«سهیل پارسا» یکی از سرشناسترین هنرمندان ایرانی در تئاتر کانادا به شمار میرود. موفقیتهای پارسا در عرصه تئاتر او را به یک چهره جهانی تئاتر تبدیل کرده است. پارسا چهار دفعه به عنوان کارگردان برتر و دو بار برای نمایش برتر برنده جایزه «دورا» شد. جایزه دورا مهمترین جایزه هنرهای نمایشی در تورنتو است که هر ساله به برترینهای عرصه رقص، تئاتر و اپرا اهدا میشود. همچنین او در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ در بین نامزدهای نهایی جایزه «سیمینویچ»، (بالاترین جایزه کانادا) قرار گرفت. سهیل پارسا از معدود کارگردان کانادایی است که دو بار موفق به راهیابی در فهرست نهایی جایزه سیمینویچ شده است.
در سال ۲۰۱۳، پارسا مدال سلطنتی ملکه «الیزابت دوم» را به دلیل «مشارکتش به عنوان یک هنرمند تئاتر در کانادا» دریافت کرد. در سال ۲۰۱۵، جایزه بهترین کارگردانی از جوایز منتقدان تئاتر تورنتو به سهیل پارسا برای کارگردانی «عروسی خون»، اثر «لورکا» به او اهدا شد. نشریه NOW این تئاتر را به عنوان یکی از برترین تئاترهای دهه انتخاب کرد. در سال ۲۰۲۱ جایزه «باربارا همیلتون» به سهیل پارسا اهدا شد. این جایزه به برترین هنرمند تئاتر کانادا داده میشود که به عنوان سفیر هنر کانادا شناخته میشود.
سهیل پارسا در سال ۱۳۳۳ در خانوادهای بهایی در شهر «سنندج» متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را همان شهر گذراند. پس از اخذ دیپلم، تحصیلاتش را در رشته تئاتر دانشگاه هنرهای زیبا تهران ادامه داد. ابتدا، او مانند بسیاری از جوانان به هوای شهرت و معروفیت بازیگری را انتخاب کرد؛ اما در دانشکده تئاتر با حضور در کلاسهای اساتیدی نظیر «حمید سمندریان»، نگاه او به بازیگری و تئاتر تغییر کرد. او در دانشکده، تئاتر را کشف میکند و آن را بستری برای بیان خود و اندیشههایش میداند.
در پی انقلاب فرهنگی، دانشجویان و اساتید بهایی از دانشگاههای ایران اخراج شدند. سهیل پارسا از جمله دانشجویان بهایی اخراجی در طی این رویداد بود. او در آخرین سال تحصیل در دانشگاه بود که از ادامه تحصیل محروم شد.
او عاشق تئاتر بود و میخواست به هر شکلی هنرش را در مملکت خودش ادامه دهد؛ ولی حکومت نوبنیان اسلامی به هیچکدام از پیروان آیین بهایی اجازه فعالیت در هیچ رشته هنری، به خصوص هنرهای نمایشی را نمیداد. همه دربها به رویش بسته بود و هیچکاری نمیتوانست انجام دهد؛ پس به ناچار تصمیم به ترک وطن گرفت. در سال ۱۳۶۱ سهیل پارسا و همسرش علیرغم خواستهشان ایران را به طور مخفیانه ترک کردند. در آن سالها، کلیه شهروندان بهایی، ممنوع از خروج بودند و از گرفتن پاسپورت محروم؛ اگر فردی بهایی میخواست مملکت را به هر دلیلی ترک کند، تنها راه پیش رویش، خروج قاچاقی از کشور بود. آنها ابتدا به پاکستان رفتند. پس از حدود دو سال آوارگی در سال ۱۳۶۳ به خاک کشور کانادا قدم گذاشتند.
در بدو ورود، سهیل پارسا و همسرش هیچ اندوخته مالی نداشتند. زبان انگلیسی هم نمیدانستند. او در یک رستوران شروع به کار کرد. پارسا با افتخار از آن دوران که از سختترین سالهای زندگیاش بوده، یاد میکند. او میگوید، در آن سالها گاهی روزی ۱۶ یا ۱۸ ساعت به کار و درس مشغول بوده است.
سرانجام، پارسا با تلاش در دو رشته سینما و تئاتر دانشگاه «یورک»، تورنتو پذیرفته میشود و او تئاتر را انتخاب میکند. در همان زمان، بعضی از دوستانش به او نصیحت کردند، حال که به سختی خود را به کانادا رسانده است، بهجای تئاتر که درآمدی ندارد، در رشتههای پولسازتری ادامه تحصیل دهد یا حداقل رشته سینما را انتخاب کند؛ حتی یکی از استادان تئاتر دانشکده به او گفت: «چرا بهجای تئاتر، تجارت نمیخواند؛ زیرا او با داشتن لهجه، آیندهای در تئاتر کانادا نخواهد داشت. با وجود صدها کارگردان و بازیگر کانادایی، او هیچ شانسی برای موفقیت در کانادا ندارد.» اما سهیل حاضر نبود، هیچکدام از این توصیهها را بپذیرد. او اصلا موفقیتی برای خود در تئاتر کانادا تصور نمیکرد؛ او فقط عاشق هنر نمایش بود و به دنبال راهی بود تا به هر شکل ممکن به این هنر بپردازد؛ هنری که از آن در زادگاهاش محروم شده بود.
سهیل پارسا در دوران تحصیل، نمایشنامه «آدم آدم است»، اثر «برتولت برشت» را اجرا کرد. در این تئاتر، یکی از همکلاسیهای او به نام «پیتر فابریج» بازی کرد. این نمایش مقدمه آشنایی این دو با یکدیگر شد. پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۹۸۹، پارسا و فاربریج کمپانی «مدرن تایمز» را در تورنتو تاسیس کردند. در ابتدا، موسسان کمپانی امید چندانی به موفقیت در عرصه تئاتر کانادا نداشتند؛ ولی امروز با تلاش و خلاقیت پارسا و همکارانش، «مدرن تایمز» به یکی از برجستهترین کمپانیهای تئاتر کانادا تبدیل شده است. کمپانی «مدرن تایمز» در سی سال گذشته ۶۰ مرتبه در بخشهای مختلف نامزد جایزه دورا شده است که از این تعداد، موفق به کسب ۱۶ جایزه شده است.
مضامین تنهایی، راز هستی، جستوجوی خوشبختی و حقیقت، و تضاد بین سرنوشت و اراده اغلب در مرکز آثار مدرن تایمز قرار دارند. تولیدات معمولاً بیمکان و بیزمان هستند. عناصر طراحی در نهایت بیشتر شبیه کهن الگوها هستند. کهن الگوها از مرزهای فرهنگی و سیاسی فراتر میروند و این همان چیزی است که کمپانی در آثار خلاقانه خود برای آن تلاش میکند: «دور شدن از ایدئولوژیها و حرکت به سمت واژگان انسانی که در همه تمدنها مشترک است.»
سهیل پارسا در ۱۹۸۹، فیلمنامه کوتاهی از «بهرام بیضایی» به نام «سلندر» را به زبان انگلیسی برگرداند. «سلندر»، نخستین اثر کمپانی مدرن تایمز بر صحنه تئاتر بود که به طوری غیرمترقبه مورد تحسین منتقدان و هنرمندان تئاتر قرار گرفت. تئاتر کانادا دربهایش را بر روی این جوان مهاجر گشود. خلاقیت، دانش، انرژی و خستگیناپذیری شاخصههای این هنرمند مهاجر بود.
سهیل پارسا با کمپانی مدرن تایمز چهل تئاتر به صحنه برده است. مدرن تایمز با کارگردانی پارسا، تئاترهایی را هم به طور مستقل یا مشترک در کشورهای کلمبیا، کوبا، ایران، بوسنی و هرزگوین و دانمارک اجرا کرده است. «عروسی خون» اثر لورکا، «باغ آلبالو» اثر چخوف، «مکبث» اثر شکسپیر، «صندلیها» اثر یونسکو و «در انتظار گودو» اثر بکت از جمله آثار نمایشی پارسا هستند.
همچنین او چندین نمایشنامه و متون ادب فارسی را هم پس از برگرداندن به زبان انگلیسی به روی صحنه برده است. «مصاحبه» اثر محمد رحمانیان، «آی با کلاه، آی بیکلاه» اثر غلامحسین ساعدی، «داستانهای از بارش مهر و مرگ» اثر عباس نعلبندیان و «حلاج»، بعضی از این آثار هستند.
«آرش»، نوشته بهرام بیضایی، تنها اثری است که پارسا به زبان فارسی اجرا کرده است. این اثر نمایشی در سال ۲۰۱۷ در فستیوال «تیرگان» در شهر تورنتو با بازیگران فارسیزبان به صحنه رفت.
در سال ۲۰۲۱، سهیل پارسا پس از سی و دو سال مدیریت هنری کمپانی مدرن تایمز از این سمت کنارهگیری کرد؛ اما او همچنان به خلاقیت در صحنه تئاتر مشغول است. «خانه برنارد آلبا»، اثر لورکا به کارگردانی پارسا که در آپریل ۲۰۲۲ اجرا میشود، آخرین همکاری مشترک پارسا و مدرن تایمز است.
در کارنامه هنری سهیل پارسا، پنج تئاتر از آثار بهرام بیضایی دیده میشود. سلندر، چهار صندوق، هشتمین سفر سندباد، مرگ یزدگرد و آرش، این آثار هستند. بعضی از این آثار مانند مرگ یزدگرد و آرش در چندین نوبت در سالهای مختلف اجرا شدهاند. نمایش آرش بهجز تورنتو در شهرهای هاوانا (کوبا)، تهران، بوگوتا (کلمبیا) و سارایوو (بوسنی) به صحنه رفته است. نمایشنامه مرگ یزدگرد یا مجلس شاهکشی پس از اجرای سهیل پارسا در سال ۱۹۹۴ ، جایزه بهترین متن نمایشی سال را در کانادا کسب کرد. این نمایشنامه از بین بیش از صد نمایشنامه انگلیسی انتخاب شد.
نویسندگان بزرگ جهان بر اندیشه و هنر پارسا تاثیر گذاشتهاند؛ اما او بیشترین تاثیرپذیری را در کارهایش از آثار و اندیشه بهرام بیضایی میداند. پارسا جهانبینی بهرام بیضایی و نگاه او به تاریخ، اساطیر و زنان را دوست دارد و آن را کاملا منطبق بر نگرش و اندیشههای خودش میداند.
در کارنامه هنری سهیل پارسا، پنج تئاتر از آثار بهرام بیضایی دیده میشود. سلندر، چهار صندوق، هشتمین سفر سندباد، مرگ یزدگرد و آرش، این آثار هستند. بعضی از این آثار مانند مرگ یزدگرد و آرش در چندین نوبت در سالهای مختلف اجرا شدهاند. نمایش آرش بهجز تورنتو در شهرهای هاوانا (کوبا)، تهران، بوگوتا (کلمبیا) و سارایوو (بوسنی) به صحنه رفته است. نمایشنامه مرگ یزدگرد یا مجلس شاهکشی پس از اجرای سهیل پارسا در سال ۱۹۹۴ ، جایزه بهترین متن نمایشی سال را در کانادا کسب کرد. این نمایشنامه از بین بیش از صد نمایشنامه انگلیسی انتخاب شد.
نویسندگان بزرگ جهان بر اندیشه و هنر پارسا تاثیر گذاشتهاند؛ اما او بیشترین تاثیرپذیری را در کارهایش از آثار و اندیشه بهرام بیضایی میداند. پارسا جهانبینی بهرام بیضایی و نگاه او به تاریخ، اساطیر و زنان را دوست دارد و آن را کاملا منطبق بر نگرش و اندیشههای خودش میداند.
در طی سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳، سهیل پارسا و گروهش برای اجرای نمایش به جشنواره بینالمللی تئاتر فجر دعوت شدند. آرش و مکبث، نمایشهایی که به کارگردانی پارسا توسط کمپانی مدرن تایمز به زبان انگلیسی در دو دوره جشنواره تئاتر فجر برگزار شد، هر دو تئاتر با تشویق تماشاگران و توجه منتقدان همراه بود؛ به طوری که نمایشها در سالنهای نمایش با بیش از گنجایش تماشاگر به صحنه رفتند.
پارسا در مورد دلیل انتخاب متون فارسی میگوید: «در واقع نقطه مشترک تمامی انتخابهای من فرافرهنگی بودن آنهاست. با توجه به اینکه کار کاملا ایرانی است؛ ولی همه آنها بُعد فرافرهنگی بسیار زیبایی دارند. بیشتر آنها حالت اسطورهای دارند و همانطور که میدانید، اسطوره زمان و مکان را میشکند. در واقع ریشه یک اسطوره، در عین حالی که متعلق به یک ملت خاص است، دیگر به آن ملت هم ربط ندارد. بلکه متعلق به همه جهانیان است.»