حبیب ثابت

کیان ثابتی: ایران را تمامی ایرانیان، فارغ از عقاید شخصی، دین یا مذهب‌ خود ساخته‌اند. خبرنگاران و شهروندخبرنگاران «ایران‌وایر» در مجموعه‌ای، چهره‌های برجسته اقلیت‌های دینی و مذهبی را معرفی می‌کنند. شما هم اگر با شخصیت‌های برجسته اقلیت‌های دینی آشنایی دارید یا داستان زندگی و خدمات آن‌ها را می‌دانید، با ایمیل adyan@iranwire.com تماس بگیرید و روایت خود را با ما در میان بگذارید.
دوران کودکی و نوجوانی حبیب ثابت

«حبیب ثابت» در سال ۱۲۸۲ در محله امیریه تهران به دنیا آمد. پدرش یک مغازه کوچک بزازی در خیابان شاهپور تهران داشت و مادرش خانه‌دار بود. دوران کودکی و نوجوانی حبیب در فقر و سختی گذشت. او در خاطراتش می‌نویسد که تنها لباس گرمش در زمستان‌های سرد تهران، دستکشی بود که مادرش برایش بافته بود. او بدون پالتو با چکمه‌های سوراخ به مدرسه می‌رفت. ناهار او در تمام دوران مدرسه‌اش نان و پنیر و حلوا ارده بود.

ثابت تعریف می‌کند که شهریه مدرسه ابتدایی ماهانه هفت قران بود و گاهی پدرش از تنگدستی فقط سه قران می‌توانست بپردازد و آنان هم می‌پذیرفتند. او کتاب‌های دست‌دوم می‌خرید و روزهای تعطیل به مغازه پدرش می‌رفت تا کاغذهای بسته‌بندی پارچه را با قیچی به قطع صفحات دفتر دربیاورد و از آن‌ها برای نوشتن تکالیف استفاده کند.

حبیب ثابت، شش سال ابتدایی را در مدرسه «تربیت» واقع در چهارراه حسن آباد، گذراند. مدرسه تربیت یکی از مدارس بهاییان در ایران بود. مدیریت مدرسه با جامعه بهایی بود؛ ولی از هر کس با هر عقیده‌ای ثبت‌نام می‌کرد. معلمان مدرسه چون به نگاه خدمت به جامعه کار می‌کردند، دستمزدهای کمی دریافت می‌کردند. ثابت پس از دریافت گواهی‌نامه ابتدایی، یک سال دیگر هم در تربیت خواند و از سن ۱۳ سالگی در مدرسه «سن‌لویی» تحصیلات متوسطه را ادامه داد.

قابل ذکر است در آن زمان در مدارس متوسطه‌ ایران فرانسوی تدریس می‌شد. مدرسه تربیت، تنها مدرسه ابتدایی بود که تمرکزش بر آموزش زبان انگلیسی بود. به همین دلیل حبیب برای دوره تحصیلات متوسطه به مدرسه سن‌لویی رفت که در آن انگلیسی تدریس می‌شد.

نخستین فعالیت اقتصادی در دوران کودکی

یکی از دایی‌های حبیب سیگاری بود. او هر دو روز صد دینار به حبیب می‌داد تا برایش از مغازه‌ سر خیابان توتون بخرد. یک شاهی هم به حبیب انعام می‌داد. حبیب ده شاهی را جمع می‌کرد و پس از مدتی با پول جمع‌آوری شده یک مقدار توتون خرید و هر وقت دایی‌اش توتون می‌خواست، به جای رفتن به مغازه، خودش توتون را بسته‌بندی می‌کرد و به دایی‌اش می‌فروخت.

معلم غلامحسین مصدق

شاگردان مدرسه سن‌لویی از خانواده‌های متمول و صاحب نام کشور مانند «پیرنیا»ها، «فرمانفرما»ها و «مصدق‌»ها بودند. اختلاف طبقاتی طوری بود که حبیب ثابت اجازه نداشت ناهار را در ناهارخانه مدرسه صرف کند. مسئولان مدرسه از کم‌بضاعتی حبیب اطلاع داشتند؛ بنابراین در نظر داشتند برای بهبود اوضاع مالی او راه حلی پیدا کنند. یکی از هم‌کلاسی‌های حبیب ثابت، «غلامحسین مصدق» فرزند مصدق‌السلطنه بود. با تماس مدرسه با مصدق بنا شد تا هر روز پس از پایان مدرسه، حبیب به منزل غلامحسین برود و با هم دروس را مرور کنند و مصدق‌السلطنه هم ماهی شش تومان به حبیب دستمزد بدهد.

حبیب هر روز پس از پایان مدرسه پیاده به منزل دکتر مصدق می‌رفت؛ زیرا اجازه نداشت سوار درشکه غلامحسین شود. وقتی او به منزل مصدق می‌رسید، غلامحسین عصرانه را خورده بود و منتظر حبیب بود. ثابت چندین ماه در منزل مصدق‌السلطنه معلمی کرد و از پول دریافتی، شهریه مدرسه‌اش را می‌پرداخت.

آشنایی با محمدتقی خان، دوچرخه ساز معروف تهران

حبیب برای رفت و آمدهایش به منزل دکتر مصدق دوچرخه کهنه و معیوب یکی از دایی‌هایش را خرید. اما چون پول تعمیر دوچرخه را نداشت، یک روز به دوچرخه‌سازی استاد محمدتقی خان رفت و از او درخواست کرد در ازای هزینه تعمیر دوچرخه چند روز برایش کار کند تا طلبش صفر شود. محمدتقی خان و برادرش، دو برادر بهایی بودند که در خیابان گاز مغازه دوچرخه‌سازی و نجاری داشتند. این دو به سبب مهارت و تجربه در کار بین مردم به استاد معروف بودند. محمدتقی خان پیشنهاد حبیب را پذیرفت و این مقدمه آشنایی آن دو با یک‌دیگر شد. حبیب ثابت همیشه از محمدتقی خان دوچرخه‌ساز به عنوان اولین استادش یاد می‌کند.

حبیب هر روز پس از پایان مدرسه پیاده به منزل دکتر مصدق می‌رفت؛ زیرا اجازه نداشت سوار درشکه غلامحسین شود. وقتی او به منزل مصدق می‌رسید، غلامحسین عصرانه را خورده بود و منتظر حبیب بود. ثابت چندین ماه در منزل مصدق‌السلطنه معلمی کرد و از پول دریافتی، شهریه مدرسه‌اش را می‌پرداخت.

بنیان‌گذاری اولین موسسه حمل و نقل موتوری در ایران

محمدتقی خان به اصرار ثابت، یک وانت باقی‌مانده از جنگ جهانی اول را خرید. به پیشنهاد حبیب ثابت، برادر محمدتقی که نجاری ماهر بود، اتاق کوچک باربری را برداشت و به جای آن اتاقی مخصوص مسافر قرار داد. این اتاقک، نخستین اتاق اتومبیل ساخته شده در ایران است. به ابتکار ثابت، وانت هر روز مردم را با گرفتن ۶ قران از توپخانه به قلهک می‌برد و این گونه اولین وسیله موتوری برای حمل و نقل در تهران راه‌اندازی شد.

حبیب با پس انداز کردن پولی که از رانندگی به دست آورده بود، یک اتومبیل فورد خرید. این ماشین متعلق به شرکت فرش شرق ایران بود که چون می‌خواست شرکت را تعطیل کند، اموالش را از جمله ماشینش را فروخت. در آن زمان، تعداد کمی اتومبیل در ایران وجود داشت. حبیب که راننده ماهری شده بود، با ماشین به شهرهای مختلف ایران مسافر می‌بُرد و از این راه کسب درآمد می‌کرد. اولین سفر او به قزوین و بندرانزلی بود. بدین طریق اولین حمل و نقل مسافران با وسیله نقلیه موتوری در ایران توسط حبیب ثابت آغاز شد.

حبیب ثابت از پولی که از مسافربری اندوخته بود، تصمیم گرفت برای گرفتن نمایندگی اتومبیلی به اروپا برود. او پس از رسیدن به پاریس از تصمیمش منصرف شد و با خرید دو دستگاه کامیون و یک دستگاه ماشین فیات هفت نفره و انتقال آن‌ها به ایران نخستین شرکت حمل و نقل را در ایران تاسیس کرد. نام این شرکت، اداره حمل و نقل ثابت بود.

حمل و نقل ثابت، سال‌ها با حمل و نقل مراسلات پستی در نقاط مختلف کشور را عهده‌دار بود. همچنین در زمان احداث راه آهن، حمل و نقل مصالح از شمال تا جنوب کشور به عهده شرکت ثابت بود.

بنیان‌گذاری اولین موسسه حمل و نقل موتوری در ایران

محمدتقی خان به اصرار ثابت، یک وانت باقی‌مانده از جنگ جهانی اول را خرید. به پیشنهاد حبیب ثابت، برادر محمدتقی که نجاری ماهر بود، اتاق کوچک باربری را برداشت و به جای آن اتاقی مخصوص مسافر قرار داد. این اتاقک، نخستین اتاق اتومبیل ساخته شده در ایران است. به ابتکار ثابت، وانت هر روز مردم را با گرفتن ۶ قران از توپخانه به قلهک می‌برد و این گونه اولین وسیله موتوری برای حمل و نقل در تهران راه‌اندازی شد.

حبیب با پس انداز کردن پولی که از رانندگی به دست آورده بود، یک اتومبیل فورد خرید. این ماشین متعلق به شرکت فرش شرق ایران بود که چون می‌خواست شرکت را تعطیل کند، اموالش را از جمله ماشینش را فروخت. در آن زمان، تعداد کمی اتومبیل در ایران وجود داشت. حبیب که راننده ماهری شده بود، با ماشین به شهرهای مختلف ایران مسافر می‌بُرد و از این راه کسب درآمد می‌کرد. اولین سفر او به قزوین و بندرانزلی بود. بدین طریق اولین حمل و نقل مسافران با وسیله نقلیه موتوری در ایران توسط حبیب ثابت آغاز شد.

حبیب ثابت از پولی که از مسافربری اندوخته بود، تصمیم گرفت برای گرفتن نمایندگی اتومبیلی به اروپا برود. او پس از رسیدن به پاریس از تصمیمش منصرف شد و با خرید دو دستگاه کامیون و یک دستگاه ماشین فیات هفت نفره و انتقال آن‌ها به ایران نخستین شرکت حمل و نقل را در ایران تاسیس کرد. نام این شرکت، اداره حمل و نقل ثابت بود.

حمل و نقل ثابت، سال‌ها با حمل و نقل مراسلات پستی در نقاط مختلف کشور را عهده‌دار بود. همچنین در زمان احداث راه آهن، حمل و نقل مصالح از شمال تا جنوب کشور به عهده شرکت ثابت بود.

نخستین سیرک در تهران

در بغداد، حبیب ثابت پس از تماشای یک نمایش سیرک آن‌ها را برای نمایش به ایران دعوت کرد. او مشتاق بود تا ایرانیان هم به تماشای این نمایش‌های شادی‌آور که در بسیاری از نقاط جهان اجرا می‌شود، بنشینند. او می‌خواست تا هم‌وطنانش اثر تعلیم و تربیت را بر حیوانات مشاهده کنند. گروه سیرک به کمک موسسه حمل و نقل ثابت به تهران آمدند. برای اولین بار در ایران، مردم تهران در محوطه‌ای در خیابان سوم اسفند به تماشای سیرک رفتند.

جنگ جهانی دوم و تعطیل شدن کارخانه نجاری ثابت

ورود متفقین به ایران، اقتصاد ایران را به نابودی کشاند و کشور را دچار فقر و نابسامانی کرد. در آن زمان، حبیب ثابت دارای یک کارخانه مدرن نجاری بود. این کارخانه اولین کارخانه‌ نجاری با آلات و ادوات صنعتی روز دنیا بود. زمانی که ثابت این کارخانه را در ایران راه انداخت، صنعت نجاری در ایران سابقه نداشت و فقط کارگاه‌های نجاری وجود داشت. حبیب ثابت پس از چند سال سعی و تلاش و استفاده از متخصصان خارجی موفق شده بود، محصولات کارخانه ثابت را بین مردم به نامی آشنا و مطمئن تبدیل کند. درب و پنجره‌ها و مبلمان بسیاری از شرکت‌ها، هتل‌ها و منازل از کارخانه ثابت بودند.

حبیب ثابت دیگر امکان فعالیت اقتصادی در ایران نداشت. او کارخانه نجاری را به پدرش سپرد و برای یافتن راه‌های جدید سرمایه‌گذاری به امریکا رفت. پس از رفتن ثابت، متفقین با تصرف محل کارخانه بدون پرداخت هزینه از چوب‌ها برای ساختن صندوق و اتاق کامیون و سایر احتیاجات استفاده کردند.

فعالیت‌‌های اقتصادی حبیب ثابت در امریکا

حبیب ثابت در مرکز تجاری راکفلر نیویورک دفتری باز کرد. ابتدا، او تصمیم گرفت تا کارش را با واردات محصول از ایران شروع کند. واردات فرش و مواد خوراکی مانند پسته و حبوبات در بین بازرگانان ایرانی بسیار رایج بود؛ ولی ثابت دنبال وارد کردن محصول جدیدی بود تا سرانجام شروع به واردات کتیرا به امریکا کرد. ثابت مدتی به واردات کتیرا مشغول بود؛ اما نتوانست با بازرگانانی که از سابقه و اطلاعات بیشتری برخوردار بودند، رقابت کند و از واردات کنار کشید.

ثابت پس از شکست در امر واردات، تصمیم به صادرات کالا از امریکا به ایران گرفت. ایران به واسطه صدمات ناشی از جنگ به کالاهای مختلف نیاز داشت و بهترین راه ارسال کالا به ایران بسته‌های پستی در اندازه‌های مشخص بود. شرکت فیروز، حاصل این دوران است. ثابت با تاسیس این شرکت در تهران شروع به فرستادن محصولات کم‌وزن و ضروری مانند جوراب، لوازم آرایش، انواع دارو، قفل و دستگیره درب، قلم و خودنویس را به صورت پستی به ایران می‌کند.

خروج و درگذشت حبیب ثابت

در سال ۱۳۵۵، ثابت و همسرش برای انجام پاره‌ای از امور کشور را ترک می‌کنند. وقوع انقلاب و آتش زدن کارخانه‌های پپسی کولا در شیراز و مشهد، برگشتن ثابت به ایران را به عقب انداخت. او همیشه علاقه داشت به ایران برگردد؛ اما مصادره کلیه اموال و سرمایه‌اش، برگشتن او را برای همیشه به ایران منتفی کرد.

حبیب ثابت به فرزندانش می‌گفت: «نگران و ناراحت نباشید؛ زیرا آن‌چه ما در ایران به‌وجود آوردیم، برای خدمت به ملت و مصرف مردم ایران بود؛ صرف‌نظر از این‌که چه دولتی در ایران حاکم است.»

حبیب ثابت در ۱ اسفند ۱۳۶۸ در سن ۸۶ سالگی در شهر لس‌آنجلس آمریکا درگذشت.

اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی

درباره ما

در این وبسایت اطلاعات مربوط به ادیان و مذاهب ایران گردآوری شده ودر درسترس شما قرار دارد. با مراجعه به فهرست و گزینه‌های سایت، به این اطلاعات دسترسی پیدا خواهید کرد.

© Copyright Off-Centre Productions 2021