ایران را تمامی ایرانیان، فارغ از عقاید شخصی، دین یا مذهبشان ساختهاند. شهروندخبرنگاران «ایران وایر» در مجموعهای، چهرههای برجسته اقلیتهای دینی و مذهبی را معرفی میکنند. شما هم اگر با شخصیتهای برجسته اقلیتهای دینی آشنایی دارید یا داستان زندگی و خدمات آنها را میدانید، با ایمیل [email protected] تماس بگیرید و روایت خود را با ما در میان بگذارید.
پدرش حییم اسحق که با حرفه لحاف دوزی امرار معاش می کرد، سلیمان را طبق روال آن دوران جهت آموزش ابتدایی به مکتبخانه فرستاد. سلیمان حییم تحصیلات ابتدایی خود را ابتدا در یک مکتب سنتی و سپس در موسسهای متعلق به مبلغان مسیحی به نام «موسسهی آموزشی نور» گذراند. او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان تازه تاسیس اتحاد (آلیانس) گذراند و در سال ۱۲۸۵ در نوزدهسالگی وارد کالج آمریکایی تهران شد (دبیرستان البرز کنونی) و بعد از فارغالتحصیلی در همان جا به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد. در آن موقع ریاست کالج آمریکایی به عهده دکتر ساموئل جردن آمریکایی بود.
حییم در سال ۱۳۰۱، پس از ورود میلسپو، مستشار مالى امریکایى، و کارشناسان امریکایى به ایران، به عنوان مترجم در وزارت مالیه استخدام شد و در سال ۱۳۰۲ ازدواج کرد که حاصل آن شش فرزند (چهار دختر و دو پسر) بود. او در سال ۱۳۱۰ به استخدام «شرکت نفت ایران و انگلیس» درآمد و به ریاست دارالترجمه شرکت منصوب شد.
حییم از اواسط دهه ۱۳۳۰ ریاست اداره خرید شرکت نفت به او محول شد که چندان دوام نیاورد و از این سمت استعفا کرد و به دنبال آن بازنشسته شد.
حییم در سال ۱۳۰۸ به انتشار اولین فرهنگ خود، فرهنگ جامع انگلیسى – فارسى، دست زد و بعد از آن کار فرهنگنویسى را با جدیت و مداومت تا آخر عمر ادامه داد.
چاپ فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی حییم که برای اولین بار صورت گرفته بود با انعکاس وسیع و استقبال بی نظیر روبرو شد و همچنین مورد توجه وزیر وقت معارف (علی اصغر حکمت) قرار گرفت. آقای حکمت برای توسعه و پیشبرد در امر فرهنگ نویسی، ضمن درک و استنباط موقعیت سلیمان حییم قول مساعدتهایی را داده بود که البته با برکناری وی این امر به تعویق افتاد.
سلیمان حییم در خاطرات خود درباره فرهنگنویسی گفته است: «شبها که به بستر میروم، همانطور که عاشق به معشوق فکر میکند، من هم به لغت فکر میکنم. برای من دنیای لغات دنیای رنگین و پر جذبهای است که هیچ وقت از فرو رفتن در آن خسته و کسل نمیشوم.» دوستانش به او لقب فرهنگ متحرک داده بودند و بعدها مجلهی روشنفکر او را «آقای لغت ایران» نامید.
سلیمان حییم به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه، عبری آشنایی کامل داشت و بعد از بازنشسته شدن از شرکت نفت در سال ۱۳۳۰ به فکر تألیف فرهنگ عبری به فارسی افتاد. او مدت ۱۰ سال در این راه کوشش کرد و توانست به همراه یکی از دخترانش (پریوش) آن را به چاپ برساند.
سلیمان حییم به منظور تکمیل فرهنگ عبری به فارسی و نشر آن مدت چهار سال به دور از خانواده در اورشلیم اقامت کرد تا در آن شهر با واژهشناسان محلی آشنا شود و به تحقیقات خود ادامه دهد. او همچنین فرهنگ فارسی به عبری را نیز تألیف کرد ولی در زمان حیاتش منتشر نشد و در اوائل دههی ۱۳۹۰ به همت انجمن کلیمیان برای نخستین بار انتشار یافت.
فرهنگ فرانسه به فارسی، فرهنگهای بزرگ یک جلدی و دو جلدی فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی و فرهنگ انگلیسى – فارسى کوچک، فرهنگ فارسى – انگلیسى کوچک، فرهنگ فرانسه – فارسى کوچک و فرهنگ عبرى – فارسى و همچنین کتاب ضربالمثلهای فارسی به انگلیسی از آثار برجستهٔ او بهشمار میآید.
سلیمان حییم علاوه بر این دست به تألیف کتاب دستور زبان فارسی زد که موفق به چاپ آن نشد. حییم در نمایشنامهنویسی و بازیگری نیز دستی داشت. نمایشنامههای استر و مردخای، روت و نَعومی، و یوسف و زلیخا را نوشت، و این سه نمایشنامه را خود روی صحنه آورد و در بعضی از آنان نیز نقشهایی ایفا کرد.
سلیمان حییم، به شهادت آثارش، به جز انگلیسی، زبانهای فرانسه و عبری و عربی را به خوبی، و ترکی و آلمانی و روسی را در حدی که از لغتنامههای آنها استفاده کند، میدانست. اظهارنظرهای دقیق او دربارهٔ لغاتِ ترکیِ دخیل در فارسی، این تصور را ایجاد کرده بوده که او از یهودیان تبریز بوده است.
سلیمان حییم در روز شنبه ۲۵ بهمن ماه ۱۳۴۸ بر اثر سکته قلبی در سن ۸۲ سالگی در تهران از دنیا رفت و در آرامگاه یهودیان تهران به خاک سپرده شد.
انتشارات «فرهنگ معاصر» فرهنگهای حییم را بارها تجدید چاپ کرده است. برخی از فرهنگها توسط کریم امامی ویراستاری و بهروز شده است.
داود موسایی، مدیر نشر فرهنگ معاصر در مورد حییم میگوید: «کارهای حییم در حد و اندازههای یک آدم معمولی نیست. حییم، کسی است که مثل هیچکس نیست.»
مرحوم کریم امامى نیز که خود از جمله فرهنگنویسان و ویراستاران نامی به شمار میرفت و فرهنگ کیمیای وی بعد از درگذتشتش از سوی انتشارات فرهنگ معاصر به بازار کتاب عرضه شد درباره حییم گفته است: «اولین حسى که از مرور فرهنگهاى آن زندهیاد به انسان دست مىدهد، حس احترام است براى بزرگىِ کارى که یکتنه انجام داده، براى دقت حیرتانگیزى که صرف کار مىکرده و براى عشقى که به کار خود داشته. همه این نکتهها را مىتوانیم در خود فرهنگها مشاهده کنیم و حتماً لزومى ندارد که شرح حالمؤلف را بخوانیم یا روایاتى از کمالات او را از قول شاهدان عینى بشنویم تا بدانیم.»