«شموئیل داوید پیرا» از آشوریان ایران و استاد برجسته زبان انگلیسی دانشگاههای ایران در سال ۱۳۱۷ شمسی در تهران به دنیا آمد.
دوران کودکی را در شهر همدان گذراند و در نوجوانی همراه مادرش به تهران بازگشت. در همان زمان، پدر خود را از دست داد و تحت حمایت مادرش «گلی» بزرگ شد.
تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در تهران گذراند و تحصیلات عالیه را تا اخذ دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در لبنان و انگلستان ادامه داد.
او بیش از ۵۰ سال سابقه تدریس خصوصی و عمومی به همکیشان آشوری و هموطنان ایرانی دارد. از این مدت ۳۵ سال را به تدریس در دانشگاههای تهران، ملی، طباطبایی، قم، ارومیه، اراک و چند شهر دیگر اشتغال داشته است.
وی همچنین حدود ۶۰۰ کتاب و بیش از ۱۵۰ مقاله در زمینههای گوناگون به نگارش درآورده است.
وی در مورد چرایی موفق نبودن آموزش زبان انگلیسی در کشور میگوید: «متاسفانه در مملکت ما هر کسی کاری ندارد، معلم زبان میشود؛ در نتیجه اکثر آنها خودشان قادر به تکلم زبان انگلیسی نیستند. تدریس زبان خواندن از روی کتاب آن هم با تلفظ نادرست و یا پر کردن چند پلیکپی و یا نوشتن دیکته سر کلاس و یاد دادن چند قاعده گرامری نیست؛ زبان یعنی درست صحبت کردن با تلفظ صحیح و ایجاد ارتباط بین دو نفر. زبان یعنی نوشتن یک مقاله و یا هر مطلب دیگر بدون غلط و با خط خوانا.»
دکتر پیرا موزهای را ابتدا در منزل شخصی خود و سپس در دفتر آشوریهای تهران راهاندازی کرده است؛ موزهای که اشیای زیادی درباره فرهنگ آشوری در آن وجود دارد و همه آنها، نتیجه سفرهای وی به دیگر کشورهاست.
کتب، وسایل و اشیاء کمنظیری که او در زمینه آشوری گردآوری کرده، به حدی زیاد شد که دکتر پیرا چند سال پیش ناچار شدند با خرید خانهای دیگر «موزه آشور» را مستقل از سایر دیدنیهای خانه خود در معرض عموم قرار دهند.
بعد از انتقال اشیا به دفتر آشوریهای تهران وی در خانه خود موزه مسیحیت را گسترش داده و از تمام روحانیون آشوری نیز دعوت به عمل آورده تا با دعای خود آن را تقدیس کنند.
او به دلیل تسلط به زبانهای مختلف و روابط عمومی بالا، در کشورهای گوناگون دارای دوستان زیادی است و همین ارتباطها سبب غنای فعالیتها و البته موزهاش شده است.
وی در مورد عشق و علاقهاش به ایران میگوید: «من به کشورهای زیادی سفر کردهام ولی به جرات میگویم که هیچ کشوری نمیتواند جای ایران را در اعماق وجودی یک ایرانی پر کند.»
دکتر پیرا همیشه تکرار میکند: «اگر باز هم به دنیا بیایم، حتما معلم خواهم شد؛ چون پیشهای مقدستر از معلمی سراغ ندارم.»