او در همه سالهای زندگی خود جسورانه مقابل تبعیض نهادینه شده جنسیتی و مخالفتهای همه اطرافیان، از جمله مادرش برای تحصیل، ایستاده است. زیبا به عنوان فرزند بزرگ خانواده، به سختی اجازه پیدا کرد درس بخواند مشروط بر اینکه مانند باقی دختران روستا، همه کارهای خانهداری را فرا بگیرد؛ از نان و غذا پختن تا بچهداری.
اینکه چه گونه اجازه درس خواندن پیدا کرد، یک داستان شنیدنی است. پدربزرگ زیبا از ریشسفیدان روستا است. چند معلم برای آموزش به روستای آنها آمده بودند و پدربزرگ میزبان آنها شده بود. تغییر مسیر زندگی زیبا از همان زمان آغاز شد.
او چهار خواهر و سه برادر کوچکتر از خودش دارد. در تمام سالهایی که در دبستان درس میخواند، میبایست پا به پای مادرش به رتق و فتق امور خانه میپرداخت و بعد، شبهنگام، وقتی دیگر از خستگی نایی برای تکان خوردن نداشت، تازه زمان مطالعه و درسخواندنش میرسید.
میگوید: «من حتی ماههای اول که تازه به مدرسه رفته بودم، کتاب نداشتم. با همه کم و کاستیها و رنج و زحمتها، با اشتیاق درسم را خواندم و حالا خودم معلم دختران دیگری هستم؛ دخترانی که به آینده بهتری برای آنها امید بستهام.»
زیبا عزیزی فارغالتحصیل جامعه شناسی در مقطع کارشناسی ارشد از «دانشگاه بجنورد» است. دو سال پیش ازدواج کرده و حالا صاحب یک فرزند پسر است؛ فرزندی که مادرش برای او یک آرزو دارد و در این راه تلاش میکند: «میخواهم برابری را به او بیاموزم.»
این معلم روستای «گِهجَن» شهرستان قصرقند استان سیستان و بلوچستان سال ۲۰۱۸ موفق شد عنوان چهارمین زن خلاق روستایی در جهان را از سوی «بنیاد جهانی زنان» (WWSF) سازمان ملل متحد به خود اختصاص دهد.
او در زمینه آموزش و آگاهیبخشی به خانوادهها، به ویژه زنان و دختران روستایی در این منطقه بسیار تلاش کرده است. انتخاب زیبا برای دریافت این جایزه، به دلیل همین تلاشها بوده است.
از مهمترین اقدامات او در منطقه قصرقند، تلاش برای ممانعت از ازدواج کودکان بوده است که خستگیناپذیر در این زمینه فعالیت میکند. او با همه توانش موفق شده است سرمایههای خیرین محلی را جذب و برای اقدامات آموزشی و فرهنگی در منطقه هزینه کند.
نکته حائز اهمیت اینجا است که در طول این سالها، هرگز از سوی مقامها و نهادهای حکومتی در ایران هیچ حمایتی دریافت نکرده است.
زیبا عزیزی جایزه دریافتی خود را هم صرف ساختن دیوار برای مدرسه و آبادانی دبستان روستای محل کارش کرد. میگوید تبعیضها او را برای رسیدن به اهدافش مصممتر کردهاند: «راه زنان باز شده است. آنها میتوانند به خواستگارشان “نه” بگویند یا تحصیل را به ازدواجی اجباری ترجیح دهند. میتوانند برای ادامه تحصیل به شهرهای دیگر بروند. میتوانند شادتر زندگی کنند و حقشان را بگیرند.»
زیبا اولین قدم برای ساختن زندگی بهتر را با سودآموزی به کمسوادان و بیسوادان روستای محل زندگی خود آغاز کرد؛ معلم «نهضت سوادآموزی» شد و بعد از پذیرفته شدن در آزمون استخدامی آموزش و پرورش، به عنوان معلم آغاز به کار کرد. میگوید بضاعت اندک مردم روستا ذهنش را مدام به این اندیشه مشغول میکرد که چه طور میتواند راهی بیابد که زنان در تامین مخارج خانواده مشارکت کنند و از استقلال مالی برخوردار شوند: «در سیستان و بلوچستان همه ما از کودکی هنر سوزندوزی را فرا میگیریم. من موفق شدم نظر خیرین محلی را برای راهاندازی کارگاههای سوزندوزی در روستا جلب کنم. بعد میتوانستیم حاصل کار را در شهرهای دیگر بفروشیم. اینکار هم به اشتغالزایی زنان کمک میکرد، هم نیازی به مقابله و مبارزه اضافی برای جلب رضایت مردان نداشت.»
زیبا و زنان روستا با خلاقیت، سوزندوزی سنتی را با نوآوری درآمیخته و با تغییر رنگها، هنر خود را به سبکی مدرن و قابل قبول در سراسر ایران ارایه کردند. او برندی به نام «نورا» ثبت کرد و کارهای زنان روستا را در سراسر ایران با این برند ارایه داد.
اقدام بعدی زیبا عزیزی، راهاندازی «خانه ایرانی» در منطقه بود. سال ۱۳۹۵ این خانه با همکاری «جمعیت خیریه امام علی» و با هدف تهیه اقلام آموزشی برای دانشآموزان بیبضاعت در قصر قند بلوچستان تاسیس شد.
با گذشت مدت زمان کوتاهی، این محل به پایگاهی برای برگزاری کلاسهای آموزشی و برنامهریزی برای محرومیتزدایی از این منطقه ارتقا یافت.
تجربه موفق راهاندازی خانه ایرانی، زیبا عزیزی را بر آن داشت تا یک «خانه علم» هم در منطقه راه بیاندازد. او میگوید نیاز به یک مرکز توانبخشی، روانی و اجتماعی در منطقه به شدت احساس میشد: «خانه علم ساختمان مجزایی ندارد. بخشی از همان ساختمان خانه ایرانی، فرصتهای آموزشی برابر در اختیار دختران و پسران ما قرار میدهد؛ کودکانی که عموما در حاشیه شهرها زندگی میکنند، بدون شناسنامهاند، پدر یا مادرشان معتادند یا آنها را در خیابانها رها کردهاند.»
زیبا عزیزی خرسند است از این که برخی از این کودکان علیرغم همه کاستیهایی که در زندگی آنها وجود داشته است، موفق شدهاند درس بخوانند و به دانشگاه راه پیدا کنند.
این زن موفق بارها تاکید کرده است که بیش از خودش، دغدغه ساختن آیندهای بهتر برای دیگر دختران سیستان و بلوچستان را دارد. او به عنوان معلم و کارآفرین رنج زیادی میبرد وقتی با دانشآموزان کمسالی مواجه میشود که به علت ازدواجهای زودهنگام، دچار ضعف روحی و جسمی شدهاند.
در فرهنگ و عرف سیستان و بلوچستان، ازدواج کودکان اتفاق تکرار شوندهای است. آبان ۱۳۹۸، نماینده مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی از شناسایی ۱۲۷هزار کودک بازمانده از تحصیل در سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی ۱۳۹۹- ۱۳۹۸ خبر داد . عمده این کودکان را دخترانی تشکیل میدهند که به دلایل مختلف، از جمله ازدواج زودهنگام و ساختار سنتی- مذهبی حاکم بر خانوادهها، حق تحصیل از آنها سلب شدهاند.
زیبا عزیزی معلمی است که با ازدواج کودکان بیگانه نبوده اما همیشه میخواسته است با همه توانش این سنت غیرانسانی را از ریشه برکند. میگوید: «یک روز یکی از شاگردانم گفت برایم خواستگار آمده است. به او گفتم نگران نباش، من با تو هستم. به خانه آنها رفتم و متوجه شدم که به خاطر پول میخواهند دخترک را شوهر بدهند. با کمک دوستانم برای پدرش وام گرفتم و کار پیدا کردم تا بهانهای نداشته باشد و موفق شدم نگذارم شاگردم در سن کم ازدواج کند. گاهی برای رسیدن به این هدف مجبور میشدم روزها و هفتهها با خانوادهها بحث و جدل کنم. حتی به کرات اتفاق افتاده است که از سوی خانوادههای کودکانی که در شرف ازدواج بودهاند، تهدید شوم اما از پا ننشستم.»
زیبا عزیزی نمونه واقعی یک شهروند مسوول و تاثیرگذار است. او در همه بحرانهایی که سیستان و بلوچستان را گرفتار رنج و سختی و تلخی میکند، حضور دارد بیآن که به دنبال دیده شدن باشد.
در ماجرای سیل هولناکی که از روزهای پایانی زمستان سال گذشته آغاز شد و تا نیمههای فروردین ۱۳۹۹ ادامه داشت، او بارها به کمک خانوادههای آسیب دیده رفت، برایشان کمکهای مردمی و کالاهای ضروری ارسال کرد. در خانه ایرانی نیز کلاسهایی برای آموزش نکات بهداشتی برای مقابله با ویروس کرونا با دو یا سه شرکتکننده در هر کلاس تشکیل داده است.
میگوید: «اگر زیرساخت مناسب برای آموزش آنلاین وجود داشت، برای همه مردم این کلاسهای آموزشی را تشکیل میدادم. اما مجبورم با رعایت نکات بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی همین کاری که بر میآید را انجام بدهم.»