حبیب‌الله عزیزی کی بود؟

حبیب‌الله عزیزی در سال ۱۲۹۴ در یک خانواده بهایی در تهران متولد شد. او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه تربیت آغاز کرد و در دارالفنون تهران ادامه تحصیل داد. عزیزی با اخذ مدرک لیسانس از دانشسرای عالی، فارغ التحصیل شد و سپس با درجه افسری، خدمت وظیفه را به پایان رساند. او پس از انجام خدمت وظیفه، همراه پدرش به تجارت مشغول شد.

عزیزی در سال ۱۳۲۶ با دختر عموی خود ازدواج کرد که حاصل آن، چهار فرزند بود. حبیب‌الله عزیزی با خانواده‌ در سال ۱۳۴۸ شمسی برای تحصیلات فرزندانش به انگلستان نقل مکان کرد و در شهر بورنمورث اقامت گزید.

دستگیری عزیزی در ایران

حبیب‌الله عزیزی هر سال برای دیدار با مادر سال‌خورده و سایر اعضای خانواده‌ خود به تهران سفر می‌کرد. بنا بر همین رسم، اواخر بهار ۱۳۵۹ به ایران سفر کرد. او روز ۲۵خرداد وارد ایران  شد و سه روز بعد، با یورش پاسداران به منزلش در ۲۷خرداد دستگیر شد. ابتدا او را به کمیته شماره ۹ خیابان فردوسی بردند و پس از مدتی، به زندان اوین انتقال دادند.

اعدام حبیب‌الله عزیزی و وقایع بعد از آن

دادگاه انقلاب مرکز، حبیب‌الله عزیزی را پس از چهارده ماه حبس، به اعدام محکوم کرد. قاضی و تاریخ برگزاری دادگاه او نامعلوم است. جلسه دادگاه او غیرعلنی بوده و عزیزی از حق داشتن وکیل محروم بوده است. تنها اطلاعات موجود این است که در آن زمان، «محمد محمدی گیلانی» رییس دادگاه‌ انقلاب مرکز و «اسدالله لاجوردی»، دادستان انقلاب تهران بوده‌اند.

هم‌چنین عزیزی در طی دوره بازداشت برای برائت از اعتقادات مذهبی خود تحت فشار بوده و به او در صورت انکار آیین بهایی وعده آزادی داده بودند.

حبیب‌الله عزیزی را بدون اطلاع خانواده و آخرین ملاقات تیرباران کردند، سپس ماموران جسد را بدون انجام مراسم مذهبی و حضور خانواده، در قبرستان مسلمانان در گوشه‌ای جداگانه دفن کردند. خانواده‌ او دو روز بعد با خواندن خبری در روزنامه، از اعدام وی مطلع شدند.

آنان توانستند با پیگیری زیاد، جسد را پس از ۲۴ ساعت تحویل بگیرند و با انجام مراسم، در قبرستان بهاییان دفن کنند. قابل ذکر است، خانواده‌ حبیب‌الله عزیزی در دوره بازداشت او در انگلستان بودند و عزیزی از طریق نامه از زندان با آن‌ها در ارتباط بود. تنها نزدیکان او در ایران، مادر و دو خواهرش بودند که با او در زندان ملاقات می‌کرده‌اند.

مدت کوتاهی بعد از اعدام حبیب‌الله، مادر ۸۶ ساله‌ او، دو خواهرش و همسران آن‌ها را هم به دلایل نامشخص بازداشت کردند و در زندان اوین تحت بازجویی قرار دادند.

کلیه‌ اموال و املاک حبیب‌الله عزیزی و بستگان نزدیک او در ایران به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مصادره می‌شود. یکی از نزدیکان عزیزی تعریف می‌کند که خانم عزیزی را چند روز زودتر از دخترانش آزاد می‌کنند، او بی‌خبر به در منزلش می‌رود که با پلمب آن‌جا رو‌به‌رو می‌شود. چون دخترانش زندان بودند و او هم جایی نداشته تا برود، از خستگی کنار دیوار منزل مصادره شده می‌نشیند. پس از ساعتی، همسایه‌ها چند نفر از خویشان او را پیدا و وضعیت خانم عزیزی را به آنان اطلاع می‌دهند. آن‌ها هم دنبال وی می‌آیند و او را با خودشان می‌برند.

روزنامه اطلاعات در ۹شهریور۱۳۶۰، اطلاعیه‌ای را از طرف روابط عمومی کل انقلاب منتشر کرد که دادگاه انقلاب پانزده تن از اعضای گروه‌های تروریستی را به جرم توطئه و قیام مسلحانه علیه انقلاب اسلامی محارب و مفسد‌فی‌الارض شناخته، و حکم اعدام دو شب قبل در مورد آن‌ها به اجرا در آمد.

نفر چهاردهم این فهرست، حبیب‌الله عزیزی شهروند ۶۶ ساله بهایی است که چون او را با اعضای گروه‌های سیاسی اعدام کردند، اتهام ارتباط با این گروه‌ها را هم بعد از اعدام به اتهام بهایی بودن اضافه کرده‌اند. در این اطلاعیه آمده است که:

«حبیب‌الله عزیزی فرزند مرتضی، ارتباط گسترده با گروهک‌های فدائیان خلق اقلیت و منافقین، پخش نشریه و اعلامیه‌های آنان، کمک مالی به مراکز تبلیغاتی بهاییت در کشورهای صهیونیستی، فعالیت بین‌المللی و ایجاد مراکز بهاییت.»

روزنامه سلام: این کاروانسرا به هیچ‌کس وفا نکرد

۲۱مهر۱۳۷۵، پانزده سال بعد از اعدام حبیب‌الله عزیزی، روزنامه «سلام» مقاله‌ای را تحت عنوان «این کاروانسرا به هیچ‌کس وفا نکرد» در مورد خانه‌ مصادره‌ای یک بهایی اعدام شده (حبیب الله عزیزی) منتشر می‌کند. خانه‌ای که سال‌ها بعد از مصادره شدن، هم‌چنان مورد کشاکش سازمان‌ها و افراد گوناگون است.

نویسنده‌ مقاله که به پرونده حبیب‌الله عزیزی دسترسی داشته، چند خط از آن را منتشر کرده است. این چند خط حاوی نکات قابل توجهی است.

نخست این‌که شعبه رسیدگی به پرونده آقای عزیزی مشخص می‌شود. بر اساس مقاله مزبور، شعبه دوم دادگاه انقلاب تهران مسوول رسیدگی به پرونده حبیب‌الله عزیزی بوده و حکم اعدام هم توسط قاضی شعبه دو صادر شده است، نکته بعدی، تایید حکم در شعبه سوم دادگاه عالی انقلاب اسلامی در تاریخ ۷فروردین ۱۳۶۱ است. به این معنا که اول حکم اعدام متهم را اجرا کرده، بعد حکم صادره را برای تایید یا نقض به دادگاه عالی فرستاده‌اند. بر اساس اطلاعات مقاله، هفت ماه بعد از اجرای حکم اعدام، حکم تایید شده است. آخرین نکته مقاله اما این است؛ متهم اتهامات انتسابی به خود را انکار کرده و نپذیرفته است، ولی با این‌حال دادگاه او را مفسد فی‌الارض شناخته و حکم اعدام او را صادر کرده است.

اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی

خبرنامه

با عضویت در خبرنامه از آخرین اطلاعات منتشر شده در سایت آگاه شوید

دیگر خبرها

درباره ما

در این وبسایت اطلاعات مربوط به ادیان و مذاهب ایران گردآوری شده ودر درسترس شما قرار دارد. با مراجعه به فهرست و گزینه‌های سایت، به این اطلاعات دسترسی پیدا خواهید کرد.