عهدیه بدیعی از خوانندگان موسیقی ایرانی و یکی از خوانندگان شاخص فیلمهای سینما و از بهاییان ایران است که در شهریور ۱۳۲۹ در تهران متولد شده است.
عهدیه از سن پنج-شش سالگی در گردهماییهای خانوادگی آواز میخواند. سرانجام با تشویق، راهنمایی و پشتکار مادرش در سن ۸ سالگی به رادیو ایران و برنامه کودک راه پیدا کرد. در آن زمان خوانندگان برنامه کودک آهنگهای خوانندگان بزرگتر را میخواندند؛ ولی اشعار آنها عوض شده و مناسب با حال و هوای بچهها سروده میشد.
عهدیه بدیعی میگوید آنقدر سریع در دامان فیلمسازان ایران افتاد و کارش گل کرد که به یاد ندارد کدام فیلم بود که «ششهای شش نقطه» او، صدایش و همه ویژگی ترانههایش به فیلمفارسیهای سیاه و سفید، رنگی تازه بخشید.
مادر عهدیه نه تنها همیشه همراه و راهنمای او بود؛ بلکه اشعار ترانههای عهدیه را برای برنامه کودک میسرود. رییس برنامه کودک در آن زمان «داوود پیرنیا» بود که برنامههای کلاسیک «گلها» نیز به ابتکار و سرپرستی ایشان تهیه میشد.
داوود پیرنیا از همان موقع به عهدیه میگفت که وقتی بزرگتر شد، در برنامههای گلها خواهد خواند و همینطور هم شد و اولین برنامه گلها (شاخه گل شماره ۳۲۸) را در سن ۱۴ سالگی اجرا کرد. از همان سن ۱۳-۱۴ سالگی در برنامه دیگری هم به نام «جوانان» شروع به خواندن کرد و تقریبا ۳۰ ترانه برای این برنامه خواند.
عهدیه بهرغم آن که دوره فعالیت چندان طولانی نداشت؛ اما حجم و تعداد آثاری که خوانده است، حیرتانگیز است و جایگاه خود را به عنوان یکی از پرکارترین ترانهخوانها در سینما، رادیو و تلویزیون تثبیت کرده است. او در یکی از آخرین گفتوگوهایی که با یکی از شبکههای تلویزیونی لسآنجلس انجام داد، از رقم بالای ترانهها و آوازهای خود یاد کرد که از جمله آنها ۵۵ ترانه برای برنامههای مختلف گلها، ۳۰۰ ترانه برای رادیو در سبک و گونههای مختلف از پاپ تا سنتی و کوچهبازاری و نیز ۷۰۰ ترانه برای فیلمهای سینمایی است.
عهدیه را نخستین بار «محمود کوشان» به سینما دعوت کرد. زمانی که تنها ۱۴ سال داشت، در برنامه کودکان گلها او را دید و صدایش را پسندید. عهدیه از همان جا توانست موقعیت خود را به عنوان یکی از خوانندگان شاخص فیلمهای سینمایی تثبیت کند. همخوانی او با «عارف» در فیلم «سلطان قلبها» از نمونههای شاخص کارش در سینما است که هنوز هم خاطرهانگیز است.
از کارهای چشمگیر او همکاری با سینمای ایران بود که از سنین نوجوانی صدایش با چهرههای درخشان در فیلمهای فارسی، از جمله: «فروزان»، «پوری بنایی»، «آذر شیوا»، «کتایون»، «فرانک میرقهاری»، «فریبا خاتمی»، «جمیله»، «مرجان»، «شهناز تهرانی»، «شورانگیز طباطبایی» و … همراه میشد.
از جمله معروفترین ترانههایی که او خواند و فروزان لبخوانی کرد، میتوان به ترانه «شهزاده رویا» در نغمه اصفهان اشاره کرد که با آهنگی از «همایون خرم»، روی شعری از «بیژن ترقی» در فیلم «دالاهو» به کارگردانی «سیامک یاسمی» خوانده شد. در آن سال عهدیه تنها ۱۷ سال داشت.
اکثر آهنگسازان و شعرای معروف رادیو و تلویزیون ایران برای او آهنگ ساختهاند. «جواد معروفی»، «مهدی خالدی»، «همایون خرم»، «انوشیروان روحانی»، «عطاءالله خرم»، «حسن یوسف زمانی»، «حسین واثقی»، «جواد لشگری»، «منوچهر لشگری»، «حسین صمدی»، «اکبر محسنی»، «امیر پازوکی»، «فرهاد فخرالدینی» و «عماد رام» از جمله این آهنگسازان هستند.
عهدیه همزمان با کارهای هنری تحصیلات خود را نیز دنبال میکرد و در دانشگاه، در رشته حسابداری با درجه لیسانس فارغالتحصیل شد. همچنین وی در کلاسهای خصوصی موسیقی موفق به فراگیری سلفژ شد. معلم سلفژ او «علی رهبری» بود. دانستن نت و نوشتن و خواندن آن در کار هنری برای او کمکی موثر بود. او بعد از اتمام تحصیلات خود دو سال هم در سپاه دانش دختران، خدمت سربازی رفت و یک سال بعد از آن، در سن ۲۶ سالگی از ایران خارج شد.
عهدیه که از بهاییان ایران بود، در سایه خشم انقلابیون از کشور خارج شد و تمام چهار دهه گذشته را در اسپانیا سپری کرد. فعالیتهای او گرچه هرگز خاموش نشد، اما بدون شک کمتر از زمانی شد که دهها ترانه در سال با صدای او منتشر میشد.
عهدیه در اسپانیا با یک ایرانی ازدواج کرد. او سه پسر و یک دختر دارد. عهدیه از سال ۱۹۷۶ تاکنون، بههمراه خانوادهاش در مادرید، اسپانیا بهسر میبرد.
او در مورد چرایی مهاجرت به اسپانیا و علت انتخاب این کشور میگوید: «اولین هدفم، مهاجرت به عنوان یک بهایی برای رساندن پیام صلح و اتحاد حضرت بهاءالله به مردم دنیا بود. هر بهایی برای این هدف، با میل و اراده خود به هر کجا که بتواند میرود. من هم یکی از شهرهای کوچک اسپانیا را انتخاب کردم و علت خاص دیگری نداشته است.»
عهدیه می گوید تمرکزش را بیش از فعالیت هنری بر مادری برای فرزندانش گذاشته، گرچه کوشیده به نوآوری در ترانههای خود نیز ادامه دهد.
از آخرین آثار وی میتوان به ترانه «فیلم قدیمی» اشاره کرد که «کامبیز قلیخانی» شعر آن را سروده و اشارهای است به پخش شدن صدای خانم بدیعی در فیلمهای قدیمی و یادآوری آن روزها. این شعر با ملودیپردازی خود عهدیه بدیعی و تنظیم فرزندش خوانده شده است.