عکسبرداری ممنوع
«سمیرا» یکی از کسانی است که امسال در این مراسم شرکت کرده است: «من با واسطه و از سر کنجکاوی به این مراسم رفتم. خانم “ف” که همسر یکی از بازاریان سرشناس تهران است، هر سال این مراسم را برگزار میکند. یک آپارتمان ۴۰۰، ۵۰۰ متری توی یکی از برجهای شیک خیابان “آصف” دارند و کل این آپارتمان را تزیین میکنند. من دوست عروس این خانواده هستم. پیش از این تعریف این مراسم را شنیده بودم اما امسال دعوت شدم. البته امسال به خاطر کرونا، فقط ۳۰ میهمان داشتند ولی عروسشان میگفت هر سال بیشتر از ۱۰۰ میهمان دارند.»
او توضیح میدهد: «از در که وارد شدیم، دو خانم ایستاده بودند و سبدهایی را که با پارچههای قرمز تزیین شده بودند، جلوی ما گرفتند تا موبایلهای خود را درون آن قرار دهیم. میگفتند به خاطر حفظ حریم خصوصی و این که مبادا دشمنان شیعه سوء استفاده کنند، لطفا موبایلها را اینجا بگذارید چون به خواست صاحبخانه، فیلمبرداری و عکسبرداری از مراسم مجاز نیست.»
سمیرا میگوید مراسم آن قدر برایش عجیب و باورنکردنی بوده که تا چند روز برای همسرش درباره همان چند ساعت حرف میزده است: «واقعا برایم عجیب بود. خانمها با آرایشها و شینیونهای گرانقیمت آمده بودند. کِل میکشیدند، شکلات پرتاب میکردند و شعرهایی با مضمون لعنت بر یزید میخواندند.»
او بخشی از شعرهایی را که در این مراسم خوانده شده بود را به یاد دارد: «مثلا به صورت رپ و یکپارچه میگفتند میروم جنتها با همین لعنتها. بعد دستها را بالا میبردند و با حالت رقص، بیت دیگری میخواندند.»
او میگوید موضوع وقتی بیشتر برایش تعجبانگیز شده که یاد مراسم ازدواج دوستش که عروس خانواده است، افتاده بود: «مراسم عروسی دوستم حتی دست هم نمیزدند و صلوات میفرستادند. نه موزیکی بود و نه هیچی. میگفتند گناه دارد اما برای این مراسم همه این کارها را انجام میدادند.»
سمیه بخشی از حرفهای خانمی که برای سخنرانی به این مراسم دعوت شده بود را نیز به یاد دارد: «مساله تولی و تبری در دین اسلام به شدت حائز اهمیت است. ما با دوستان خدا و اهل بیت پیامبر دوست و با دشمنان خدا و اهل بیت پیامبر دشمن هستیم. امروز جشن ما و عید ما به خاطر برآورده شدن حاجت و آرزوی قلبی عزیز دلمان، خانم زهرا است. میدانیم بارها به برگزاری این نوع مجالس سفارش شده است، پس هر چه میتوانید، شادی کنید تا دل خانم زهرا از شادیمان شاد شود.»
پذیرایی این مراسم هم برای سمیه جالب بوده است: «روی میزهای گرد شش نفره به خاطر رعایت فاصله، سه صندلی گذاشته بودند. میزها گلآرایی شده بودند و روی هر میز یک کیک قرمز با عبارت لعنت بر عمر قرار گرفته بود. شکلاتهای قلبی ولنتاین، قرمز و میوه چیده شده بود و بعد از مراسم هم شام دادند. یک کیترینگ معروف شام آورده بود و روی هر میز یک دیس زرشکپلو، یک دیس باقالیپلو و ته چین، یک دیس جوجه کباب و کباب برگ به همراه سالاد و نوشابه و دیگر مخلفات را چیدند. موقع خداحافظی هرکس صاحبخانه را میدید، تشکر میکرد و یک “لعنت به عمر” میفرستاد و میرفت.»
او میگوید: «با یادآوری این مراسم عجیب، بیشتر غمگین میشوم و فکر میکنم چه پولهایی که صرف کارهای بیخود میشود.»