«ادوارد حقوردیان»، شاعر و مترجم ایرانی ارمنیتبار در سال ۱۹۵۲ در تهران متولد شد. خانواده او اصالتاً اهل خمین بودند.
او تحصیلات ابتدایی خود را در «مدرسه ملی ارس» به اتمام رساند. در دبیرستانهای فارسیزبان «فرخمنش»، «پایدار» و «علوم» درس خواند و سپس در سال ۱۹۷۰ همراه خانوادهاش به ارمنستان مهاجرت کرد و در شهر اچمیادزین ساکن شد.
او از دوران کودکی به هنر و ادبیات علاقه زیادی داشت؛ نقاشی میکرد، شعر میگفت و عاشق فیلم دیدن بود. خانه خانواده حقوردیان در آن زمان در خیابان سنایی بود و سینما آتلانتیک نزدیک خانه ایشان قرار داشت. او تلاش میکرد، هر روز پول جور کند و به سینما برود. بنا به گفته خودش، لذت جوانی و کودکی وی فیلم دیدن بود و این لذت را مدیون پدرش میدانست.
ادوارد ۱۹ ساله بود که به ارمنستان مهاجرت کردند. او پیش از مهاجرت به ارمنستان بیشتر با ادبیات خارجی آشنا بود و اطلاعاتش درباره ادبیات فارسی محدود به شناختی بود که درسهای مدرسه به او داده بود؛ اما پس از مهاجرت این دوری از زبان فارسی بنا به گفته خودش، گویی او را در زندانی اسیر کرده بود که تنها عشق به زبان فارسی امید وی برای آزادی بود. این اشتیاق نسبت به زبان فارسی تبدیل به نوعی حسرت درباره شعر فارسی شده بود.
حقوردیان ده سال پس از اقامت در ارمنستان کار ترجمه «بوف کور» را آغاز کرد و این ترجمه در سال ۱۹۹۲ با تیراژ پنجهزار نسخه در ارمنستان منتشر شد و با انتشار آن جامعه ادبی ارمنستان را به حیرت واداشت؛ چرا که در ارمنستان کسی باور نمیکرد که در ایران چنین اثر ارزشمندی خلق شده باشد.
حقوردیان در ۳۰ سال گذشته بخش عمده وقتش را صرف ترجمه آثار ادبی معاصر فارسی به زبان ارمنی کرده است. او تنها کسی است که بیشترین حجم ادبیات معاصر ایران را به ارمنی برگردانده و در ارمنستان و آمریکا منتشر کرده است.
ادوارد پس از انتشار نخستین دفتر شعر خود، «چهارم آوریل »، دو مجموعه «فرزند ناخلف» را در ارمنستان و «قلب من در کوهستانها نیست» را در ایالات متحده به چاپ رساند. بعد از ترجمه رمان «بوف کور» به زبان ارمنی و استقبال از این اثر، زمینهای فراهم شد تا حقوردیان جدیتر و بهطور متمرکز اقدام به ترجمه آثار ادبی معاصر فارسی کند. او به دلیل تسلط خودش بر شعر سراغ شاعران رفت. از جمله آثار ترجمه او در زمینه شعر میتوان به ترجمه اشعارآثار سهراب سپهری، قیصر امینپور، شمس لنگرودی، محمدرضا عبدالملکیان، گروس عبدالملکیان، رسول یونان و فروغ فرخزاد اشاره کرد. البته او داستانهای غلامحسین ساعدی و صادق چوبک را نیز ترجمه کرده است. مجموعه «میروم نقاشی» شامل آخرین سرودههای اوست که در سال ۱۳۸۹ شمسی در ارمنستان منتشر شد. این مجموعه در اسفند ۱۳۸۹ نیز به زبان فارسی ترجمه شد.
او در مورد ترجمه آثار بزرگان ادبیات معاصر ایران در ارمنستان میگوید: «وقتی من شعرهای فروغ فرخزاد و هشت کتاب سهراب سپهری را ترجمه کردم، ارمنیان ارمنستان در تعجب بودند و میگفتند، واقعا ایرانیها چنین شعر شگفتانگیزی دارند؟ البته با خیام و حافظ آشنا بودند، اما شعر معاصر ایران را نمیشناختند. فکر میکنم یکی از ویژگیهای ترجمههای من و واهه آرمن بدون هیچ تبلیغی توجه به سبک هر شاعر است. اگر ترجمههای من از سهراب و فروغ شبیه هم باشد، هیچ ارزشی ندارد. مهمترین چیزی که میخواستم در این ترجمهها ارایه دهم این بود که شعر هر شاعری را با سبک و آهنگ و قافیه خودش ترجمه کنم اما کسانی هم هستند که شعرهای فروغ، سهراب و شاملو را ترجمه کردهاند و وقتی آنها را میخوانی فکر میکنی همه آنها را یک شاعر نوشته است. مترجم باید به این مساله واقف باشد.»
بخش عمدهٔ ترجمههای ادوارد حقوردیان پیش از انتشار در نشریاتی چون مجلهٔ ادبی گارون، نشریهٔ گراگان ترت، نشریهٔ مهر (نشریهٔ رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان) منتشر شده است. او عضو هیئت تحریریهٔ هفتهنامهٔ «آخبیور» (به معنای چشمه) است. این مجله تنها مجلهای است که برای کودکان در ارمنستان منتشر شده و در مدارس توزیع میشود.