت اضافی»، «خصائص دادرسی نظامی جهات تشابه و تفاوت دادرسی نظامی با دادرسی در دادگاههای عمومی» و «مراحل تدوین و تکمیل قانون دادرسی و کیفر ارتش از سال ۱۳۰۱ شمسی».
پنج شهریور ۱۳۵۹، ماموران مسلح به منزل سپهبد رستگار هجوم برده و پس از بازرسی منزل، او را بازداشت کردند. ابتدا رستگار را به زندان شهربانی مرکز انتقال دادند. پس از ۴۲ روز، به زندان اوین منتقل شد.
پروژه دستگیری و اعدام بهائیان شناخته شده در هر شهر از سال ۱۳۵۹ آغاز شد و تا اواسط دهه ۶۰ ادامه داشت. یکی از بهاییان بازداشت شده در طی این پروژه، حسین رستگار نامدار بود. او ۱۱ ماه از سوی بازجویان تحت فشارهای روحی و جسمی قرار گرفت تا از اعتقادات دینی خود برگردد و مسلمان شود.
غروب ۱۴ مرداد ۱۳۶۰، حسین رستگار به همراه همبندیهای بهایی و غیربهایی خود در حال تماشای تلویزیون بود که ناگهان در خبرهای روز، خبر اعدام خود را شنید. در خبر گفته شد که به حکم دادگاه انقلاب مرکز، صبح امروز تیمسار سپهبد حسین رستگار نامدار در زندان «اوین» تیرباران شد. لحظهای سکوت همه بند را فرا گرفت تا سرانجام سپهبد رستگار نامدار سکوت را شکست و گفت: «خدا را شکر، من تا به حال نه رستگار بودم و نه نامدار ولی اکنون هم رستگار شدم و هم نامدار.»
ساعتی بعد، ماموران سپهبد رستگار نامدار را از بند خارج کردند و همان شب در زندان اوین به جوخه اعدام سپردند. جسد او را به خانوادهاش تحویل دادند و طبق مراسم بهایی، در گورستان بهاییان به خاک سپرده شد. هیچ اطلاعی از چگونگی برگزاری دادگاه سپهبد رستگار وجود ندارد. همچنین او از داشتن حق وکیل محروم بوده است. تیمسار حسین رستگار نامدار در هنگام فوت ۶۵ ساله بود.
سپهبد رستگار نامدار در وصیتنامه خود نوشته بود: «در این لحظه خدا را شاهد میگیرم و همه نزدیکان خانوادگی و همکاران سابق اداری گواه هستند که در طول خدمت با صداقت و درستکاری و شیوه مردمی خدمت کردهام.»