دکتر «مهری راسخ» در سال ۱۹۵۱ با رتبه ممتاز در رشته روانشناسی و علوم تربیتی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. طبق رسم آن زمان، شاگردهای اول هر رشته با هزینه دولت برای ادامه تحصیل عازم اروپا میشدند. مهری راسخ دانشگاه ژنو را برای تحصیل انتخاب کرد؛ زیرا روانشناس مشهور سوییسی، «ژان پیاژه» (صاحب نظریه رشد شناختی) در آن دانشگاه تدریس میکرد. مهری راسخ برای تحصیل به ژنو رفت و در این سفر، همسرش دکتر شاپور راسخ (از بنیانگذاران رشته جامعهشناسی در ایران) همراه او بود. آن دو در سال ۱۹۴۶ در تهران ازدواج کرده بودند.
در آن سالها، دانشگاه ژنو مدرک لیسانس دانشگاههای ایران را معتبر نمیدانست و مهری راسخ ناچار شد، ابتدا مدرک معادل لیسانس را از دانشگاه ژنو بگیرد؛ سپس به تحصیل در درجات بالاتر یعنی فوق لیسانس و دکترا بپردازد. دکتر راسخ در سال ۱۹۶۱ در رشته روانشناسی رشد موفق به اخذ درجه دکترا از دانشگاه ژنو شد. پایاننامه او تحت عنوان «کودکان ناساز و آموزش آنها» که با راهنمایی پروفسور پیاژه نوشته شد، مورد تقدیر دانشگاه قرار گرفت و به دو زبان ایتالیایی و پرتغالی ترجمه شد. پایاننامه دکتر مهری راسخ، نخستین رساله به زبان فرانسوی است که نقش نقاشی و هنر در درمان را مورد توجه قرار داده است. همچنین مهری راسخ، تنها روانشناس ایرانی است که شاگرد ژان پیاژه، روانشناس معروف جهانی بوده است.
پس از پایان تحصیلات، دکتر راسخ با سفر به کشورهای مختلف اروپایی به تحقیقات خود ادامه داد. او در لندن با «آنا فروید»، کوچکترین فرزند «زیگموند فروید» و بنیانگذار روش روانشناسی روانکاوی کودک را ملاقات کرد.
در نیمه دوم سال ۱۹۶۲، مهری راسخ به ایران بازگشت. او ابتدا به عنوان دانشیار و بعد به عنوان استاد شروع به تدریس دروس روانشناسی رشد و روانشناسی بالینی در دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران کرد. دکتر مهری راسخ از سال ۱۳۴۴، تاریخ تاسیس دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران از اعضای دپارتمان روانشناسی و علوم تربیتی دانشکده بود و چندین سال هم به عنوان رییس دپارتمان مذکور خدمت کرد.
یکی از خدمات موثر دکتر مهری راسخ، اجرای برنامههای مرتب هفتگی در رادیو به نام «زن و زندگی» بود. او نخستین بانوی ایرانی بود که میزبان یک برنامه پرطرفدار رادیویی درباره مشکلات خانوادهها بود. محبوبیت این برنامه طوری بود که در ماه رمضان هم که پخش اکثر برنامهها قطع میشد، برنامه «زن و زندگی» به اجرا و پخش ادامه میداد. او در این برنامه به مسائل روزمره زنان اعم از مسائل زناشویی، تربیت کودکان و مشکلات خانوادگی پاسخ میداد. این برنامه برای اولین بار تابوی حرف زدن زنان درباره مشکلاتشان را که در آن زمان امری محال بهشمار میرفت، شکست.
یکی از دغدغههای اصلی دکتر مهری راسخ، فعالیت در حوزه زنان بود. از او مقالات و سخنرانیهای بسیاری در این زمینه به فارسی، انگلیسی و فرانسه موجود است. مهری راسخ از اعضای شورای عالی سازمان زنان ایران بود. سازمان زنان ایران، یک سازمان دولتی در ایران بود که فعالیتش متمرکز به مسائل زنان بود. این سازمان در ابتدا به صورت موسسه خیریه بود؛ ولی بعدتر به اصلاح قوانین مربوط به حوزه زنان هم میپرداخت. تصویب قانون حمایت از خانواده و قانون سقط جنین در پیش از انقلاب اسلامی از جمله اقدامات این سازمان بود. مهری راسخ از طرف سازمان زنان ایران بارها به سفرهای متعدد داخلی و خارجی رفت؛ از جمله در اولین کنفرانس زنان در مکزیکوسیتی در سال ۱۹۷۵ در قالب هیئتی به عنوان نماینده ایران حضور پیدا کرد.
دکتر راسخ در مطب شخصی خود را هم با تمرکز بر مشکلات زنان افتتاح کرد؛ البته این بدان معنا نبود که مراجعهکنندگان به کلینیک خصوصی دکتر راسخ را فقط زنان تشکیل میدادند؛ بلکه تعداد زیادی از مردان هم که در زندگی دچار مشکلی در ارتباط با دیگران شدهاند، جزو بیماران مطب بودند.
همچنین به همت مهری راسخ، یک کلینیک مشاوره روانی در مدرسه عالی دختران تاسیس شد که عمده فعالیتش، راهنمایی دختران دانشجوی شهرستانی بود که در اثر رویارویی با محیط و فرهنگ تهران گرفتار مسائل و مشکلات عصبی و روانی شده بودند.
دکتر مهری راسخ علاوه بر دانشگاه تهران در «آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی» که بعدها به دانشکده خدمات اجتماعی تغییر نام داد و «مدرسه عالی دختران»، دانشگاه الزهرا کنونی هم مشغول به تدریس بود. دکتر راسخ همچنین به دعوت دکتر «صدیقی»، چند سال هم در دانشکده علوم معقول و منقول (الهیات کنونی) واحد روانشناسی تدریس کرد. با اینکه به او توصیه شد تا با روسری در کلاس درس حاضر شود؛ ولی وی نپذیرفت و در عین حال، مورد احترام همه دانشجویان (علمای مذهبی آینده) بود. مهری راسخ در اصلاح تیمارستان تهران هم فعال بود و با پیشنهادهایش قدمهای موثری را در بهبود خدمات درمانی تیمارستان برداشت.
دکتر شاپور راسخ، همسر مهری میگوید: «همسرم به اکثر روشهای درمانی آگاهی داشت؛ ولی خود را اسیر هیچیک از آنها نمیکرد؛ زیرا معتقد بود هر بیماری اقتضای کاربرد روش خاصی را دارد. اما از میان روانپزشکان یکی از کسانی که جلب توجه او را کرده بود، دکتر ویلیام گلاسر، بنیانگذار روش Reality Therapy بود. گلاسر عقیده داشت که محرک زندگی و رفتار انسان دو چیز است، یکی نیاز به عشق یعنی داشتن رابطه متقابل معنیدار با یک فرد مسئول و دوم نیاز به احساس ارزندگی، احترام به خود و حس ارجمندی. روانپزشک دیگری که توجه مهری عزیز را به خود معطوف کرده بود، دکتر ویکتور فرانکل بود که یکی از آثارش انسان در جستجوی معنا است. فرانکل ریشه برخی از امراض عصبی-روانی را ناتوانی بیمار در پیدا کردن معنای زندگی و درک مسئولیت خود در زندگی میداند. روش درمانی او را لوگوتراپی نامیدهاند.» (نقل از نشریه پیام بهایی)
دو سال قبل از انقلاب، در یک روز تعطیل که مهری راسخ در دفترش مشغول کار بود، یک دانشجوی پریشانروان به قصد کشتن یک بهایی به دفتر دکتر راسخ وارد میشود و او را با ضربات چاقو مورد حمله قرار میدهد. در این حمله، دندههای دکتر راسخ شکست و صورت و چشم او دچار آسیبدیدگی شدید شد. به دستور رییس دانشگاه، مهری راسخ برای درمان به یک بیمارستان مجهز در زوریخ اعزام میشود. دکتر مهری راسخ هیچگاه از این دانشجو شکایت نکرد و کراراً میگفت که دانشجو به دلیل مشکل روانی غیرمسئول است و نباید مجازات شود.
مهر ماه ۱۳۵۷، شاپور و مهری راسخ برای شرکت در کنفرانس یونسکو به پاریس رفتند. بعد از پایان کنفرانس، آن دو برای ملاقات با دخترشان به ژنو رفتند. این سفر مصادف با جریانات بهمن ۵۷ و روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران شد. شرایط برای بهاییان ساکن ایران به شدت سخت و پیچیده شده بود. بسیاری از بهاییان سرشناس جانشان در معرض خطر قرار گرفته بود و گروههای متعصب مذهبی از فضای انقلابی استفاده کرده و بهاییان سرشناس را به بهانههای واهی دستگیر یا میربودند.
نزدیکان دکتر شاپور و مهری راسخ از آنها خواستند چون آن دو از بهاییان شناخته شده در کشور هستند، فعلا به ایران برنگردند تا کشور به ثبات برسد. اما این اقامت موقت، هیچگاه پایان نپذیرفت و این دو دانشمند و محقق ایرانی که عاشق خدمت در ایران بودند ناچارا تا پایان عمر در سوییس ماندند و دور از وطن به خاک سپرده شدند. در دوران اقامت در خارج از کشور، دکتر مهری راسخ در یک کلینیک روانشناسی مشغول کار شد. همچنین به ایراد سخنرانی و نوشتن مقالاتی به زبان فارسی و فرانسه پرداخت. از او به عنوان یکی از فعالان کنفرانسهای ایرانشناسی در اروپا یاد میکنند.