«پل آبکار»، از معماران نوگرای ایرانی ارمنیتبار در سال ۱۲۸۷ شمسی در یک خانواده مرفه در تهران متولد شد.
او تحصیلات ابتدایی را در «دبستان سنلویی» تهران گذراند و در سال ۱۳۰۴ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و دیپلم متوسطه خود را در سال ۱۳۰۸ از «دبیرستان اورلئان» فرانسه گرفت.
آبکار در همان سال، در «دانشگاه سنلوک» بروکسل در رشته معماری به تحصیل پرداخت.
دوره تحصیل او هفت سال طول کشید و در طول این مدت، دورههای شبانه مجسمهسازی، مقاومت مصالح، دکوراسیون و منبتکاری را نیز گذراند. در تمام این موارد موفقیتهای چشمگیری هم به دست آورد و ذوق و استعداد بسیاری از خود نشان داد.
پل آبکار در سال ۱۳۱۶ شمسی به ایران بازگشت و پس از خدمت وظیفه، زندگی حرفهای خود را آغاز کرد. در سال ۱۳۱۷، به استخدام «شرکت هختیف» درآمد و در این شرکت، ساختمان اصلی پروژه رادیو بیسیم را طراحی کرد که چهارم اردیبهشت ۱۳۱۹ افتتاح و بنگاه رسمی سخن پراکنی ایران شد.
پس از محدودیتهای ایجاد شده برای شرکتهای آلمانی و خاتمه فعالیت شرکت هختیف در ایران، آبکار همزمان به استخدام اداره کل وزارت دارایی و ریاست دستگاه نظارت شهربانی کل کشور درآمد.
او هفت سال رییس دفتر فنی اداره گمرکات و ۱۷ سال رییس دفتر فنی وزارت دارایی بود. سپس مسوولیت دفتر فنی شهربانی کل را بر عهده گرفت و در سال ۱۳۴۸ با درجه هم ردیف سرهنگ، بازنشسته شد. در طول این سالها، آبکار دفتر خصوصی خود را نیز داشت و در آن به فعالیت میپرداخت.
معماری پل آبکار راوی بخش مهمی از تغییر و تحولات سه دهه معماری در کشور ایران است که از گرایشهای معماری آغاز قرن بیستم، از جمله سبک «آرت دکو» تا گسترش همه جانبه معماری سبک بینالمللی در دو دوره قبل و بعد از جنگ جهانی دوم را در بر میگیرد.
آبکار طی سه دهه، شیوه اختصاصی خود را در طراحی ساختمانهای آجری به یادگار گذاشت که ضمن موثر بودن در روند معماری معاصر ایران، آثار منحصر به فردی نیز در سیمای شهر تهران به شمار میروند. اما بسیاری از این آثار به بهانه نوسازی، تخریب شدهاند و روند تخریب آنها هنوز هم ادامه دارد.
او معتقد بود معماری نوین ایرانی وجود ندارد و در این باره میگفت: «ما معماران بهتر است روانشناس هم باشیم تا این کارهایی که انجام میدهیم، مانند قوطیهای سیگار نباشند که به زودی از مد افتادهاند و هیچ چیز برای آینده باقی نگذارند. به این دلایل است که من فکر میکنم معماری مدرن ایرانی وجود ندارد و ما آرشیتکتهای ایرانی باید دست به دست هم بدهیم، نه این که رقابت کنیم. شاید با فعالیت بتوانیم معماری ایرانی که لایق تاریخ خودمان باشد، ایجاد کنیم. معماری هدفی است برای ساختن بناها و زینت کردن آنها با تناسب و قوانین معین در جهان ملتهای مختلف با روحیهها و طرز فکرهای مختلف. زندگی بعضیها خشن، بعضیها عملی و بعضیها احساساتی است. معماری از این جهات منعکس کننده اخلاق و طرز فکر آن ملت است و به این جهت است که اگر خواسته باشیم ملتی را در تاریخ بشناسیم، به معماری آن مراجعه میکنیم.»
پل آبکار یکی از پیشروان جنبش مدرنیسم در ایران بود که ساختمانهایش را با ذوق و قریحهای که داشت، به خوبی با شرایط محلی انطباق داده بود. ساختمانهای آبکار به خاطر ویژگیهایشان، کاملا قابل شناسایی هستند.
پل آبکار با ویژگی اصلی استفاده از آجر بهمنی و ورودیهای تو رفته با حاشیه سنگی در الگوی مسکن تهران شناخته میشود.
او در مورد شغل معماری میگوید: «برای من معماری زیباترین شغل دنیا است که میتوانیم داشته باشیم. زیرا این شغلی است که اگر کسی قلباً مشغول آن باشد، تمام گرفتاریهای دنیا را فراموش میکند؛ به حدی که حتی یادش میرود پیر شود. معمار باید حوصله یک فرشته را داشته باشد تا بتواند برای همنوع خود مفید واقع شود.»
آبکار به جز طراحی و ساخت تعداد زیادی ساختمانهای مسکونی، بناهای عمومی بسیاری، از جمله ساختمان «جهان»، «سینما نیاگارا»، کلیسای گورستان ارامنه کاتولیک، کلیسای «گریگور لوساووریچ» و ساختمانهای ادارات کل دارایی را طراحی و اجرا کرد.
پل آبکار تعداد زیادی ویلای مسکونی نیز ساخت و آخرین پروژه او، در مسابقه طرح کاخ شهرداری تهران برنده اول شد که اجرا نشد.
او در سن ۶۱ سالگی، در اردیبهشت ۱۳۴۹ چشم از جهان فروبست.