«گهوارهی دیو» اثر «امید فلاح»، روایتی از واقعه خانهسوزان بهاییان سعدیه شیراز در آستانه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی است. شاید این اتفاق را بتوان پیشدرآمدی بر ۴۵ سال آزار و سرکوب بهاییان در ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی دانست.
***
نویسنده رمان که در آن زمان کودکی خردسال بوده، خودش از نزدیک شاهد این واقعه بوده است. او بههمراه مادر و خواهرش از ترس آشوبگران خانهشان را رها کرده و فرار میکنند. در پی آنان، مهاجمان خانه را پشت سرشان میسوزانند.
رمان «گهواره دیو» بازخوانی دقیق واقعه تاریخی خانهسوزان بهاییان شیراز نیست، بلکه نویسنده در پوشش داستانی پرکشش حوادث هولناکی را که در آستانه انقلاب برای همیشه زندگی سه نسل از خانوادهای را دگرگون کرده است، ترسیم میکند.
امید فلاح، نویسنده کیست؟
امید فلاح آزاد، زاده و بزرگ شده شهر شیراز است. پیش از مهاجرت، داستان و نقدهای او در نشریات ادبی نظیر «عصر پنجشنبه» و رمان کوتاهی از او بر اساس زندگی «زکریای رازی» برای نوجوانان منتشر شده است. داستان «رفتگان و ماندگان» فلاح در مسابقه اینترنتی «بهرام صادقی» (۲۰۰۴) جزو آثار برگزیده شد.
فلاح داستاننویسی را در آمریکا ادامه داد. «گهواره دیو» نخستین داستان بلند او به زبان فارسی است. این رمان به لحاظ تاریخ داستاننویسی معاصر اولین اثری است که وضعیت اقلیت بهایی در ایران را دستمایه داستان قرار داده است. نخستین چاپ کتاب در سال ۲۰۱۶ بوده و چاپ دوم گهواره دیو در سال ۲۰۲۱ در نشر ناکجا پاریس منتشر شد.
«سه تیرباران در سه داستان»، «وارتگز، سهگانه واترتاون» و «زخم انار، وارتگز در اِلاِی» از دیگر آثار داستانی امید فلاح آزاد هستند.
مهاجرت، هویت، اختلاف فرهنگی، ارتباط انسانی، مرگ و دین از جمله مفاهیم اصلی آثار او هستند.
برخی از داستانهای او در سالهای اخیر در نشریات انگلیسی زبان نظیر «پاول ریویِرز هورس» (Paul Revere’s Horse) یا «وُرد لیتریچر تودِی» (World Literature Today) منتشر شده است.
داستان کوتاه «آرستِد» اثر امید فلاح برنده جایزه نشریه «چر آوازه»، «گلیمُر ترین» (Glimmer Train) شده است.
یکی از آخرین آثار قلمی وی، انتشار مقاله-داستان با عنوان «موهایش» (Her Hair) در رابطه با قتل «مهسا ژینا امینی» در مجله Solstice Magazine است که با اقبال خوانندگان و اهل قلم مواجه شد.
ماجرای خانهسوزان بهاییان شیراز چیست؟
واقعه خانهسوزی بهاییان سعدیه شیراز در روزهای ۲۲ و ۲۳ آذر ۱۳۵۷ یعنی دو روز پس از بزرگترین راهپیمایی ضدپهلوی در عاشورا ۵۷ بهوقوع پیوست. شرکتکنندگان در این راهپیمایی با صدور قطعنامهای رسما خواستار برچیده شدن نظام سلطنتی و حکومت شاه شدند.
فریدون وهمن، استاد ایرانشناسی دانشگاه کپنهاگ در کتاب «صد و شصت سال مبارزه با آئین بهایی» بلوای سعدیه شیراز را «ساخته دست ساواک برای انحراف افکار از مسیر انقلاب و تبدیل آن به یک نزاع مذهبی» (ص۳۹۲) میداند و تورج امینی در کتاب «اسناد بهاییان ایران» نشر باران سوئد نوشته است که آخوندی به نام «زبرجدی» تحریکاتی علیه بهاییان را آغاز کرد. مردمان متعصب به گورستان بهاییان حمله کردند. قبرها را شکافتند، چند تا از تابوت متوفین بهایی را سوزاندند و ساختمان را آتش زدند. غروب ۲۲آذر گروهی فریادکنان با بیل و کلنگ در جلوی خانه استوار صفاتالله فهندژ، رییس محفل بهاییان سعدیه جمع شدند و او را تهدید به قتل کرده و با الفاظ ناموسی خواستار تحویل دادن دختر و همسرش شدند. مشاجره بین فهندژ و آشوبگران بالا گرفت و فهندژ برای متفرق کردن آشوبگران شروع به تیراندازی هوایی با تفنگ شکاری میکند. درگیری بالا میگیرد و مهاجمان به زور وارد منزل او میشوند. در این شورش، استوار فهندژ و دخترعمویش «عوضگل فهندژ» که آمده بود تا ببیند هیاهو برای چیست، از بهاییان شیراز و تعدادی از مسلمانان کشته شدند.
پزشک قانونی گزارش داد که تمام مقتولین با تفنگهای ژ۳ به قتل رسیدند. در طی دو روز ۷۰۰ مغازه متعلق به بهاییان غارت شد، ۱۷۱ خانه به آتش کشیده شد و ۱۰۳ خانه غارت و ویران شدند. (صد و شصت سال مبارزه…ص۳۹۱)
دکتر وهمن نوشته است که دو تن از آیتاللههای شیراز به نامهای محلاتی و دستغیب مردم را به آرامش دعوت کردند. محلاتی در بیانیهای با اشاره به واقعه سعدیه نوشت: «در شرایط فعلی تعرض به جان و مال و نوامیس فرقههای غیرمسلمان جایز نیست ولو از فرقه ضاله بهایی باشد و هر کسی متعرض آنها شود مورد غضب خداوند است.» (همان کتاب ص ۳۹۳)
موضوع رمان گهواره دیو چیست
موضوع اصلی رمان «گهواره دیو» واقعه تابوگونه خانهسوزان بهاییان شیراز است. مورخان و نویسندگان ایرانی از ورود به این اتفاق تاریخی همچون بسیاری دیگر از وقایع مربوط به بهاییان خودداری کردهاند.
در گهواره دیو، این رخداد از یادآوری و در کنار هم گذاشتن قطعات مختلف خاطرات سهراب (شخصیت اصلی) در طول داستان آشکار میشود.
امید فلاح در این باره میگوید: «ماجرای خانهسوزان بهاییان سعدیه شیراز یک واقعه تاریخی است. در یک مقطع از تاریخ میهن اتفاق افتاده است. اما داستان گهواره دیو بازگویی آن حادثه تاریخی نیست بلکه گرتهبرداری از یک واقعه تاریخی است که به شکل دراماتیک بازسازی داستانی شده است.»
سهراب، مرد میانسالی است که در آمریکا زندگی میکند. او دارای گذشتهای است که همیشه از یادآوری آن طفره میرود اما به گفته خودش هر شب هنگامی که در تنهایی سر بر بالش میگذارد خاطرات بر او آوار میشوند و تصاویر آن قصه تلخ دوباره بر ذهنش نقش میبندند.
«جزییاتی بهخاطر میآورد که هیچکس نمیتوانست از خودش ساخته باشد مگر اینکه شخصا طعم خون و بوی باروت را میانه آن مصیبت چشیده و بوییده باشد؛ چیزهایی مثل ناخن له شده در گلنگدن تفنگ، کرنج کرنج خردهشیشه زیر پوتین سربازها، بشقاب دست نخورده سبزی سر میز شام.» (متن کتاب)
سرانجام در مواجهه با پافشاری کیمی، دخترش و مهرزاد، خواستگارش با تردید پوسته سکوت سی سالهاش را میشکند و روایت خود را از پیش درآمد کابوسوار خانهسوزان بهاییان شیراز به زبان میآورد. (از معرفی کتاب)
سهراب و خواهرش از کودکی با آزار و توهین متعصبین محل آشنا بودند اما غروب آن روز با روزهای دیگر فرق داشت. در آن غروب، مهاجمین با فریاد «مرگ بر بهایی» به خانه آنان هجوم آوردند و پدرش که افسر ارتش بود، برخلاف معتقداتش که به کار بردن اسلحه را ممنوع کرده، تحت فشار بر روی حملهکنندگان آتش گشود. این آغاز فاجعه بود …
گهواره دیو چه نوع داستانی است
مواردی مانند «سانسور»، «ممنوعیت چاپ» یا «توقیف اثر» در جمهوری اسلامی موجب شده تا نویسندگان و داستاننویسان ایرانی به موضوعات حاشیهدار و بحثبرانگیزی نظیر اقلیتهای مذهبی نپردازند. در برخی از آثار «زویا پیرزاد»، نویسنده ارمنیتبار بعضی از شخصیتهای داستانها از اقلیت ارامنه یا غیرمسلمان انتخاب شدهاند ولی هیچ کدام از این آثار بهطور مستقیم به شرایط زندگی جامعه ارامنه یا مسیحی در جمهوری اسلامی نپرداختهاند.
امید فلاح میگوید که از نظر تاریخی، رمان «گهواره دیو» نخستین اثر ادبی چاپشده با محوریت یک اقلیت دینی در ایران است. البته در سالهای اخیر، کتابهای داستانی دیگری مانند قطار چهارشنبهها اثر «انیسا دهقانی» در این زمینه منتشر شده است.
فلاح این ادعا را که رمان «گهواره دیو» یک اثر تبلیغی در مورد دیانت بهایی است، بهشدت رد میکند. او میگوید که برای آنانی که این کتاب را نخواندهاند یا افراد متعصب، آسانترین واکنش در برابر این قصه تلخ، برچسب تبلیغی یا مذهبی زدن به آن است.
آقای فلاح اینطور ادامه میدهد: «نشان دادن سمپاتی یک آدم به دین خودش اثر را به خودی خود تبلیغی یا مذهبی نمیکند. این کار به معنای دادن اطلاعات و شخصیتسازی است. بهطور مثال نمیتوانیم بگوییم چون در فیلم هامون، بچه در صحنه سینهزنی بوده پس مهرجویی اثری تبلیغی در مورد مذهب شیعه ساخته است… به همین شکل در گهواره دیو، سهراب در یک خانواده باورمند بهایی زندگی میکند، پس همراه خانوادهاش در مراسم دینی بهایی شرکت میکند و رفتارهایی مناسب آن مراسم از خود بروز میدهد. در واقع، اگر او رفتار دیگری نشان میداد غیرقابل باور بود.» نویسنده داستان معتقد است چطور میشود که اثری تبلیغ آیین بهایی را بکند بعد وحشتناکترین عمل داستان را یک فرد بهایی انجام دهد!
اما نکتهای که خوانندگان رمان گهواره دیو باید مد نظر بگیرند این است که هر چند محور اصلی داستان، خانهسوزان بهاییان شیراز است ولی تصویری که جامعه بهایی از این ماجرا ارائه میدهد با ماجرای تعریف شده در گهواره دیو تفاوت دارد. در گهواره دیو با یک رمان روبرو هستیم. در بستر این اثر ادبی، خردهداستانهایی مانند یک عشق ممنوع یا اروتیکی و اختلاف دیدگاه نسلها در جریان است.
نکته پایانی، «گهواره دیو» روایتی از آغاز یک تراژدی انسانی است که تلخی آن بیش از ۴۵ سال زندگی بخشی از مردم ایران به نام بهاییان را در برگرفته است.