خطر اجرای حکم اعدام آروین قهرمانی، شهروند یهودی ایرانی
سازمان حقوق بشر ایران، روز جمعه ششم مهر ۱۴۰۳ درباره خطر اعدام آروین قهرمانی، شهروند یهودی ایرانی هشدار داد و از جامعه جهانی خواست برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام این شهروند تلاش کنند.
ده زن زندانی سیاسی در نامهای حمایت خود را از شهروندان بهایی اعلام کرده و نوشتهاند تا پایان رنجی که بر هموطنان بهایی تحمیل میشود، در کنار ایشان ایستادهاند.
این نامه همزمان با سالروز اعدام ده زن بهایی که بیش از چهار دهه پیش در شیراز اعدام شدهاند، منتشر شده است. این زنان که جوانترین آنان ۱۷ ساله و باقی اکثراً بیست و چندساله بودند، یکی پس از دیگری در شرایطی اعدام شدند که هر کدام شاهد اعدام زنان قبل از خود بودند تا شاید بدین ترتیب از عقیده و ایمان خویش منصرف گردند.
جامعه جهانی بهایی سال گذشته کمپین «داستان ما یکی است» را راهاندازی کرد. این فراخوان یکپارچه یاد و خاطره زنان اعدام شده و مبارزات طولانی زنان با هر عقیده و پیشینهای را در ایران گرامی میدارد، مبارزهای که برای چندین دهه تا به امروز ادامه دارد.
محبوبه رضایی- هستی امیری- سمانه اصغری- سکینه پروانه- مریم یحیوی- ناهید تقوی- نرگس محمدی- آنیشا اسداللهی- سپیده قلیان- گلرخ ایرایی، ده زندانی سیاسی زن هستند که در نامهای ضمن اشاره به روایت تکاندهنده اعدام ده زن در دهه شصت، از فشار بر جامعه بهایی نوشتهاند و تاکید کردهاند که برای دادخواهی کنار آنها ایستادهاند.
تضاد در دیدگاهِ سیاسی و باورهایمان مانعی بر حمایت از “حق” نبوده، نیست و نخواهد بود؛ و سکوتمان در برابر ستم، اِعمالِ آن را برای رژیم کمهزینه کرده و موجب تکرار و تشدیدِ فشارها خواهد شد.
هموطنان بهاییمان طی دههها استبداد همواره از تمام حقوق اجتماعی محروم بودهاند.
در دههی شصت و با حذف فاجعه بار مخالفان سیاسی و دگراندیشان، نزدیک به سیصد نفر از هموطنان بهاییمان توسط حکومت سر به نیست، مفقودالاثر یا اعدام شدند و هزاران نفر نیز بیبهره از کمترین حقوق اجتماعی از خانههای خود بیرون رانده شدند.
یکی از تکاندهندهترین روایتهایی که از جامعهی بهایی شنیدهایم، مربوط به اجرای حکم ۱۰ زن در دههی شصت است که با هم به قتلگاه برده شدند و در مقابل چشم دیگری به ترتیب اعدام شدند. تا آخرینشان که نوجوانی زیر ۱۸ سال بود (که طبق معاهدههای بینالمللی کودک محسوب میشود) و پیش از بازداشت مشغول به تحصیل بود و تدریس به کودکان خردسال. نوجوانی که تنها تضادش با سیستم باور و عقیدهای بود که در زندگی اجتماعیاش نیز نمودی نداشت.
با سالها حبس و همزیستی با زنان بهایی و مشاهدهی فشارها و محرومیتهایی که به سبب تفاوت عقیده، بر خود و خانوادههاشان تحمیل شد و شنیدنِ روایتهاشان از گذشته تا کنون؛ و قیاسِ آن با آنچه همواره بر دگراندیشان تحمیل میشود؛ درمییابیم که به واقع «داستان ما یکی است»
ما که همواره به سبب تفاوت دیدگاه سیاسی یا عقیدتی به طرق مختلف از عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی حذفمان کردهاند و برخی مان را از حق حیات محروم نمودهاند.
سلب حق حیات و محروم کردن از حقوق اجتماعی، شهروندی، مدنی و در پیِ آن مصادره یا تخریبِ اموال و داشتههای بهاییان از دیرباز رُخ میداد و به روالی برای سیستمِ سرکوبگر بدل شد.
شنیدنِ روایتِ مادری در یکی از روستاهای شمال ایران که با چهرهای رنج کشیده و کمری خمیده در حین کار بر زمین کشاورزی مورد هجومِ تخریبگران قرار گرفته بود و تلاش میکرد ماموران را از تخریب باغ و کاشانهاش منع کند؛ اندوه بزرگی بود. مادری که فرزندش را در جنگ ایران و عراق از دست داده بود و حالا نیز به سبب عقیدهای موردِ کینِ رژیم، خاکش را، خانهاش را و زمینی را که منبع معاش و ماحصلِ یک عمر زندگیاش بود، ویران، بیبهره یا از او دریغ کردند.
ما سالها تجربهی زیستن با مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی و دیگر شهروندانِ بهایی را داشتهایم و بسیار از آنان آموختهایم. علاوه بر آنچه که بر خود و خانوادههایشان به سبب سالها حبس تحمیل شده است، محروم کردنِ جامعه از حضور و آموزههایشان، رنجی گران است.
سکوتِ ما در برابر این ستمِ مضاعف بر گروهی از جامعه که حتی زیستنشان نیز به عنوان شهروندانِ بهایی جرمانگاری شده است، این جنایات را برای رژیم کمهزینه کرده است و راه را برای تکرار و تشدیدِ آن هموار مینماید.
تضاد در دیدگاه سیاسی یا باورهایمان مانعی نبوده، نیست و نخواهد بود بر حمایت از «حق.» همانگونه که با تضادهای سیاسی و عقیدتی در برابر سرکوب ایستادهایم و کف خیابانهای ایران را به عرصهای برای مطالبه کردن «حق» بدل کردهایم، حال نیز در کنار هم هستیم.
تا پایان دادن به رنج مضاعفی که بر هموطنان بهاییمان تحمیل میشود در کنارشان ایستادهایم.
محبوبه رضایی- هستی امیری- سمانه اصغری- سکینه پروانه- مریم یحیوی- ناهید تقوی- نرگس محمدی- آنیشا اسداللهی- سپیده قلیان- گلرخ ایرایی
خرداد ۱۴۰۳ بند زنان زندان اوین
سازمان حقوق بشر ایران، روز جمعه ششم مهر ۱۴۰۳ درباره خطر اعدام آروین قهرمانی، شهروند یهودی ایرانی هشدار داد و از جامعه جهانی خواست برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام این شهروند تلاش کنند.
ماموران وزارت اطلاعات در گرگان یک زوج بهایی را پس از تفتیش گوشی تلفن همراه و وسایل الکترونیکی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.