سیل مهاجرت ارامنه ایرانی؛ قصه پر آب چشم

ٰبا چشمانی نمناک و بغضی که هر لحظه ممکن است بترکد، در حال جمع کردن وسایل و بستن چمدان‌هاست. حال و روز خوشی ندارد، اما با این وجود باید حواسش کاملا جمع باشد تا چیزی را از قلم نیندازد، زیرا این سفر مهاجرتی بی‌بازگشت است. مهاجرت از سرزمین آبا و اجدادی با ده‌ها سال خاطره و دلبستگی به خشت خشت خانه‌ای که با جان و دل ساخته شده است، تنها به این دلیل که مسلمان نیست و شهروند درجه دو محسوب می‌شود.

در حالی که آخرین روزهای زندگی در ایران را می‌گذراند و به زودی عازم ارمنستان است، اما هنوز هم از بازگو کردن دلایلی که در نهایت او را مجبور کردند به این مهاجرت اجباری تن دهد، بیمناک است، به همین دلیل از نام مستعار «آیدین» برای معرفی خودش استفاده می‌کند.