«روبرت واهانیان»، معمار و محقق روز هفتم مرداد سال ۱۳۱۶ در تبریز متولد شد. او در یک خانواده نامدار ارمنی به دنیا آمد. مادرش اهل تبریز بود و پدرش از ارمنیان مهاباد. پدرش در یک تجارت خانه آلمانی تولید فرش دستی در تبریز کار می کرد و مادر در دبستان «اسدی» این شهر معلم بود.
روبرت واهانیان در یک دوره تاریخی و بحرانی به دنیا آمد. چهار یا پنج ساله بود که روسها تبریز را بمباران کردند و آنها به ناچار مدتها در زیرزمین خانه خود به سر بردند تا این که پس از مدتی، زندگی به روال عادی بازگشت.
واهانیان دوران مهدکودک و آمادگی را در ساختمانی واقع در محوطه وسیع خلیفه گری و تحصیلات ابتدایی را در مدرسه اسدی تبریز گذراند و دوره متوسطه را در مدرسه «فردوسی» به پایان رساند.
واهانیان در کودکی سه فرهنگ متفاوت را تجربه کرده است؛ خانهای ارمنی، فعالیتهای فرهنگی و ورزشی در باشگاه «آرارات» و مدرسهای که در آن به زبان فارسی تحصیل میکرد.
خودش میگوید همیشه به دنبال کمال مطلوب بودم و آثار بازاری را در زمینه موسیقی و کتاب دنبال نمیکردم.
او قبل از ورود به دانشگاه کتابهای زیادی به زبان ارمنی خوانده و نویسنده مورد علاقهاش، «موریس مترلینک» بود. فیلمهای «الیا کازان» را نگاه میکرد و در موسیقی، آثار فاخر کلاسیک افرادی مثل «چایکوفسکی» و «بتهوون» را میشنید.
واهانیان پس از پشت سر گذاشتن دوره تحصیلات متوسطه در دبیرستان فردوسی تبریز، در سال ۱۳۳۷ در رشته شبانه زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تبریز درس خواند و همزمان با تحصیل، در گمرک نیز مشغول بود و مخارج تحصیل خودش را تامین میکرد.
اما این آرمانی نبود که او در پی آن بود. واهانیان در کنکور سراسری سال تحصیلی ۱۳۳۸-۱۳۳۹ «دانشگاه تهران» شرکت کرد و در رشته معماری قبول شد.
سالی که روبرت در دانشگاه تهران پذیرفته شد، این دانشگاه، به ویژه رشته معماری آن، در شرایطی ویژه قرار داشت. می توان گفت که این زمان آغاز شکوفایی آموزش معماری در ایران بود و دانشگاه تهران تنها دانشگاهی بود که رشته معماری داشت. «دانشگاه ملی» چند سال بعد از آن، در این رشته دانشجو پذیرفت.
استادان این رشته از برگزیدگان هنر معماری ایران بودند. رشته معماری دانشگاه تهران با حضور و بر پایه برنامه ریزی «آندره گُدار»، «ماکسیم سیرو» و «محسن فروغی» شکل گرفت.
اواخر دهه ۳۰ خورشیدی محسن فروغی از ریاست دانشکده کناره گیری کرد و «هوشنگ سیحون» رییس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. سیحون جدا از این که معمار صاحب سبکی بود، علاقه زیادی به امر تربیت معمار داشت و پیش از این که استاد یا مدرس رشته معماری باشد، خود دانشجویی تمام عیار بود. او بیش از همه روحیه پژوهشی داشت و جدا از ریاست دانشکده، آتلیه خود را نیز اداره میکرد.
روبرت واهانیان در سال ۱۳۴۶ از رشته معماری دانشگاه تهران فارغ التحصیل و در بخش خصوصی مشغول به کار شد.
در پاییز ۱۳۴۶، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دوره عالی رشته شهرسازی را بنیاد نهاد و او ضمن اشتغال به کار، این دوره پنج ساله را نیز طی کرد.
واهانیان پس از گذراندن دوره پنج ساله شهرسازی، در سال ۱۳۵۱ با «رضا انصافی»، از همدانشکده ای های خود، در یک آتلیه دکوراسیون و معماری داخلی به نام «آوانگارد» همکاری کرد. او با جدایی از انصافی و پایه گذاری یک شرکت ساختمانی، تجربه ای دیگر را آغاز کرد. کار شرکت، طراحی و ساخت مجتمع های بزرگ آموزشی بود. این شرکت توانست در تهران، خوانسار و رشت کارهای ساختمانی چندی، از جمله هنرستانی صنعتی در خوانسار و «مرکز آموزش کشاورزی شهید اشرفی اصفهانی» در رشت را به انجام رساند.
واهانیان در سالهای میانه دهه ۶۰، پس از سالها اقامت و فعالیت در تهران، به شهر رشت عزیمت کرد و در همین شهر ماندگار شد. او در همان سالهای نخست، جذب تشکیلات مهندسی و شهرسازی شهرداری رشت شد و پس از زلزله رودبار، در خرداد ۱۳۶۹ اولین اثر خود، یعنی مرمت و احیای ساختمان تاریخی شهرداری را برجای گذاشت. بعدها پروژه بازسازی و احیای بازار مرکزی شهر رشت را برعهده گرفت و در سالهای پایانی مدیریت «هادی الماسی»، احیای آن را به پایان رساند.
واهانیان در دهه ۷۰، در دوره شورای شهر اول و دوم، مرمت و بازسازی ساختمان مسکونی اولین شهردار رشت، حاج «میرزا خلیل رفیع» را برعهده گرفت و پس از پایان بازسازی، این عمارت به ساختمان اصلی شورای شهر رشت تبدیل شد.
او برای همه این بازسازیها، سراغ مطبوعات قدیمی گیلان و تاریخ گیلان رفت و آنقدرخواند و تحقیق کرد که به عنوان یک گیلانشناس شناخته میشود. «فرامرز طالبی»، نویسنده کتاب «تئاتر گیلان» میگوید که واهانیان اسنادی ارزشمند درباره تئاتر گیلان در مدرسه ارمنیان رشت در اختیار او قرار داده که به مستند شدن تاریخ ایران کمک کرده است.