ارباب کیخسرو شاهرخ در سال ۱۲۵۳ شمسی در یک خانواده زرتشتی در شهر کرمان زاده شد. پدر شاهرخ، وقتی او نوزاد بود درگذشت. پس از مرگ پدر، مادرش به بافندگی رویآورد و مخارج او و برادرش را از همین راه تأمین کرد. در کودکی به کارگری پرداخت و همزمان در مکتبخانه زرتشتیان کرمان، مختصر سوادی تحصیل کرد.
از ۱۲ سالگی به تهران رفت. در تهران در مدرسه شبانهروزی آمریکاییها مشغول به تحصیل شد. او همزمان در بیمارستان آمریکاییها کار میکرد. در ۱۶ سالگی با پسانداز خود به سفری یکساله به هندوستان رفت.
در ۲۱ سالگی از طرف انجمن خیریه پارسیان بمبئی به مدیریت مدرسه زرتشتیان کرمان رسید و به کرمان بازگشت و به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی زرتشتیان مشغول شد.از جمله این فعالیتها تأسیس ۳ مدرسه دخترانه، ۲ مدرسه پسرانه و یک دبیرستان بود.زمین این مدارس از طرف ارباب جمشید جمشیدیان اهدا شد و به همین سبب به مدارس جمشیدیه معروف شد.
کیخسرو شاهرخ در همین سالها زبانهای انگلیسی، روسی و عربی را آموخت.
در سی سالگی در جنبش مشروطه شرکت داشت و از مشروطهخواهان بود.در سال ۱۲۹۵ رئیس اداره تلفن شد. در این سمت او برای نخستینبار شرکت زیمنس آلمان را به عنوان فروشنده تجهیزات تلفن کشور انتخاب کرد و با آن قرارداد بست. او بعدها مدتی مدیر بنگاه راه آهن دولتی ایران شد.
در زمان قرارداد ۱۹۱۹ ارباب کیخسرو در آمریکا بود و رهبری مخالفان قرارداد در خارج از کشور را در استکهلم و ایالات متحده برعهده داشت. در اواخر دوره احمد شاه، زمان قحطی ایران، ارباب کیخسرو مأمور خرید گندم برای تولید نان نانواییها شد.
در این هنگام محتکران پایتخت قیمت گندم را بالا برده بودند. انبارهای حکومتی که متعلق به احمدشاه بود مملو از گندم بود؛ ولی احمدشاه حاضر نبود گندم را به قیمتی کمتر از محتکرین تهران بفروشد. ارباب کیخسرو با شاه ملاقات کرد و سوگند پادشاهی وی را به یادش آورد و تلاش کرد تا او را به قیمتی کمتر راضی کند. شاه راضی نشد و شاهرخ به ناچار گندم را به قیمت سایر محتکران از احمدشاه خرید و میان نانوایان توزیع کرد.
ارباب کیخسرو در سال ۱۲۸۸ به نمایندگی زرتشتیان در دوره دوم مجلس شورای ملی انتخاب شد و تا دوره دوازدهم و سال ۱۳۱۹ که کشته شد، در این سمت باقیماند.
همچنین او در سال ۱۳۰۴ برای خرید لوازم چاپ برای راهاندازی چاپخانه مجلس به آلمان سفر کرد و چاپخانه مجلس را راهاندازی کرد.
سید حسن مدرس در یکی از نطقهایش در مجلس شورای ملی آن زمان در رابطه با کیخسرو شاهرخ گفته بود: «در مجلس ما یک مسلمان هست، آن هم ارباب کیخسرو زرتشتی است.»
در جریان جنگ جهانی دوم، بهرام شاهرخ، پسر کیخسرو، گوینده نامی بخش فارسی رادیو برلین بود. و علیه رضا شاه و بریتانیا بدگویی میکرد.حملات این رادیو رضا شاه را بسیار عصبانی کرده بود. به گفته پروین شاهرخ (کوچکترین دختر او) ارباب کیخسرو پیش از کشتهشدن تلاش کرد تا نامهای به پسرش بنویسد و او را از بدگویی علیه رضاشاه برحذر بدارد؛ ولی اجازه ارسال این نامه به او داده نشد.
پروین شاهرخ میگوید در یکی از شبهای تیرماه ۱۳۱۹ او را در یک مجلس عروسی دستگیر و همان شب کشتند و جنازه وی را در مسیر منزلش انداختند.به گفته حسین مکی به دلیل حملات بهرام شاهرخ در رادیو برلین، رضا شاه دستور مرگ پدر وی یعنی ارباب کیخسرو را صادر کرد؛ ولی باقر عاقلی گفته که وی درحال عبور از پیادهرو خیابان کاخ (فلسطین فعلی) بود که اتومبیلی وارد پیادهرو شد و او را زیر گرفت.
با آنکه مرگ ارباب کیخسرو در اواخر شب دهم و ساعات اولیه بامداد یازدهم تیر ۱۳۱۹ رخ داد، ولی روزنامه اطلاعات روز ۱۳ تیر این خبر را منتشر نمود.جسد او در پیادهرو کوچه سزاوار خیابان کاخ پیدا شد.
اطلاعات بیشتر درباره ارباب کیخسرو شاهرخ