نظام شیعی حاکم بر ایران طی بیش از چهاردهه، باورمندان به ادیان مختلف را نیز تحت ستم و سرکوب و تبعیض قرار داده تا جایی که بسیاری از آنان وادار به مهاجرت شدهاند. امروز در میان جمعیت هشتاد و چند میلیون نفری ایران تنها ۲۰ هزار نفر یهودی هستند که در چند شهر بزرگ از جمله تهران، اصفهان و شیراز زندگی میکنند.
شادی صدر از مدیران سازمان «عدالت برای ایران» و وکیل حقوق بشر درباره حذف ساختارمند شهروندان یهودی در طول دهههای گذشته به ایرانوایر میگوید: «بگذارید از اینجا شروع کنم که من به عنوان کسی که بخش زیادی از عمرم را در ایران گذراندهام و در طول سالهایی که در ایران بودم، درس خواندم، در اجتماع حضور داشتم، فعالیتهایم محدود و فروکاسته به ناحیه و شهر و منطقه مشخصی نبود، با مسیحیان، بهاییان و اهل سنت برخورد داشتم. به هر حال در رادیو و تلویزیون مثلا میشنیدم فلان چهره ورزشی مسیحی است، فلان هنرپیشه زرتشتی است؛ اما هرگز حتی یکبار نه در مراودات شغلی و کاری نه در عرصه اجتماعی و سیاسی جز اینکه نام نماینده جامعه یهودیان ایران در مجلس شورای اسلامی را میشنیدم، هرگز با یک نفر یهودی برخورد نکردم.»
این وکیل حقوق بشر با اشاره به سیاستهای ضدیهود که در تمامی رسانههای ایران تولید و منتشر میشود، میگوید: «بازنمایی کاراکترهای منفور، عموما با استفاده از روایتهای جعلی، ترویج ادبیات نژادپرستانه در رسانهها و نشریات به بزرگترین حذف یک گروه از جامعه بدل شده است. من شخصا به جز چند عتیقهفروشی که در خیابان منوچهری بودند، میگفتند آنها عضو جامعه یهودیان هستند؛ با هیچ یهودی برخورد نکردم. بنابراین بر این باورم که جمهوری اسلامی با استفاده از سیاستهای خود به خصوص در جاهایی که بر افکار عمومی اثر میگذارد یهودیان ایران را از حیات اجتماعی و شهروندی حذف کرده است.»
یهودی بودن در جمهوری اسلامی معنایی فراسوی اقلیت دینی بودن است. جمهوری اسلامی با تولید محتوای ضدیهود بهصورت مداوم تلاش میکند یهودیان را با «صهیونیسم» و «اسراییل» یکی بداند و به سبب دشمنی تاریخی موجود در اسلام با یهودیت میتوان آشکارا دریافت که یهودیان دلایل بیشتری از سایر اقلیتهای دینی برای مهاجرت از ایران داشتهاند.
شادی صدر با اشاره به همین مسئله میگوید: «ببینید آمارها نشان میدهد که پیش از انقلاب یهودیان در عرصههای مختلف تجاری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نقشآفرین بودهاند؛ اما به یکباره انقلاب میشود. بعد هم حاکمیت شروع میکند با هر ابزاری نفرتپراکنی کردن و جمعیتی که در سرشماری سال ۱۳۵۵ شصتهزار نفر بوده، حالا رسیده به بیست هزار نفر. یعنی به جای افزایش کاهش داشته است.» به باور خانم صدر این بزرگترین حذف شهروندان از سطح جامعه به واسطه باور دینی است.
شادی صدر در پاسخ به این پرسش که آیا سیاستهای ضدیهودی جمهوری اسلامی در رسانهها و ترویج آن از طریق صداوسیما و نهادهای فرهنگی بر افکار عمومی اثرگذار است یا نه میگوید: «واقعیتش من خیلی به این سوال فکر کردهام. بگذارید با یک مثال به این سوال جواب بدهم. جمهوری اسلامی برای سالهای طولانی جامعه اقلیتهای جنسی را انکار میکرد. برای شناساندن افراد همجنسگرا از کلماتی مثل منحرف استفاده میشد و برای جامعه ترنس که در واقع به لحاظ ظاهری در چهارچوب دوگانه زن و مرد قرار نمیگیرند، از بیمار استفاده میکرد. در ادبیات رسانهای و مقامات سیاسی و چهرههای مذهبی هم مدام بر گناهکار بودن و موجب گمراهی باقی افراد جامعه شدن شنیده میشد. نتیجه چه بود؟ افزایش رفتارهای خشونتآمیز شهروندان تحت تاثیر این محتوا علیه جامعه اقلیت به خصوص ترنسهای ایران بود. آنها مدام در خیابانها از سوی مردم یا حتی در حریم خانواده از سوی نزدیکان مورد خشونت جدی قرار میگرفتند و حتی کشته میشدند؛ اما در مورد جامعه یهودیان وقتی که اساسا در حیات اجتماعی ایران در حال حاضر حضور ندارند، این سیاستها چه چیزی را دنبال میکند؟»
این وکیل حقوق بشر میگوید: «شاید بهتر باشد این سوال را اینگونه پرسید که با وجود چنین نفرتپراکنی که ناخودآگاه ذهن و فکر شماری از شهروندان ایران را تحت تاثیر قرار میدهد، آیا روزی، با فرض اینکه جمهوری اسلامی نباشد، یهودیان رفته از ایران یا افرادی که والدینشان ایران به دنیا آمدهاند، میتوانند در امنیت و آرامش به کاشانه خود بازگردند؟ این حجم از نفرتپراکنی اگر موجب تاثیرپذیری آن بخش از جامعه که دنبالهروی سیاستهای جمهوری اسلامی هستند، در صورت بازگشت یهودیان رفته از کشور چه تبعاتی برای آنها به دنبال خواهد داشت؟ در جمهوری اسلامی نه توهین و نه خشونتورزی بر اقلیتهای مذهبی قابل پیگیری نیست و نظام حقوقی و حقوق شهروندی ایران نیز در مورد اقلیتهای دینی حتی اقلیتهای تعریف شده در قانون اساسی چندان کارآمد نیست.»
او با اشاره به مسئله انکار هولوکاست که به خصوص از بعد از به قدرت رسیدن «محمود احمدینژاد» بهصورت رسمی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی وارد شده است، میگوید: «ببینید در خیلی از کشورها حرف نژادپرستانه زدن جرم نیست و در چارچوب آزادی بیان است؛ اما اگر منجر به اقدامی خشونتآمیز علیه گروهی بشود، یک جرم جدی است. انکار هولوکاست هم در کشورهای محدودی به عنوان جرم عمومی تعریف شده، اما اگر انکار هولوکاست منجر به بروز اقدامی خشونتآمیز در سطح جامعه و نسبت به یهودیان شود، یک جرم جدی و مهم است و قابل پیگیری است. در ایران اما هیچ حرف نژادپرستانهای حتی اگر به مرگ و قتل یک شهروند به خصوص شهروند اقلیت دینی منجر شود، چندان قابل پیگیری نخواهد بود.»